• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : اخلاق مردي بزرگ
  • نظرات : 4 خصوصي ، 36 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    ولي بعضي وقتا نميشه خشم رو كنار گذاشت
    دوست دين پژوه من به بيراهه رفتيد من نگفتم دين مشکل دارد. ذات حرف من اين بود که به کار بستن دين در حکومت آسان نيست و نظرات مختلفي پيرامون آن وجود دارد و البته هستند علمايي که با وارد شدن دين در سياست مخالف اند. فکر مي کنم خاطره اي که نقل کردم کاملا مشخص است.
    موفق باشيد
    پاسخ

    دوست خوبم سلام اما درمورد ان داستان كه فرموديد .وعلت نپذيرفتن ايت الله بروجردي بايد بگويم ايشان اگر ان رفتار را با فداييان اسلا م نه به خاطر اين است كه جريان دين درسياست امكان ندارد ومخالف اين جريان باشد .بلكه دينداران در ان روزها قدرت كافي براي مبارزه با رژيم سلطه را نداشتن وان عالم هم براي اين كه موقتا از رژيم براي قوي كردن دين استفاده كند اين سياست را به خرج داد در ان برهه از زمان حاظر به پذيرش ان گروه نشد واين هم از سياست ايشان بود وايت الله بروجردي تمام هم وغمش نگه داشتن حوزه علميه بود از تخريب ولذا گاهي از روي مصلحت چنين رفتارهايي را از خود نشان ميدادو وقتي آيت الله بروجردي در اصل پذيرش مبارزه سياسي در آن شرايط حرف داشت نمي توانست با ايده «حكومت اسلامي» فداييان اسلام با عنوان چند طلبه جوان همراهي كند. رفتارهاي پرشور و هيجان زده فداييان اسلام از سويي و شايعات و سخن چيني هايي كه از سوي مقدس نماها و عوامل رژيم درباره موضع آنها نسبت به آيت الله بروجردي منتشر مي شد بر آتش اين اختلاف مي دميد. در بررسي رابطه آيت الله بروجردي با شاه هم مي بينيم ايشان در واقع از اين حسن ارتباط ظاهري در راستاي اهداف اسلامي مثلا براي مبارزه با بهاييت استفاده مي کنند و نه براي مقاصد سوء و نه از موضع ضعف و تسليم در برابر رژيم. تا جايي که نقل شده است که ايشان کمک يک ميليون توماني شاه براي مسجد اعظم قم را قبول نمي کنند.بر خلاف آيت لله بروجردي که اعتقاد داشتند در مقطع کنوني حرکت هاي انقلابي و پر شور نتيجه اي نخواهد داشت، نواب و يارانش معتقد بودند که براي تحقق اهداف خود مبني بر تشکيل حکومت اسلامي و اجراي احکام شرع مقدس مي بايد دست به اقدام انقلابي و مسلحانه زد. اين اختلاف در مباني عقيدتي زمينه ساز اختلاف در ارتباطات سياسي و عملي بين نواب صفوي رهبر جمعيت فداييان اسلام و آيت الله بروجردي به عنوان مرجع اعلم آن روز شدو همچنين با مطالعه دقيق در شرايط آن مقطع تاريخي و نيز اظهارات و رفتار خود آيت الله بروجردي تاحدودي مي توان به اين تناقضات پاسخ داد. آيت الله بروجردي به حوزه علميه به عنوان مرکزي براي نشر معارف اسلامي در ايران و به تبع آن تربيت روحانيون عالم و با تقوي براي ترويج اسلام اعتقاد فراوان داشتند و از اين رو براي نيل به اين هدف تمام تلاش خود را صورت مي دادند. درگير شدن با حکومت مي توانست باعث حساسيت رژيم نسبت به حوزه علميه و فشار بر اين مرکز نوپاي اسلامي شود. از اين رو ايشان مکرر طلاب را به عدم دخالت در سياست و اهتمام به کسب معارف ديني توصيه مي کردند.پس نتيجه ميگيرم كه همان عالم هم با ورود دين به سياست مخالفتي ندارد

    سلام سجاد جان

    وبتون رو ذخيره کردم در فرصت مناسب اشعاري هرچند ناچيز در مورد مطالب اون بگم . از پيشنهادتون هم ممنونم .

