• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : دارو هاي شفا بخش «آرامش»
  • نظرات : 16 خصوصي ، 158 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    انگار نخلستان کوفه گريه ميکرد
    وقتي که اشک از گونه هاي ماه مي ريخت
    در اشک هايش خاطراتي موج ميزد
    دريايي از تصوير را در چاه مي ريخت

    تصوير صحرايي در آب چاه لرزيد
    يک آسمان دلشوره در آن جا گرفته ست
    چشم ستاره محو تصوير شگفتي ست
    خورشيد دست ماه را بالا گرفته ست

    پلکي زد از چشمان سرخش شعله اي ريخت
    انگار آتش دور چشمش حلقه بسته ست
    هيزم نميخواهد که ! در هر قطره اشکش
    پيداست بانويي که در آتش نشسته ست

    حتي برايش ابرها هم گريه کردند
    يک قطره اشک از آسمان روي لبش خورد
    تصوير بعدي با عطش توام شد اينبار
    اين اشک ماه کوفه را تا کربلا برد

    ناگاه در صحرا لب دريا ترک خورد
    آهي کشيد و شانه هاي ماه لرزيد
    در موج اشکش زخم ها تکثير مي شد
    يعقوب شد پيراهني را غرق خون ديد

    تا بست چشمش را به شهر کوفه برگشت
    لبخند زد، آرام شد، شايد دوباره _
    در شب نشيني هاي خود با چاه مي ديد
    تصوير روزي را که مي آيد دوباره

    (امير حسين آکار)

    [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

    ايام شهادت مولاي متقين حضرت اميرالمومنين علي(ع) را تسليت عرض مي کنم

    التماس دعا و به روزم

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما