وبلاگ :
راه فضيلت
يادداشت :
راه اصلاح نفس قسمت دوم
نظرات :
8
خصوصي ،
61
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
جواب نويسنده به كاربر گرامي
سوال:
اگر ميدانيم روحمان در مواردي ايراد دارد چگونه بايد معالجه کنيم.؟!
نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:
قسمت اول پاسخ:
دوست گرامي سوال شما موردي است بايد آن مورد عيبت را بيان كنيد تا راه بيان آن هم بيان شود ولي من راه كلي را بيان ميكنم ان شاالله كه در مورد نظر شما هم كاربرد داشته باشد...
براي گام نهادن در مسير بندگي و دستيابي به معنويت و حفظ و تقويت حالات معنوي خود، نخست بايد به نکاتي توجه کرده و بر آگاهيهاي خود از مسير و منازل راه حق بيفزاييم. آنگاه حرکت معنوي خود را آغاز کرده و در عرصه عمل و خودسازي گام برداريم و با توکل برخداي سبحان و مدد از وسايط فيض حق،با همه توش و توان منازل اين سفر معنوي را پشت سر نهاده و به سوي مقصد اعلي که قرب حضرت حق تعالي است، حرکت کنيم.
ابتدا چند نکته را، تذکر ميدهيم و آنگاه به نقاط آغازين سلوک و سپس به طرح عملي برخي اهل معرفت در سير الي الله ميپردازيم.
نکته اول: شناخت معارف عميق دين
دين اسلام، علاوه بر احکام ظاهري که بيانگر وظايف و تکاليف گوناگون آدمي است، از حقايق و معارف عميقي برخوردار است که دستيابي به آنها در گرو سعي و مجاهدت و تلاش افزون تر است و راه رسيدن به آنها تزکيه و تقوا و رياضتهاي مشروع ديني است.
نکته دوم: شناخت ساحت هاي وجود آدمي و چشم انداز رشد
انسان، داراي دو جنبه است:
1 . جنبه جسماني و مادي؛
2 . جنبه روحي و معنوي.
هر کدام از اين دو جنبه، يا سالمند و يا بيمار، سلامت آنها به ملايمات، يعني عوامل سازگار بستگي دارد و بيماري آنها به منافيات يعني عوامل ناسازگار وابسته است.در بعد روحي مقصود از ملايمات، فضايل اخلاقي است و مقصود از منافيات، رذايل اخلاقي.
حالات نفساني انسان بردوگونه است:
1. زودگذر و ناپايدار؛
2. پايدار و مانا.
در حالات زودگذر، ممکن است انسان در يك نشست، عميقاً تحت تأثير قرار گيرد و به کلي عوض شود؛ ولي وقتي از آن مجلس فاصله گرفت، اگر براي تثبيت آن حالت، در عرصه عمل اقدام نكند، آن حالت از بين ميرود. چنين حالتي، زودگذر است؛ اما حالات ديرپا و پايدار که به صورت ملكات و صفات راسخ نفساني در آمدهاند، به آساني زايل نميشوند. «ملکه» صفت راسخ نفساني است که به زودي زوال نميپذيرد؛ اما «حال» صفتي است که در روح انسان رسوخ نيافته و به آساني قابل زوال است.
علم اخلاق، درباره شناخت اين صفات و راه رفع و دفع رذايل و همچنين کسب و به کمال رساندن فضايل بحث ميکند.
هدف علم اخلاق، تکامل انسان در اين راستا است. آغاز اين سير تکاملي، از مرتبه حيواني و نهايت آن، رسيدن به مقام مَلَکِيّت، يعني فرشته خويي است. به عبارت ديگر، هدف، اين است که انسان از جايگاه پست حيواني حرکت کرده، به بالاترين نقطه کمال، يعني اتصال به مقام فرشتگان برسد؛ ولي گروهي ديگر از دانشمندان علم اخلاق، نهايت مسير تکامل انسان را از اين فراتر دانسته و معتقدند روح انسان ميتواند از افق ملک و فرشته نيز فراتر رفته، خود را به بينهايت برساند.
توضيح اينکه آدمي برخلاف موجودات تک ساحتي چون فرشتگان و حيوانات، مرکّب از دو بُعد است؛ امّا فرشته، فقط از عقل و حيوان، فقط از بهيميّت سرشته شده است. اوّلي جز سجود، چيزي نميداند و دوّمي، جز خور و خواب. در آنها حالت و صيرورت [گرديدن] از حالت بالقوه به حالت بالفعل وجود ندارد؛ امّا انسان در آغاز، موجودي بالقوه است و بايد با تلاش و کوشش، استعدادهاي بالقوه را به فعليت برساند. وجود آدمي از دو بُعد متضاد تکوين يافته است: بُعد عقلاني و بُعد حيواني. انسان بايد بکوشد که عقل را بر تمايلات شهواني غالب سازد و مديريت کلان کشور وجود خود را به دست عقل بسپارد. آدمي اگر از ميان اين تضاد و چالش عبور کند، ميتواند از فرشته فراتر رود.
در روايات اهلبيت:همين مطلب آمده است. از امام صادق (عليه السلام) پرسيدند: «آيا فرشتگان برترند يا بني آدم؟»