با ساعت دلم
وقت دقيق آمدن توست!
من ايستاده ام:
مانند تک درخت سر کوچه
با شاخه هايي از آغوش
با برگ هاي از بوسه
با ساعت غرورم اما !
با شاخه هايي از تابستان
با برگ هايي از پاييز
هنگام شعله ور شدن من!
هنگام شعله ور شدن توست!
ها . . . چشم ها را مي بندم
ها . . . گوش ها را مي گيرم
با ساعت مشامم
اينک:
وقت عبور عطر تن توست ...........[گل]