يار يزدان، طلبم، صبر و توانم باشدآن جگرگوشة گمگشته خطابم باشدآرزوهاي زيادي به سرم بود امروزروز فقدان تو آغاز كتابم باشدشب چو در خواب ببينم به تبسم لب تومژدة وصل دهد، ليك سرابم باشدپيش عكس تو كنم گريه به خلوت هر دمروي زيباي تو گل، اشك گلابم باشدگفتي عمر به گرداب جفا گشت دچاريارب ار رحم كني آب ترابم باشدتشنه افسرده فتادم به بيابان فراقپيك كو نامه و خط جرعة آبم باشدكلبة من نشده لايق تو روز جزاحسن اقبال من است چون تو حسابم باشدترسم از بخت نگون روز وصال تو دگرمن نبينم رخ تو، خاك حجابم باشدمن ندارم گله از چرخ فلك حضرت حقهر چه آرد به سرم خير و ثوابم باشد
شعر از مجله اتداد