• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : ماهي و اصلاح و شي گران قيمت
  • نظرات : 2 خصوصي ، 76 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    داستان زيبايي بود...
    بارها خدارو با تمام وجود کنار خودم ديدم...
    شما که مي دوني منظور من از آزادي نه فساده نه فحشا...نه قتله نه غارت....من مي خوام براي انتخاب مسير زندگي خودم آزاد باشم...مسيري که نه تنها به کسي ضربه نمي زنه حتي خودمو به خدا و رحمانيتش نزديک تر ميکنه اما تا وقتي هميشه با دنيايي از بايد ها و نبايد ها روبه رو هستم چه اختياري براي انتخاب اين مسير دارم...
    اين انتخاب اجباري چه لذتي داره؟؟؟
    شما که مي دونيد من دنبال فساد و تباهي ديگران نيستم...من دزد مال و ناموس و عقيده و نظر و فهم کسي نيستم...من يه دنياي کوچيک مي خوام اندازه ي وجود خودم که کسي توش بالاي سرم جلوتر از خدا عتاب و خطاب نکنه..اين حق منه..اولين حق من...شما که مي دونيد چرا اينجوري ميگيد؟؟
    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور شما من فقط ازداي را توضيح دادم و منظورم شخص شما نبود و البته انسانهاي در برخي از قسمت هاي زندگي با هم مشترك هستند كه در اين صورت براي اين كه ازادي همه حفظ شود نيازي به بايد ها و نبايد ها وجود دارد ...موفق باشيد