    از دوستي با شما بسيار خوشحالم .

    سلام آقا سجاد خوبي؟

    مطلبتون بازم زيباست . موفق باشيد.

    سلام ممنون كه امدي.واقعا خوشحال شدم نظرتو ديدم...

    موفق باشي....تا بعد...

    دوست عزيز در مورد برخي از مواردي که مطرح کرديد با کمال احترام شما را به گفتگويم با يکي از همفکرانتان با نام مستعار شاخ نبات دعوت مي کنم. اما در مورد جمهوري ايراني، بنده اين شعار را سر نمي دهم و با کساني که چنين شعارهايي را فرياد مي زنند به بحث ننشستم تا منظور آنان را بيابم؛ ولي اگر جمهوري ايراني را همطراز با سکولاريسم قرار بدهيم مطالبي وجود دارد که بيان مي کنم.

    اولا بسياري از علما به جدايي دين از سياست پايبند بوده اند و دلايل فقهي خود را داشته اند از اينرو نمي توان به آنان که فرياد مي کشند جمهوري ايراني با خرده گرفت.
    ثانيا حال ما دين را وارد سياست کرديم خود قضاوت کنيد چه چيز بدست آورده ايم؟ خود قضاوت کنيد دين داري مردم پيش از انقلاب چگونه بود و حالا چگونه است؟ شما قبول نداريد که عملکرد حاکمان شديدا اعتقادات آن ها را تحت تاثير قرار مي دهد؟ به نظرم بايد ماهيت را ديد نبايد به اسم ها و نام ها دقيق شد. شايد چيزي به نام اسلام باشد ولي در آن اثري از اسلام نباشد و در عين حال ممکن است به نام اسلام مزين نشده باشد ولي در واقع اسلام در آن بهتر حفظ مي شود!
    در همين راستا بخوانيد:

    دکتر صادق طباطبايي از وابسنگان بيت حضرت آيت الله العظمي خميني(رحمة الله عليه) و همچنين از اعضاي دولت موقت مرحوم استاد بازرگان در خاطراتش مي گويد:

    « در يکي از روزهاي بهار سال 1331 که نوجواني 9ساله بودم، گروهي از طلبه‌هاي جوان و سياسي از تهران عازم قم شده بودند تا با آيت‌الله بروجردي ديدار کنند. طلبه‌ي جواني که بعدها فهميدم نواب صفوي بود سخنان تندي ايراد مي‌کرد که هيچ چيز از آن در خاطرم نمانده است. بعدها خبردار شدم که نواب و يارانش قصد ديدار با آيت‌الله بروجردي را داشتند که ايشان آن ها را نپذيرفته بودند.

    از پدرم شنيدم که چند روز بعد که اصحاب آيت‌الله بروجردي ، از جمله پدرم در محضر ايشان بودند، يکي از بزرگان و از مدرسين حوزه (ظاهرا پدر آيت‌الله فاضل لنکراني، مرجع معاصر) علت اين رفتار را از آقاي بروجردي سوال کرده و مي‌پرسد چرا اين افراد را که خواهان حکومت اسلامي هستند، نپذيرفتيد؟ ايشان در جواب مي‌گويند: اين آقايان مي‌خواهند شاه را بردارند ولي امثال شما را به جاي او بگذارند. شخص ديگري (ظاهرا مرحوم آيت‌الله کبير) از علماي بزرگ و فقهاي برجسته بوده است مي‌پرسد، مگر چه اشکالي دارد؟

    آيت‌الله بروجردي در جواب مي‌گويند: اشکال بزرگ اين امر در اين جا است که شاه با اسلحه توپ و تفنگ به جان مردم مي‌افتد، با اين اسلحه مي‌شود مقابله کرد ولي اگر شما به جاي او نشستيد، اسلحه شما ايمان و عقايد مردم است که به جان مردم مي‌اندازيد. با اين اسلحه نمي‌توان به راحتي مقابله کرد و لذا دين و ايمان مردم به بازي گرفته مي‌شود.»

