نظرات ياداشت آزادي واقعي

+ ريحانه

*گشودي از دو سرِ شانه‌هات، شط‌ها را.....گذاشتي وسطِ رودخانه، بَط‌ها را....هزار کاتب و خطّاط کوفي آمده‌اند....که از رباعيِ موهات، نوعِ خط‌ها را....هم‌اين که متفق‌القول در تمامِ کتب....نوشته‌اند به نام تو، سلطنت‌ها را.....بلند شو! که زمين، تب بريزد از هيجان....برقص حاشيه‌پردازيِ نمط‌ها را.....رسيده قبله‌نما وقتِ آن که در طوفان....کنارِ روسري‌ات گم کند جهت‌ها را...بعيد نيست اگر ماه‌هاي ديگر هم...به نامِ تو متلاطم کنند شط‌ها را....يکي دو بيت به يادِ گذشته... يک دفعه.به خود مي‌آيم و خط مي‌زنم لغت‌ها را....هنوز جاي تو خالي است توي دانشگاه....اگرچه يادِ تو پُر کرده نيمکت‌ها را....در اين سروده که موهات در مميّزي‌اند....به طرح روسري‌ات پُر کن اين وسط‌ها را.....تو را نيافته‌ام در حقيقت، از اين رو.....به جست‌وجوي تو دارم اتاقِ چت‌ها را.....!(صالح دروند)

پاسخ

سلام عليکم ...ممنون از حضور گرم شما اميدوارم که هميشه موفق باشيد