• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : براي داشتن فرزندي با ادب بايد پدري با ادب باشم
  • نظرات : 4 خصوصي ، 83 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    سوال:در جايي حديثي خوندم که علم بي عمل وزر و وبال است و عمل بي علم گمراهي است.بعد به فکرم اومد اگه من کارهايي بخوام شروع کنم در حاليکه هنوز اون علم و معرفت و درک خوبي آن را نفهميدم يا برعکس کاري را بخوام ترک کنم که بدي هاي آن بر من آشکار نشده آيا خوبه شروع کنم يا بهتره اول حتي اگه يه کار خوب باشه هدف گذاري کنم و علت انجام آن را براي خودم بگم تا با آگاهي کامل از اعمال خوب و بد شروع به عمل کنم يا اينکه ضرورتي نداره چون به ما دستور داده شده ما هم عمل کنيم


    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    دوست گرامي از اين كه سوال خود را از وبلاك راه فضيلت در ميان گذاشتيد بسيار از شما سپاسگزارم اميدورام
    شما در مورد عمل و علم سوال كرديد بله هر عملي بايد با علم باشد و اين دو به هم پيوسته هستند و اگر علمي بدون عمل باشد فايده اي ندارد همان گونه كه عمل بدون عمل هم بي فايده است همان گونه كه امام علي علي عليه السلام در روايتي مي فرمايد:علم و عمل به هم پيوسته‏اند . بنابراين ، هر كه بداند ، عمل كند و هر كه عمل كند ، بداند . علم ، عمل را صدا مى‏زند ، اگر پاسخش داد مى‏ ماند و گرنه مى ‏رود .«1»
    علم در واقع راهنمايي است براي عمل رهبري يك عمل خوب و يا بد با علم مي باشد همان گونه كه امام علي عليه السلام مي فرمايد: آنکه ديده دل او بيناست و عمل وي از روي بصيرت است، مرحله آغازين عمل او «علم » مي باشد; علم به اين که عمل وي به سود اوست يا به زيان او . اگر به سود او بود بدان اقدام نموده يا آن را ادامه مي دهد و چنانچه به زيان وي بود آن را انجام نداده يا متوقف مي کند.«2»
    براين اساس، آنکه بدون علم دست به کاري مي زند مانند کسي است که بيراهه يا کژ راهه را طي مي کند که دوري وي از راه راست، جز بر دور شدن او از هدفش نخواهد افزود; و در مقابل، آنکه عالمانه به انجام کاري مي پردازد نظير شخصي است که صراط مستقيم را مي پيمايد.«3»
    پس انسان بايد در كسب علم تلاش كند و اگر اين علم را به دست آورد به آن عمل نمايد و گرنه وي مانند جاهل سرگرداني است همان گونه كه امام علي عليه السلام مي فرمايد عالمي که در مرحله عمل، از راهنمايي علم خود مدد نگيرد و به غير علم خويش عمل نمايد، مانند جاهل سرگرداني است که از بيماري جهل خود بهبود نمي يابد زيرا بين شخصي که به دستور راهبر خويش ترتيب اثر نمي دهد و بين کسي که فاقد راهنماست، از نظر نتيجه، تفاوتي متصور نيست
    همان گونه كه اگر انسان بخواهد راهي برود نياز به يك راهنما دارد و يا اگر در تاريكي بخواهد حركت كند نياز به نور داد علم همان راهنما يا همان نور است براي طي مسافت عمل همان گونه كه حضرت علي عليه السلام در برخي از سخنان خود علم را به نور توصيف كرده است و نور هم ذات خود را روشن مي كند و هم براي غير خود روشن گري مي كند بدين ترتيب شخصي كه به خوبي يا بدي كاري علم دارد هم اين علم براي خودش نافع است و هم ديگران را از علم خود بهرمند مي كند و با دليل و برهان خوب بودن يا بد بودن كاري را بيان مي كند
    به همين جهت حضرت علي (ع) مردم را سه گروه مي داند . نخست: عالمان رباني که هم ارتباط آنها با رب العالمين قوي است و هم نسبت به تربيت ديگران اهتمام مي ورزند يعني نوري که آنها را احاطه کرده و آنان در صحبت يا کسوت آن قرار دارند، هم راهنماي خود آنهاست و هم راهبر ديگران .

    دوم: علم آموزاني که مي کوشند در سايه تحصيل نور علم، راه نجات را شناخته و بپيمايند .

    سوم: پشه هاي سرگردان و درهم غلتان که به پيروي هر بانگي و با وزش هر بادي به سمتي متمايل مي گردند، کساني که از فروغ علم بي بهره اند و به پايگاه مستحکم و استواري پناه نياورده اند«5»

    منابع:
    1:نهج البلاغة : الحكمة 366 منتخب ميزان الحكمة : 402
    2:نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتي، خطبه 154
    3:نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتي، خطبه 154
    4:نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتي، خطبه 154
    5: کلمات قصار، شماره 147