    [منبع: دکتر صادق طباطبايي - خاطرات سياسي اجتماعي (1) - نشر عروج (وابسته به موسسه نشر و تنظيم آثار امام)- تهران - 1387 - صفحه 27 .

    برگرفته از وبلاگ وزين جهل مرکب


    موفق باشيد
    پاسخ

    اين كه شما گفتيد بسياري از علما به جدايي دين از سيا ست معتقد هستند كه حرف نادرستي است يا حداقل در عالم بودن ان شخص شك است ويا همانند شريح قاضي است .ببين خداوند بعد از منسوب امير المنين به خلافت فرمودند اليوم اكمت لكم دينكم (يعني امروز دين شما كامل شد )ودين كامل يعني ديني كه درهمه جوانب برنامه داشته باشد واز جمله سياست .شما موردي را بيان كنيد كه دين دران مورد برنامه ندارد .اصلا شعار ما اين است كه ديانت ما عين سياست ماست وسياست ما عين ديانت ماست .خود قران كريم هم اياتي دارد كه نشان ميدهد دين از سياست جا نيست كه من به چند مورد اشاره ميكنم . «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ... ;(انعام ،57) حكم و فرمان تنها از آن خدا است .. .» ; همچنين آيات : «40 و 62 يوسف / 62 انعام » .2 . «قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَـفِرِينَ ;(آل عمران ، 32) بگو: اطاعت خدا و اطاعت فرستاده ]او[ كنيد و اگر سرپيچى كنند ، خداوند ، كافران را دوست نمى دارد» .3 . «يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الاَْمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِى شَىْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِوَالرَّسُولِ... ;(نساء ،59) اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را و هر گاه در چيزى نزاع كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد.. .» .همچنين آيات : «132 آل عمران / 92 مائده / 1 و 20 و 46 انفال / 90 طه / 54 و 56 نور و.. .» .• حال اگر درموردي به ديدگاه ما حكومت به دين عمل نمي كند مشكل از ماست نه از دين .دين اسلام ديني است كه براي همه جهان برنامه دارد كه البته دشمن با نفوز يارانش قصد فهماندن اين معنا را دارد كه دين از سياست جداست .والبته پيروز نخواهد شد

    باسلام

    شوهرمن كلا منطق خودش رودرهرشرايطي صحيح مي دونه وهروقت صحبتي پيش بياد چه عادي وچه دعوا حتي اگه خودش شروع به صحبت هم کرده باشه اولين صحبتش اينه که توباعث دعواشدي ودرحين عصبانيتش من روتاحدزيادي تحقيرمي کنه.باوجوداينکه درزمان حيات مادرش روزي پنج تاشش باربه اون سرمي زد جارومي کرد خريد مي کرد حتي گوشت ومرغ هم براش پاک مي کرد وحتي به حمام هم مي بردش ازبعدفوت مادرش کلي بداخلاق ترشد ومي گفت توباعث شدي من نتونم خوب بهش برسم.من ازمادرش تهمت دزدي خوردم حرفهاي زننده زياد شنيدم ونتونستم باشوهرم راحت باشم ولي هيچ وقت بهش بي احترامي نکردم وحتي اين اواخرغذاش روهم درست مي کردم .خونه ماها روبروي هم بود.دکتربردن وخريدداروهم باشوهرمن بود.من به اين موارد اصلااعتراضي نداشتم موردي که فقط مطرح مي کردم اين بود همونطورکه اون روروزي ده بيست بارمي بوسي ودرآغوشت مي گيري به من هم احساس بريز.عمده ناراحتي خونواده شوهرم مهريه من بود که شوهرم نصف خونه خودش روبه نام من زد

