• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : اين چوپان بود!! ما چگونه ايم؟
  • نظرات : 3 خصوصي ، 110 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    سوال:.ما براي چه هدفي زندگي مي کنيم؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    كاربر گرامي از اين كه سوال خود را با وبلاك راه فضيلت در ميان گذاشتيد از شما تشكر و قدر داني ميكنم ..
    يكى از مباحث كهن و مهم علوم انسانى بحث «هدفگذارى» است آيا نظام هستى هدفدار است آيا امكان وجود چند هدف به عنوان غايت اين جهان قابل تصور است يا اينكه فقط يك هدف نهايى وجود دارد و ساير مواردى كه به عنوان هدف معرفى مى‏شوند اهداف ناقص و يا هدفهاى دروغين و كاذب مى‏باشند. تمامى تلاش‏هاى مادى و معنوى انسان در راستاى هدف صورت مى‏گيرد و مهم‏ترين مسأله‏اى كه امروزه در علوم مختلف (فلسفه و كلام و مديريت و اخلاق و عرفان) مطرح است بحث هدفشناسى است. عده‏اى هدف جهان و انسان را در لذت‏پرستى و تمايلات نفسانى و خلق و خوى استبدادى خلاصه مى‏كنند و انسان را به شكستن تمامى مرزهاى اخلاقى توصيه مى‏نمايند. نيچه مى‏گويد: خود را بايد خواست و خويش را بايد پرستيد، ضعيف و ناتوان را بايد رها كرد تا از ميان برود و سربار قدرتمندان نشود. انسان برتر آن كسى است كه مقتدر باشد و با قدرت، هواها و تمايلات خويش را برآورد، همواره خوش باشد و خود را خداوند، بداند [!] و هر مانعى را بدون هراس از طريق كاميابى خويش بردارد، گرچه با توسل به جنگ باشد، (نقل از ويل دورانت، لذت فلسفه، ترجمه عباس زرياب).
    و عده‏اى ديگر از دانشيان، لذت‏پرستى و حيوانى زيستن را nv جهت مخالف هدف، تحليل مى‏نمايند و هدفمندى انسان را در اتصاف به فضيلت‏هاى اخلاقى و كرامت‏هاى انسانى و حريت و آزادى و رهايى از اسارت نفس مى‏دانند.
    اسپينوزا مى‏گويد: «آنان كه آزادى و قدرت را در پيروى از هواهاى نفس مى‏پندارند و فضايل اخلاقى را قيد و بند مى‏شمارند از اين نكته غافلند كه پيروى از هواى نفس مايه اسارت و بندگى است، (محمدعلى فروغى، سير حكمت در اروپا، ج 2، ص 33).
    ارسطو، هدف انسان را در اطاعت از عقل و براهين عقلانى تحليل مى‏كند و راه رسيدن
    انسان به فضيلت‏هاى اخلاقى را پيروى از عقل مى‏داند:
    «روح انسان داراى دو جنبه است: عقلانى و غيرعقلانى، عقلانى جنبه‏ى انسانيت
    است، غيرعقلانى هم دو جنبه دارد: يك نفس نباتى، يعنى قوه ناميه و ديگر غرايز است.
    تمايلات غريزى آدمى را به عمل وامى‏دارkد و اگر اعمال او با توافق جنبه‏ى عقلانى اجرا
    شود، فضيلت است و اين نوع فضيلت را فضيلت انسانى يا اخلاقى مى‏گوئيم.»، (همان، ج 1، ص
    33 با تلخيص و تصرف).
    از ديدگاه اسلام، زندگى در اين دنيا هدفدار است و هدف غايى آفرينش انسان، معرفت
    و عبوديت و بندگى خداست.
    خداوند در قرآن مى‏فرمايد: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ جن و انسان را نيافريدم مگر
    براى عبوديت و بندگى خودم»، (ذاريات، آيه 56).
    براى رسيدن به اين هدف بايد نخست وظايف و تكاليف الهى را شناخت آنگاه به انجام
    واجبات و ترك محرمات پرداخت و معصيت و گناه را در حوزه اعتقاد و عمل، ترك كرد.
    براى رسيدن به اين هدف مى‏توان از عقل بهره برد خداوند در حديث معراج به نبى اكرم(ص) مى‏فرمايد: «يا احمد استعمل عقلك قبل ان يذهب فمن استعمل عقله لايخطى‏ء و لايطغى؛ اى محمد؛ عقل خود را به كار انداز قبل از اينكه از دستت برود پس كسى كه از عقل خود استفاده برد،
    خطا و طغيان نمى‏كند»، (ديلمى، ارشاد القلوب، ج 1، باب 54، ص 201؛ مجلسى، بحارالانوار، ج 77، ص 23).
    يعنى انسان تا از عقل بهره مى‏برد حدود را مى‏شناسد و رعايت مى‏كند و در نتيجه در تشخيص خطا نكرده، در عمل نيز طغيان نمى‏كند اما وقتى عقلش كنار رفت، شهوت يا غضب غالب مى‏شود و از حدود تجاوز مى‏كند.