• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : سوالات كنكور الهي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 28 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + مريم 

    فكر كنم معلومات مذهبيتون بالا باشه.در يه سايتي خوندم كه پيامبر اسلام پسر خوانده اش زيد بن حارث را به ازدواج زني زيبا رو بنام زينب در مياره.اما پس از مدتي مجذوب زيبائي زينب ميشه و با نزول ايه اي زينب را از چنگ زيد بن حارث در مياره.نوشته بود كه اين واقعيت در تواريخ اسلامي از جمله تاريخ طبري هم اومده.آيه اي را هم كه نازل شده كه اين كار ايراد نداره اينه(سوره احزاب آيه 37

    با تبريك سال نو و بهار نو

    با درود بر شما جناب سجاد عزيز كلبه كوچك شما خانه اميد ماست ، اميد است هميشه پر فروغ بمانيد.

    قصد اينجانب هيچگونه تبليغ و يا اشاعه تفكر اين شخص و يا آن شخص نيست و صرفاً جهت اطلاع رسانيست، بهرحال ما خوشمان بيايد و يا خوشمان نيايد نام اينان در تاريخمان ثبت است، و در رابطه با موافق بودن و يا مخالف بودن حجاب من نظري ندارم و خود مخاطبين با توجه به فهم و شعورشان برداشت موافق و يا مخالف ميكنند.

    اگه اين عكس تو وبلاگ از خودتون باشه بنظر آدم منطقي مياي ولي آقا سجاد ميتونيد جا اين همه افاظات بنقل از برادران عرب ما به چند سوال من جواب بدي و كامنت منو پاك نكني و بذاري دوستان ديگه بخونن؟

    1:آيا اگه شما بالفرض در هندوستان بدنيا ميومدي يا در يك كشور مسيحي آيا باز مسلمان شيعه بودي؟آيا اونموقع اگه يه نفري مثه خودتبود و ميومد پيشت و از علي و الش واست صحبت ميكرد مثلا تغيير دين ميدادي؟نه بي شك شما يا هندو بودي يا مسيحي و اگه معتقد هم بودي با تعصب از دينت مثه الانت جانبداري ميكردي

    2:اگه عرب در 1400 سال پيش به ايران حمله نميكرد آيا شما الان مسلمان بودي؟آيا حمله عرب و مسلمان سازي ايرانيان بزور شمشير را تائيد و آنرا از الطاف الهي ميداني؟آيا شمائي كه دم از اخلاق و اعتلاي اخلاق ميزني و حتي مشاوره هم ميدي از روند جنايات انجام گرفته و تجاوز به عنف و نواميس ايرانيها توسط نو مسلمانان مدينه اطلاعي داري؟ آيا لازم نيست شما مربي اخلاق پستي را در وبلاگتون به اين امر اختصاص بدي؟چرا يك آدم ائيدولوژيكي مثل شماها فقط آنجائي از تاريخ و شخصيتهاي تاريخي واسش جذابه كه طبق منافع و چارچوب فكريه خودش باشه؟

    3:دنياي كنوني اسلام و كشورها و ملتهايش در حال حاضر هيچ سهمي در توليد علم و باز سازي تمدن بشري ندارند؟900 ميليون از جمعيت 1.5 ميلياردي آن در بيسوادي مطلق بسر ميبرند و عمده يا تمامي اين كشورها مصرف كنندگان دنياي مدرن كنوني ما هستند و جالبتر اينكه در اين دنياي مدعي اسلامي سير انحطاط اخلاقي بسيار بيشتر از دنياي غير اسلاميست.دنياي ما را نه غوغا سالاران مذهبي و نه لات و الاتهاي مذهبي چه در دنياي اسلامي و چه در دنياي مذهبي غير اسلامي ميسازد.خرد گرائي مهرورزي و انديشه آباد گري و همنوع دوستي اصوليست كه در اخلاق ميبايست مد نظر گرفته شود.اميدوارم زماني ما به اين درجه از آگاهي برسيم كه ايران خود را كه زماني مهد تمدن و فرهنگ و اخلاق بوده را با انديشه هاي جديد و كار آمد ديگر بار به جايگاه اصليش در دنياي كنوني برسانيم و شما دوست گرامي اميدوارم با مطالعه كتب تاريخي كه عمدتا توسط مورخين اسلامي نوشته شده بدين نتيجه برسيد كه هيچيگ از چهره هاي عرب نه دلسوز ايران و ايراني بوده و نه غمخوار او.شمير كشان عرب نهاوند و قادسيه بزور شمشير اين دين را بر ما تحميل كردند و در 4 قرن پيش نيز شمشير كشان قزلباش پروژه شيعه سازي كه مبتني بر خرافات و موهومات بود را در ايران بشكل وسيع پياده سازي نمودند و اين هر دو چه مسلمان شدن ايرانيان و چه شيعه شدنشان نه افتخار بلكه بي افتخاري و نشانه ضعف ما بوده است.جنايت در هر شكلش چه بنام خدا باشد و چه بنام غير خدا در هر كجاي دنيا و توسط هر فرد صورت بگيرد محكوم است