    پاسخ

    ببخشيد اين داستان را با دقت مطالعه فرماييد واجرا كنيد فكر كنم به دردتون بخوره ونظرتون را راجه به اون مطرح كنين: زن نمي دانست چه کند خلق وخوي شوهرش از اين رو به ان رو شده بود .قبل از اين ميگفت وميخنديد داخل خانه با بچه ها خوش وبش ميکرد اما چه اتفاقي افتاده بود که چند ماهي با کوچکترين مساله عصباني ميشود وسر ديگران داد وفرياد ميکشد ان مرد مهربان الان به فردي عصباني تبديل شده خيلي خشمگين است .زن هر راهي که به ذهنش ميرسد وهر راهي که بود را طي کرد اما دريغ از اين که چيزي عوض شود .روزي به ذهنش رسيد که نزد راهبي که درکوهستان زندگي ميکند برود ومعجوني بگيرد وبه خورد شوهرش بدهد شايد چاره چارهاي شود از اين رو بود که زن راه سخت ودشوار کوهستان را درپيش گرفت وبعد ازساعتها عبور از راه سخت ودشوار کوهستان خود را به کلبه راهب رسانيد قصه خودش را به او گفت ودر انتظلر نشست که ببيند راهب چه معجوني را برايش ميسازدراهب گفت چاره کار تو يک تار مو از سيبيل ببر کوهستاني است زن گفت ببر کوهي؟ان حيوان وحشي؟راهب گفت بله راهب گفت هر وقت ان را اوردي چيزي را ميسازم که با ان شوهرت را مداوا کني وزن در حالتي از اميد وياس به خانه برگشت .نيمه شب از خواب برخاست وغذايي را که اماده کرده بود را برداشت وروانه کوهستان شد وخود را به قاري که ببر دران زندگي ميکرد رساند .از شدت ترس بدنش مي لرزيد اما مقاومت کرد ان شب ببر بيرون نيامد.وچندين شب اين کار را تکرار کردوهر شبي چند گام به غار نزديکتر مي شد تا آنکه يک شب ببر وحشي کوهستان غرش کنان از غار بيرون آمد اما فقط ايستاد و به اطراف نگاهي کرد. باز هم زن شبهاي متوالي رفت و رفت. هر شبي که مي گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزديکتر مي شدند. اين مسئله چهار ماه طول کشيد تا اينکه در يکي از آن شبها، ببر که ديگر خيلي نزديک شده بود و بوي غذا به مشامش مي خورد، آرام آرام نزديکتر شد و شروع به غذا خوردن کرد. زن خيلي خوشحال شد. چندين ماه ديگر اينگونه گذشت. طوري شده بود که ببر بر سر راه مي ايستاد و منتظر آن زن مي ماند زن نيز هر گاه به ببر مي رسيد در حالي که سر او را نوازش مي کرد به ملايمت به او غذا مي داد، هيچ سرزنش و ملامتي در کار نبود هيچ عيب جويي، ترس و وحشتي در ميان نبود و هر شب آن زن با طي راه سخت و دشوار کوهستان براي ببر غذا مي برد و در حالي که سر او را در دامن خود مي گذاشت، دست نوازش بر مويش مي کشيد چند ماه ديگر نيز اينگونه گذشت تا آنکه شبي زن به ملايمت تار مويي از سبيل ببر کند و روانه ي خانه اش شد. صبح که شد، شادمان به کوهستان نزد آن راهب رفت تار موي سبيل ببر را مقابل او گذاشت و در انتظار نشست. فکر مي کنيد آن راهب چه کرد؟ نگاهي به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشي انداخت که در کنارش شعله ور بود.زن، هاج و واج نگاهي کرد در حالي که چشمانش داشت از حدقه بيرون مي زد ماند که چه بگويد. راهب با خونسردي رو به زن کرد و گفت: ”مرد تو از آن ببر کوهستان، بدتر نيست، توئي که توانستي با صبر و حوصله، عشق و محبت خودت را نثار حيوان کوهستان کني و آن ببر را رام خودت سازي، در وجود تو نيرويي است که گواهي مي دهد توان مهار خشم شوهرت را نيز داري، پس محبت و عشق را به او ببخش و با حوصله و مدارا خشم و عصبانيت را از او دورساز.پس هر کار با ارزشي در سايه تلاش وصبر به دست مي ايد
    سلام ممنونم از حضورتون .
    اللهم عجل لوليک الفرج
    التماس دعا.
    سلامي دوباره
    چه کسي گفته است که به بهانه ي سو استفاده ديگران نبايد اعتراض کرد؟ آيا اين منطق صحيح است.
    فرموده ايد:"اين كه شما ميگوييد صدا وسيما همه چيز را پخش نميكند برفرض كه حرف شما درست باشد ايا پخش كردن چيزهايي كه اشاعه فحشا وباعث تنش باشد كار درستي است ؟درحالي كه دين اسلام چنين چيزي را قبول نمي كند"
    دوست گرامي من متاسفانه صدا و سيما تنها آنان که باعث اشاعه فحشا و ايجاد تنش مي شود را پخش مي کند. در روز عاشورا ده ها هزار نفر شرکت کردند ولي صدا و سيما تنها صحنه هايي را پخش کرد که عده اي از دختران موهايشان بيرون بود يا کف و سوت مي زدند! حال شما ببينيد عزاداري سبزها را:
    http://www.youtube.com/watch?v=d75-B6ye-BA&feature=player_embedded
    http://www.youtube.com/watch?v=bGapEmlx6d0&feature=player_embedded
    اين خلاف اخلاق انساني است که خون هاي به ناحق ريخته شده را در لواي پخش تصاوير معدودي افراد که کف و سوت مي زندند(و کارناوال عاشوراي 76 را به ياد مي آورد) پنهان کرد. بنده بدون اينکه بخواهم تاييد کنم از شما مي پرسم که شما از جمهوري ايراني چه چيز برداشت مي کنيد؟ آيا جمهوري اسلامي کاملا مطابق تعاليم اسلام است که جمهوري ايراني کاملا متضاد با اسلام باشد؟
    بنده به شخصه فکر مي کنم حقيقت هيچ چيز مانند روز روشن نيست. اين حقيقت تنها زماني آشکار مي شود که به گفت و گو نشست و زواياي آشکار و پنهان آن را يافت.
    براي من روشن نشده است که بيانيه هاي موسوي دروغ است ولي مانند روز برايم ثابت شده است ..... بگذريم
    در آخر من به عنوان برادر کوچکتر از شما تقاضا دارم تنها از پنجره صدا و سيما به دنيا نگاه نکنيد. از شما تقاضا دارم که هيچکس را مصون از خطا و اشتباه ندانيد و کسي را مقدس نشماريد.
    من نمي خواهم خداي ناکرده کسي را نصيحت کنم. خير اصلا چنين نيست فقط مي خواهم پيش زمينه هاي يک مباحثه را بوجود آورم.
    موفق باشيد
    پاسخ

    دوست خوبم بايد انتقاد كرد .وانتقاد عيبهاي انسان را به انسان نشان ميدهد ولي هر چيزي قاعده وقانون دارد وقتي كه انتقاد ما مانند انتقاد دشمن است بايد دانست كه انتقاد ما مشكل دارد. وگرنه دشمن هيچ وقت خير وصلاح ما را نمي خواهد .بعد چرا ازجمهوري اسلامي، اسلام را حذف كنيم ؟ما كه نبايد براي حل كردن مساله صورت مساله راپاك كنيم وصدا وسيما وظيفه دارد اگر چيزي باعث مي شود مردم دشمن خود را تشخيص دهند ان را به اجرا بگذارد ومردم را از مساله اگاه كند اما مسائلي كه باطلندو لباس حق پوشيده ومثل غبار روي حق ميشود بايد تا ميشود ان را اجرا نكرد وبه نمايش نگذاشت تا زماني كه عامه مردم قدرت تشخيص پيداكنند .برفرض كه اعتراض راه منتطقي براي حل مشكلات باشد ولي چرا اينگونه ابراز اعتراض شود ؟چرا ببي سي وانگليس وامريكا محركان واقعي اين صحنه گردانان باشند؟ چرا به اين دولتها اعلام نمي كنند كه اين يك دعواي خانوادگي است چرا از امكانات انها براي رسيدن به خواسته هايشان استفاده ميكنند .مگر ميزان راي مردم نيست .؟چرا زير بار اين ميزان نمي روند ؟. من از جمهوري ايراني بدون اسلام همان معناي خواست دشمنان اسلام را برداشت ميكنم .اصلا كسي حق حكومت بركس ديگر را ندارد مگر خدا وپيامبر او وكساني كه از سوي پيامبر انتخاب ميشوند كه ائمه اطهار باشند كه طبق احاديث موثق به دست امده از انها در زمان غيبت ولي فقيه جامع الشرايط ميتواند بر مردم حكومت كند وبه اصلاح امور انها بپردازد كه همه انها قانون اسلام است در قانون هاي مصوبه مجلس بايد با ديگاه اسلام تصويب شود واگر اسلام اينچنين نقشي دارد پس بايد جمهوري نيز به اسلام مزين باشد حال اگر بعضي افراد به اسلام پايبند نيستند بايد ان افراد محاكمه شوند نه اين كه اسلام از شعار بودن بيفتد .ببين من فقط از پنجره صدا وسيما به دنيا نگاه نميكنم والان كه با شما مكاتبه دارم روزي دها سايت ووب را هم كه شما ان را به عنوان مرجع قبول داريد ميخوانم .ومن هيچكس را هم مصون از خطا واشتباه نمي دانم ولي انواع اشتباه وتبعات ان با هم خيلي فرق دارن واشتباهاتي كه با حقاناس همراه است بخشنده ان مردم بايد باشند .واين كه انسان جايز الخطا است يك حرف منطقي است اما اين مجوز نمي شود كه انسان با اين حرف گناهان فاحش را مرتكب شود وبعد گناهش را هم حق بداند .من هم براي مباحثه اماد ه ام با اينكه موضوع مورد بحث من اخلاقي است نه سياسي !

    پس در كشور ما اين آنتي بيوتيك كي زده خواهد شد.

    به اميد روزي كه نترسيم. وظالم را به سزاي اعمالش برسانيم.

    چرا كه امروز بايد از گذشته درس بگيريم ونگذاريم حكومت به دست يزيديان زمان بيفتد.

    پاسخ

    انشالله كساني كه با خدا دشمني ميكنند خداوند دشمن انهست وخداوند به وسيله مردم شريف ومومنش اين كفهاي روي اب را از بين ميبرد همان طور كه درتاريخ انها را ازبين برده است
    سلام
    درور بر ذهن روشن امام سجاد
    پاسخ

    همچنين درود بر شما پيرو ان حضرت

    درس امام بسيار ارزشمند بود

    ولي آيا باهمه بايد مهربان بود؟

    واگر كسي از مهرباني ما استفاده نادرست كرد تكليف چيست؟

    مصداق حرف هاي من جريان هاي بعد از انتخابات است كه با وجود مداراي نظام ومهرباني رهبري چه اتفاقاتي كه رخ نداد. نظر تو در اين رابطه چيه؟؟؟؟؟؟

    پاسخ

    ببين دوست خوبم حسين اقا هر چيزي حد ومرز داره نظام هم با اين لجبازان مدارا كرد مانند حضرت علي كه با خوارج مدارا كرد اما اينها با مداراي امام به ظلم بيشتري پرداختن كه ديگر دراين صورت به حكم ايه قران در ايه 191 سوره بقره كه دستور قتل مشركان لجبازادم كش را داده ودر همين ايه خداوند فرموده كه فتنه از قتل هم بدتر است كه دراين صورت بايد با فتنه جو به مبارزه برخاست واو را سر جاي خود نشاند وگرنه درغير اين صورت سنگ روي سنگ بند نمي شود .ولي اين رفتار امام سجاد به ما ميگويد تا ميشود با ديگران بايد مدارا كرد ولي اگر طرف مقابل جز با برخورد شديد ساكت نميشود بايد انتي بيوتيك قوي به او تزريق كرد

    سلام.

    با وبلاگ شما از طريق كامنتهايي كه براي آقاي پارسا گذاشته بودين آشنا شدم...

    خوشحالم كه از حق و حقيقت دفاع ميكنيد...

    پايدار باشيد در اين مسير انشالله...

    پاسخ

    دوست خوبم شاخ نبات حضور شما را به كلبه كوچكم ارج مينهم وبراي شما زيباترين ارزو ها را دارم ما هم مثل شهدا كه اين مرز وبوم را به دست اوردند وظيفه داريم از ان دفاع كنيم .وخداوند هم وعده ياري داده است(ولينصرن الله من ينصره)خداوند كسي را كه او را (دين )ياري ميكند كمك ميكند .وممنون از شما به خاطر دادن روحيه وموجب مثبت

    http://heartboard.persiangig.com/image/kayhan11farv581.jpg
    http://heartboard.persiangig.com/image/tude-party-votes-for-khamenei2.JPG
    با عرض سلام و تحيت به محضر شما دوست عزيز
    ممنون از پيغامتان
    فرموده ايد:
    "به نظر شما اگه حرف موسوي حقه پس چرا دولتهاي سلطه طلب وخون خوار وظالم ازاو حمايت ميکنند"
    اين ماهيت استعمار گرايان و منحرفان است که هر فرصتي را براي رسيدن به اهدافشان مغتنم مي شمارند. بايد توجه داشت اين رفتار آن ها را نه وابسته بودن جنبش سبز بلکه تاثيرگذار بودن آن بايد تعبير کرد. شما مطمئنا بيش از من به تاريخ توجه داريد و حتما مي دانيد که اين امر تنها مختص به جنبش سبز نيست. براي اثبات حرف هايم شما را به ديدن تنها دو عکس زير دعوت مي کنم:


    دوست عزيز شما مطمئن باشيد صدا و سيما آنچه که هست را بيان نمي کند. فقط کافي است سري به اينترنت بزنيد و بدون پيش زمينه فکري آنچه را که بوقوع افتاده را تماشا کنيد.
    در مورد قدرت طلبي و ولايت فقيه جاي بحث بسيار است ولي آنچه روشن است ماهيت خطرناک و رام نشدني قدرت است. بنده به همين جمله مهندس بازرگان اکتفا مي کنم:
    هميشه و در همه جاي دنيا استبداد از جايي شروع شده است که يک شاه يک خاندان يک طبقه و حتي يک مکتب خواسته است ولو با حسن نيت و با قصد خدمت خود را يگانه مالک يگانه مسئول و يگانه مامور بر سايرين تصور و بر جامعه تحميل نموده و بر رضايت و راي مردم ارزشي ندهد.
    باز از شما دوست گرانقدر و گرانسنگ تشکر مي کنم
    موفق باشيد
    پاسخ

    دوست خوبم شما گفتيد كه ماهيت فرصت طلب اين است كه ازهرفرصتي براي رسيدن به اهدافشان استفاده ميكنند ولي اين سوال مطرح است كه ايا دوست بايد كاري كند كه دشمن به اين فرصت دست رسي پيدا كند .ايا اگر چنيين كاري كند ظالم نيست؟ وادم هم ظالم حرفش قابل قبول نيست .اين كه شما ميگوييد صدا وسيما همه چيز را پخش نميكند برفرض كه حرف شما درست باشد ايا پخش كردن چيزهايي كه اشاعه فحشا وباعث تنش باشد كار درستي است ؟درحالي كه دين اسلام چنين چيزي را قبول نمي كند .ازهمه اينها گذشته در همين سايتهاي اينترنت بيانيه موسوي را به ديد عموم گذاشته بودند كه موسوي اغتشاشگران ورقاصان را عزادار حسيني ناميده بود وبزگان كشورهاي غربي نيز حرفشان مانند موسوي وكروبي بود .ايا اين همان بادشمن متحد شدن نيست ؟جناب موسوي دقدقه اش قانون گريزي بود ايا ريختن به خيابانها واتش زدن وسايل نقليه وخراب كردن وسايل عمومي كه با بيت المال درست شده جزءقانون است ؟اگر موسوي به اسلام معتقد است چرا از شعا جمهوري اسلامي به جمهوري ايراني تغييرعقيده داده ؟اين كه دشمني همه با اسلام است كشورهاي غربي نيز تنها سد جلوي راهشان را اسلام ميدانند وموسوي نيز چنين است دوست من دروغ بودن حرفها وبيانيه هاي موسوي براي همه مثل روز روشن است نميدانم چرا شما روشني روز رانمي بينيد يا چشم نداريد يا چشمتان را روي اين همه واقعيت بسته ايد
     <      1   2   3      >