داستان انتظار، شيرينترين اميد حياتبخش جهان است. اميدي که هر نوميدي و دلنگراني را از جان و دل انسان ميزايد و نسيم جانبخش زندگي را در عرصه وجود آدمي به وزش ميآورد.آن که با تمام وجود، خود را بيتاب و بيقرار در رسيدن لحظه ظهور و حضور ميبيند، خواب شيرين را بر خويشتن حرام ميسازد و در سپيدهدمان هر صبح جمعه به «ندبه» و ناله نيازآلود عاشقانه فرياد برميآورد که: «متي ارانا و نراک» چه وقت خواهد شد که تو ما را ببيني و ما هم تو را ببينيم؟...
سلام عزيز گراميبا متني جديد به روزم و منتظر حضور هميشگيتونياعلي