• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : بعد از هر سختي آسايشي هست...مواظب باشيم نا اميد نشويم
  • نظرات : 4 خصوصي ، 76 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر گرامي 
    سوال:چرا در برخي از روايات از مشورت كردن با زنان نهي شده است؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:
    دوست گرامي از اين كه سوال خود را با وبلاك راه فضيلت در ميان گذاشتيد از شما سپاسگزاري مي كنم...
    بله روايتي به اين مضمون وجود دارد «امام على(ع) در نهج البلاغه نامه 31 ـ اواخر نامه ـ خطاب به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبى(ع) مى‏فرمايند: «و اياك و مشاورة النساء فانّ رأيهُنّ الى أفن و عزمَهُنّ الى وَهن» « از مشورت با زنان بپرهيز زيرا ايشان را رأيى سست و عزمى ناتوان است»

    اما اين كه تفسير اين روايت چيست را خدمت شما عرض مي كنم
    اين دسته روايات دو معنى مى ‏توانند داشته باشند:
    1 :منظور روايات تمامى زنان يا به اصطلاح جنس زن باشد. يعنى با مشورت با هر زنى به اين دليل كه جنس مؤنث است، بايد خوددارى كرد.
    2 ـ منظور روايات تمام زنان نيست، بلكه برخى از زنان است كه سست رأى و كم همت هستند.
    براى فهم روايات توجه به اين نكته ضرورى است كه امام مى‏فرمايند: «اياك و مشاورة النساء». در اصطلاح ادبى «الف و لام» در واژه «النساء» كه حرف تعريف است، دو معنى دارد:
    1 ـ «الف و لام» جنس است كه به معناى «همه» است؛ مثل آيه شريفه "ان الانسان لفى خسر الا..." "همه انسان ها در زيان هستند مگر..." (عصر: 2) يعنى جنس انسان (الانسان) به گونه‏ اى است كه در زيان دائمى است. همچنين آيه شريفه "و جعلنا من الماء كل شى‏ء حى" "ما از آب ـ جنس و طبيعت آب ـ هر چيزى را زنده كرديم." (انبياء: 30)
    2 ـ "الف و لام" عهد است كه منظور از آن اشاره به موردى است كه بين گوينده و شنونده شناخته و معلوم است. مثل "اليوم اكملت لكم دينكم..." "امروز ـ روز غدير ـ دين شما را كامل كردم..." (مائده: 3) ..به نظر مى‏رسد كه "الف ولام" در "النساء" براى جنس نباشد و منظور حضرت جنس زن و همه زنان نيست، بلكه براى عهد است و اشاره به برخى از زنان دارد. زيرا در قرآن و اسلام برترى انسان به روح اوست نه جسمش. جسم طفيل و محمل و مركب روح است و روح در زن و مرد مساوى است و زنان و مردان هيچ تفاوتى از اين جهت ندارند. به عبارت ديگر ملاك انسان از جهت انسانيت روح اوست كه موجب برترى او بر ديگر موجودات و انسان بودنش مى ‏شود. اما در جسميت خود به مذكر و مؤنث تقسيم مى ‏گردد تا با هم يكديگر را تكميل كنند. پس جنسيت هيچ دخالتى در انسانيت او ندارد. دوم مسلما مقصود ائمه از نهى از مشورت با زنان، زنانى چون حضرت زهراء سلام الله عليها و حضرت زينب و حضرت معصومه و حضرت مريم سلام الله عليهن نبوده و يقينا در نظر آن ها عقل و درك و درايت و ايمان اين بزرگواران از بسيار مردان بيشتر بوده است. پس بايد معناى اين گونه روايات، نهى از مشورت با بعضى زنان باشد كه داراى سستى رأى و عدم عزم هستند.
    خلاصه كلام اين كه ميزان و ملاك مشورت در اسلام عقل و تدبير و صلاح است و هر كس داراى چنين ويژگي هايى باشد، مى ‏تواند طرف مشورت واقع شود و در اين جهت تفاوتى بين زنان و مردان نيست. چنانكه از امام على(ع) نقل شده است: "اياك و مشاورة النساء الا من جُرّبَت بكمال العقل..." "از مشورت با زنان بپرهيز مگر آنهايى كه به كمال خرد شناخته شده باشند..."(بحار الانوار ج: 100 ص: 253)
    روايات درباره مشورت زياد است كه در آن ها ويژگي هاى افرادى كه بايد طرف مشورت واقع شوند، يا افرادى كه مشورت با آنها نهى شده بيان شده است و از مجموع آن ها مشخص م ى‏شود كه ملاك در مشورت با ديگران عقل و درايت و عزم و صلاح است و بايد كسانى كه داراى چنين ويژگي هايى باشند طرف مشاوره قرار گيرند، و در مقابل بايد از مشورت با افراد كم خرد و فاسد و ترسو و سست همت خوددارى كرد. بنابر اين معناى رواياتى كه مشورت با زنان را نهى كرده است، نهى از مشورت با زنان سست رأى و كم همت است و شامل تمامى زنان نمى‏شود و همانند رواياتى است كه از مشورت با مردان كم خرد نهى مى‏كنند.
    اما اين كه نقل شده است كه فرموده ‏اند با زنانتان مشورت كنيد اما به سخنان آنها گوش ندهيد، منظور گول زدن زنان نيست. زيرا:
    اولاً چنانچه گذشت، روايت درباره تمام زنان نيست.
    ثانيا با جمع روايات و حوادث زمان امام على(ع) روشن مى‏شود كه بسيارى از زنان مانع حضور شوهران و فرزندان خود در جبهه‏ ها بوده ‏اند و اين موضوع منحصر به زمان آن امام هم نبوده و در زمان امام حسين(ع) نيز چنين مسئله ‏اى رخ داد. مورخان تأكيد دارند كه يكى از دلايل خالى شدن اطراف مسلم بن عقيل سفير امام در كوفه و شهادت وى، زنان كوفه بوده ‏اند كه شوهران و فرزندان خود را از حضور در سپاه مسلم برحذر داشتند.
    ثالثا از اين روايات بر مى‏ آييد كه زنان آن زمان دنيا زده بوده ‏اند، كه همت اصلى آنها زينت و خود آرايى بوده و روشن است با انسان دنيازده نمى‏ توان مشورت كرد زيرا انسان را به راحت‏ طلبى و دنيا زدگى دعوت مى‏ كنند.
    رابعا امام در سخنان خود نفرموده اين زنان را طرد كنيد يا محل نگذاريد، بلكه فرموده به سخنانشان توجه‏ اى نكنيد تا در دام فتنه نيافتيد، به عبارت ديگر در عين حالى كه مراعات حال آن ها را مى‏ كنيد، و آن ها را از خود طرد نمى ‏كنيد و آزرده نمى ‏نماييد اما به دليل نظرات غلطشان از آن ها پيروى نكنيد.