• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : دارو هاي شفا بخش «آرامش»
  • نظرات : 16 خصوصي ، 158 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    سلام
    اين تصويري که گذاشتين ماله خودتونه؟

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما....بله اين تصوير متعلق به نويسنده وبلاك است

    سلام

    ممنون از حضورتون در وبلاگم

    التماس دعا

    ياحق

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما
    + محمد امين سپاهيان 

    شفاي سرطان پسربچه سني در مسجد جمکران
    در« مسجد جمکران» پسر بچه اي که اهل « زاهدان» است، شفا گرفته است که هم فيلم ويدئويي آن موجود است و هم نوار آن و نويسنده سؤال و جوابي را که از جناب «حاج آقاي موسوي» مديريت محترم مسجد با خود نوجوان و والده او نموده است، از نوار پياده شده و اينطور نقل شده است:

    تاريخ مصاحبه: هيجدهم آبان ماه 1372.
    سؤال: لطفاً خود را معرفي و اصل ماجراي شفا پيدا کردن را بيان کنيد.
    جواب: بسم الله الرحمن الرحيم
    من «سعيد چنداني»، 12 ساله هستم که حدود يک سال و هشت ماه به سرطان مبتلا بودم و دکترها جوابم نموده بودند.
    15روز قبل، شب چهارشنبه که به «مسجد جمکران» آمدم، در خواب ديدم نوري از پشت ديوار به طرف من مي آيد که اول ترسيدم، بعد خود را کنترل نموده و اين نور آمد به بدن من تماسي پيدا کرد و رفت و نور آنقدر زياد بود که من نتوانستم آن را کامل ببينم.

    بيدار شدم و باز خوابيدم تا صبح که از خواب بيدار شدم، ديدم بدون عصا مي توانم راه بروم و حالم خيلي خوب است تا شب جمعه در مسجد جمکران مانديم و در شب جمعه، مادرم بالاي سرم نشسته بود و به تلاوت قرآن مشغول بود، احساس کردم کسي بالاي سر من آمد و جملاتي را فرمود که من بايد يک کاري را انجام دهم، سه مرتبه هم جملات را بيان کرد.
    من به مادر گفتم: « مادر! شما به من چيزي گفتي؟ »
    گفت: « نه! من آهسته مشغول قرائت قرآنم. »
    گفتم: « پس چه کسي با من حرف زد؟ »
    گفت: « نمي دانم. »
    هر چند، سعي کردم آن جملات را به ياد بياورم متأسفانه نشد و تا الان هم يادم نيامده است.
    سؤال: سعيد جان! شما اهل کجا هستي؟
    جواب: زاهدان.
    سوال: کدام شهر زاهدان؟
    جواب: خود زاهدان.
    سوال: کلاس چندمي؟
    جواب: پنجم.
    سوال: کدام مدرسه مي روي؟
    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما


    khOda kOne!!

    To rO khOda vasamOn 2a kOnid!!

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما
    سلام ممنون که بهم سر زدين
    و تشکر از نظرتون
    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما

    کَس نميداند در اين بحر عميق / سنگ ريزه قيمت دارد يا عقيق

    من همين دانم که در اين روزگار / هيچ چيز ارزش ندارد جز رفيق . . .

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما
    ممنونم
    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما

    راستي حاج آقا

    اگه تشريف آوردي تو وبلاگم پست خاطرات تقلب رو بخوانيد و نظر بدهيد.

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما

    سلام

    نماز و روزه تون قبول باشه.

    چرا فقط يك كلام نوشتي؟!

    متن تون خيلي جالب بود.

    موفق باشيد.

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما
    سلام
    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما

    امشب تمام آينه ها را صدا کنيد. / گاه اجابت است رو به سوي خداکنيد

    اي دوستان آبرو دار در نزد حق / در نيمه شب قدر مرا هم دعا کنيد . . .

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما


    سلام حاجي خوبين؟اره خوب منم نگفتم خدايا من بايد اينطوري بميرم ولي خوب اينجوري باحالتره.اما چون چيزي که دوست داريم به دست نمياريم خدا ميدونه چوري ميميريم

    ما راضي ايم به رضاي خدا

    خوش اومديد

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما
    سلام استاد

    ممنونم از حضورتون و نظر ارزشمندتون
    البته من با نظر شماخيلي موافق نيستم خيلي از خانوما خونه دارن و حوصله خودشونم ندارن ولي اغلب مادرايي که مي رن سرکار نه تنها انرژي بيشتري دارن بلکه با برنامه ريزي بيشتر به زندگي و بچه هاشون مي رسن و من اينو تجربه کردم...

    شاد باشيد


    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما

    سلام

    پاسخ

    سلام عليكم ...ممنون از حضور گرم شما
     <      1   2   3   4   5    >>    >