    در وبلاگ خود ما تلاش نموده ايم كتابهاي را كه براساس روايات مورخين اسلاميست را بگذاريم تا همه ما با دركي بهتر و صحيحتر هم تاريخ خود را بشناسيم و هم بهتر از قبل مسير فردايمان را بهتر و روشنتر كنيم

    سرافراز و پاينده باشيد -جاويد و پاينده باد ايران زمين

    پاسخ

    سلام عليكم .ممنون از شما كه سوالتون را مطرح كرديد .لطفا جواب بنده را با دقت مطالعه فرمايد در صورت قانع نشدن دوباره ان را مطرح كنيد تا بيشتر مورد برسي قرار بگيرد .اما من قسمت اول سخنان شما را به صورت يك سوال مطرح ميكنم به اين صورت :تکليف انسان هاي اروپايي که از اسلام و قرآن اطلاعي ندارند چيست؟در مورد قيامت و محاسبه اعمال پيروان غير اسلامى لازم است گذرا امورى را متذکر شويم، بدين شرح:1 - دين حق در هر زمانى يکى بيش، نيست، بنابر اين معنا ندارد بعد از بعثت پيامبر اسلام(ص) و با توجه به خاتميت آن حضرت، دينى غير از اسلام مورد قبول درگاه خداوندى باشد (و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه) (1)2 - رستگارى در جهان آخرت به دو چيز (عمل صالح و اعتقاد راستين به خدا) وابسته است. اگر فردى از عمل پسنديده بهره‏مند باشد و نسبت به مبدأ و قيامت باورى درست داشته باشد و به تعبير قرآن از قلبى سليم بهره‏مند باشد، در قيامت رستگار مى‏گردد. «يوم لا ينفع و لا بنون إلّا من أتى اللَّه بقلب سليم».(2)3 - در جهان بينى اسلامى اين باور آمده است که خداوند با بندگانش به عدل حکم مى‏کند و به متقضاى آن عذاب الهى بعد از اتمام حج است، يعنى خداوند حکيم و عادل بعد از آن که راه حق را بررسى انسان‏ها تبيين نمود (توسط حجت‏هاى باطن و ظاهرى) آن گاه آنان را به حساب و کتاب عمل فرامى خواند. (ماکنا معذّبين حتى نبعث رسولاً)(3)به مقتضاى اين آيه کسانى که حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دين حق را بشناسند و در نتوانستن تقصيرى نداشتند، از اين جهت مشمول عذاب الهى قرار نمى‏گيرند.4 - در فرهنگ اسلامى کفر چند معنا دارد که يکى از آن‏ها عناد و انکار حقايق است و اين در قيامت باعث عقوبت مى‏گردد، نه کفرى که از روى نادانى و از قصور و استضعاف فکرى باشد که در اين صورت ممکن است مشمول رحمت الهى قرار گيرد.(4)با بيان اين امور مى‏گوييم: اگر بعد از بعثت پيامبر اسلام(ص) غير مسلمان(اعم از يهوديان، مسيحيان و ديگران) که: اولاً: در پى شناخت و يافتن دين حق برآيند، نه در پى انکار و عناد، و بدون اين که تقصيرى داشته باشند، نتوانند به حقانيت دين اسلام نايل گردند،ثانياً: با شناختى که به حقانيت دينشان دارند، حال دينشان دين حضرت مسيح باشد يا دين حضرت عيسى و يا غير آن به دستورهاى آن نيز پاى بند باشند، در اين صورت اين گونه افراد که به تعبير شهيد مطهرى مسلمان فطرى هستند(5) ) بعيد نيست در آخرت در زمره نجات يافتگان از دوزخ قرار گيرند. اين به مقتضاى عدل و حکمت خداوندى است که روايات اسلامى اين سخن را تصديق مى‏کند. (6)شهيد مطهرى در اين باره مى‏گويند: «اگر کسى داراى صفت تسليم باشد و به عللى حقيقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در اين باره بى تقصير باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمى‏سازد، او اهل نجات از دوزخ است»(7) نيز گفته است: «به نظر من اگر افرادى يافت شوند که نيکى به انسان‏هاى ديگر و حتى نيکى به يک جاندار اعم از انسان يا حيوان را بدون هيچ چشم انتظارى انجام دهند و حتى در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نکنند که چهره خود را در آيينه وجود محرومين مى‏بينند، يعنى ترس از اين که روزى چنين سرنوشتى داشته باشند، عامل محرک آن‏ها نباشد، بلکه طورى انگيزه احسان و خدمت در آن‏ها قوى باشد که اگر بدانند هيچ گونه سودى عايد آن‏ها نمى‏شود، حتى يک نفر هم از کار آن‏ها آگاه نمى‏گردد و احدى به آن‏ها يک «بارک اللَّه» هم نخواهد گفت، باز هم آن کار خير را انجام مى‏دهند و تحت تأثير عادت و امثال آن هم نباشد، بايد گفت: در عمق ضمير اين انسان‏ها نورى از معرفت خداوند هست و به فرض اين که به زبان انکار کنند، در عمق ضمير اقرار دارد، افکارشان در واقع و نفس الامر انکار يک موهومى است که آن را به جاى خدا تصور کرده‏اند و يا انکار يک موهوم ديگرى است که آن را به جاى بازگشت به خدا و قيامت تصور کرده‏اند ،نه انکار خداو معاد واقعى... بنابر اين بعيد نيست که اين گونه کسان واقعاً و عملاً در زمره اهل کفر محشور نگردند، هر چند لساناً منکر شمرده مى‏شود، واللَّه اعلم»(8)در عين حال بايد توجه داشت که اگر چه تعاليم دين اسلام به آنها نرسيده است، اما براساس عقل و فطرت خود و هم چنين براساس آموزه هايي که در دين خودشان قرار دارد و مورد تأييد اسلام است، مورد سؤال و مؤاخذه قرار خواهند گرفت.------------------------------------------------------------------------------------------------------------پاورقي :1) آل عمران، (3)، آيه 85.2) شعرا (26)، آيات 88 و 89.3) اسراء (17)، آيه 15.4) رجوع شود به آيات سوره توبه(9)، آيه 106، ونساء(4)، آيات 98 و 995) مرتضى مطهرى، مجموعه آثار ، ج1، ص 294.6) رجوع شود به همان، ص 307 و 308.7) همان، ص 293.8) همان، ص 309.اما در مورد مسلمان شدن ايرانيان اينچنين بحث ميكنيم :چگونه شد که شيعه در ايران رشد کرد؟پيش از بيان پيدايش شيعه در ايران، لازم است در نخستين قدم به مفهوم شيعه توجه کنيم. شيعه به معناى پيرو و در اصطلاح، کسى است که از امام على(ع) پيروى کرده و او را خليفه بلافصل مى‏داند و ديگران را غاصب اين مقام مى‏داند.در مورد پيدايش شيعه مى‏توان از دو زاويه وارد بحث شد؛ يکى از زاويه شيعه به معناى پيرو على و ديگرى شيعه به معناى جمعيت سياسى – مذهبى.1ـ شيعه به معناى پيرو على(ع) از زمان پيامبر(ص) مطرح بود. پيامبر فرمود: «إنّ عليّاً و شيعتَه هم الفائزون يوم القيامة؛(1) على و شيعيانش در روز قيامت
    ممنون آقا سجاد! قابل تامل بود... اجرتون با خدا كه اينقدر براي اخلاق و اسلام زحمت مي كشيد
    + حاجي اميري 
    باسلام و تشكر & بنده هم شما را دعا مي كنم

    سلام داداش سجاد گلم

    رسيدم بخير . چه مقاله خوبي نوشتي دستت درد نكنه ولي افسوس كه ما فقط ياد گرفتيم بگيم افسوس يا اينكه از مسائل دنيوي سخت بترسيم ولي از كنار مسائل معنوي كه مربوط به دنيا و آخرته براحتي بگذريم . موفق باشي عزيز دل .

    راستي ممنون كه بهمون سرزدي

    واقعا كه عالي مينوسيد! احسنت...

    با عرض سلام و تبريك سال نو

    مناجاتي از شهيد مهدي رجب بيگي رو براتون به عنوان عيدي هديه مي كنم. التماس دعا

    خدايا چشمي عطا كن تا براي تو بگريد دستي عطا كن تا داماني جز تو نگيرد پايي عطا كن كه جز راه تو نرود و جاني عطا كن كه براي تو برود.

    سلام

    اللهم عجل لوليك الفرج والعافيه والنصر

    خسته نباشيد.

    از حضور دوباره شما بسيار خوشحال شدم انشاءالله موفق و موءيد باشيد.

    خدا نگهدارتان.

    سلام اقا سجاد
    بي شك وبلاگتو دوس دارم. گرچه كلا با دين و اين بازيها سازگاري ندارم ولي وب تو يه جورايي مال خودته. ادامه بده

    يه سوال:
    من خودم روانشناسي مي خونم ولي نمي دونم چرا دين داران هر فرقه مذهبي با جسم مخالفت مي كنن چرا؟
    پاسخ

    سلام عليكم .ممنون از شما كه به كلبه كوجك من سر زديد شما فرموده ايد:گرچه كلا با دين و اين بازيها سازگاري ندارم...من ميتونم بپرسم كه چراشما دين را يك بازي ميدانيد؟ شما پرسيده ايد: من خودم روانشناسي مي خونم ولي نمي دونم چرا دين داران هر فرقه مذهبي با جسم مخالفت مي كنن چرا؟جواب :من يك سوال از شما دارم شما انسان را چند جزء ميكنيد؟من انسان را متشكل از جسم وروج مي دانم كه شما به ان روان ميگويد به نظر شما دو جزء كه انسان را تشكيل ميدهد كدام مهمتر است ؟به نظر من روح .حال كه روح مهمتر است به كدام بايد بيشتر اهميت داد ؟ به نظر من به روح چون روح بدون بدن زنده است ولي بدن بدون روح هيچ حياتي ندارد به نظر من بدن مانند لباس است که انسان مي پوشد وروح انسان. به نظر شما انسان مهمتر است يا لباس ؟.البته بعضي از مردم هستند که شايد به لباسشان بيشتر از خودشان اهميت بدهند.ولي انسان عاقل بايد به روح اهميت بدهد آن هم صدها برابر بيشتر از اهميتي که به بدن ميدهد. وبدن را تا اندازه اي اهميت بدهد كه رشد ان به رشد روح كميك بكند .و اين دين است كه به روح كمك ميكند كه بتواند در جهت درست رشد بكند و به درجات بالاي انسانيت برسد واگر روح در جهت صحيحح رشد كند ميتواند بدن را به كارهاي عجيبي وادار كند مثلا چشم ميتواند چيزهايي را ببيند كه خيلي از مردم از ديدن ان عاجز هستند و...دوست خوبم فاضل اگر از جوابم قانع نشدي خوشجال ميشوم بيشتر در خدمت شما باشم تا به نتيجه مطلوب برسيم .
    + هماي 

    آموزش مطالب جنسي ، پزشكي و مشاوره

    حتماً شما هم در ذهن خود سوالات زيادي در مورد

    مطالب جنسي و اثرات آن در ذهن خود داريد

    شما هم بايد اطلاعات كافي در اين گونه موارد داشته باشيد

    پس به آرشيو آموزش جنسي ، پزشكي و مشاوره برويد

    در

    http://kheybar2.parsiblog.com

    منتظر شما هستم

     <      1   2