مثل روزنامهها، اول همه را سر كار ميگذارند
بعد آگهي استخدام ميزنند
بچههاي وظيفه، يا شاعر شدهاند يا خواننده!
خدا را شكر در خانه ما، كسي بيكار نيست
يكي فرم پر ميكند، يكي احكام ميخواند
يكي به سرعت پير ميشود
و آن يكي مدام نق ميزند:
مردهشور ريختت را ببرد
چرا از خرمشهر، سالم برگشتي؟!
(اکسير)