• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : راه اصلاح نفس قسمت دوم
  • نظرات : 8 خصوصي ، 61 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    قسمت دوم پاسخ:
    امام فرمود: اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) فرموده است:
    إِنَّ اللهََ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلاً بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلْتَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ؛1
    خداوند، در ساختار فرشتگان، عقل را تعبيه کرده است و در حيوانات، شهوت را، و در آدمي هر دو را قرار داده است. هر کس عقلش بر شهوتش غالب آيد، از فرشتگان برتر است و آن کس که شهوتش بر عقل فزوني گيرد، از چارپايان، بدتر است.
    مولوي هم مضمون همين حديث را در مثنوي به نظم آورده است که اين چنين آغاز مي‌شود:
    در حـديث آمد که يـزدان مجـيد خلـق عـالم را سـه گـونه آفــريد
    يک گُرُه2 را جمله عقل و علم و جود
    آن فرشته‌ست، او نداند جز سجود3
    و آن‌گاه به ترسيم ساختار وجودي اين سه گروه مي‌پردازد و به تضاد و کشمکش و چالش ميان دو ساحت وجود آدمي يعني ساحت عِلْوي و ساحت بهيمي اشاره مي‌کند و البته آن چنان که شيوه او است، بي‌پرده و صريح سخن مي‌گويد.4
    غايت علم اخلاق، اين است که انسان از مَلك هم بگذرد و آن شود که در وهم نگنجد. اين هدف، شريف‌ترين هدف‏ها است؛ لذا گروه زيادى از حكماى گذشته مى‏گفتند: «علم اخلاق، اِكسير اعظم است».
    نکته سوم: شناخت نفس و اعتقاد به ضرورت تزکيه
    ‌خودسازي و تقويت معنويت، يک نوع جهاد است: جهاد با نفس، نيازمند تقوا، تزکيه و رياضت‌هاي شرعي است. آنان که با تلاش و توکل در اين راه گام بردارند، خداوند راه‌هاي هدايت را به روي آنان مي‌گشايد:

    وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللهََ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛5
    و كسانى كه در راه ما كوشيده‌اند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.

    بايد قواي حيواني را تحت مديريت قواي روحاني و ايماني قرار داد. وقتي جنبه حيواني تضعيف و جنبه انساني و روحاني، تقويت شود، چشم بصيرت آدمي باز مي‌شود و آنچه ناديدني است و با چشم سر نمي‌توان ديد، با چشم سرّ و درون مي‌بيند.
    مرحوم فيض کاشاني در تفسير صافي در ذيل آيه 46 سوره حج، از امام سجاد (عليه السلام) نقل مي‌کند که فرمود:
    عبد، چهار چشم دارد. با دو چشم، امر دين و دنياي خود را مي‌بيند و با دو چشم، امر آخرت خود را. وقتي خدا اراده کند که به بنده‌اي خير دهد، دو چشمي را که در قلب او است، مي‌گشايد. پس با آن دو چشم، غيب را مي‌بينيد... .6
    کسي که خواهان معرفت است و مي‌خواهد معنويت او تقويت شود، بايد کمر همت ببندد و وارد شريعه شريعت شود و صفات حيواني را از خود دور ساخته و به اخلاق الهي متخلق شود و خويشتن را به آن‌، آراسته سازد؛ از طريق معرفت نفس،
    «اي رسول خدا! چه راهي براي شناخت پروردگار وجود دارد؟» فرمود: «معرفت نفس». گفت: «اي رسول خدا! راه موافقت با حق چيست؟» فرمود: «مخالفت با نفس». پرسيد: «اي رسول خدا! راه رضاي حق چيست؟» فرمود: «نارضايتي و ناخشنودي نفس». پرسيد: «اي رسول خدا! راه وصل به حق چيست؟» فرمود: «ترک نفس و جدا شدن از آن». گفت: «اي رسول خدا! راه طاعت حق چيست؟» فرمود: «نافرماني نفس». گفت: «اي رسول خدا! راه ذکر حق چيست؟» فرمود: «فراموشي نفس». گفت: «اي رسول خدا!‌ راه قرب حق چيست؟» فرمود: «دوري از نفس». گفت: «اي رسول خدا!‌ راه انس با حق چيست؟» فرمود: «مأنوس نبودن و انس نداشتن با نفس». گفت: «اي رسول خدا! راهيابي به آن چگونه است؟» فرمود: «کمک گرفتن از حق بر ضد نفس».