کي ميشود عبور کنيم ازحصارها
گفتيم و گفته اند ازين گونه بارها
چشمانمان به راه سواران سپيد شد
صرفه نبرده ايم ولي ازغبارها
بايد به راه و رسم جنون اقتدا کنيم
وقتي ثمر نمي دهد اين انتظارها
کاوه کجاست تاکه به فرياد ما رسد؟
روييده روي شانه ي ضحاک مارها
ماييم و روزهاي مه آلود پيش رو
ماييم و ازهجوم خزان يادگارها
بخت بداست يا که دعا بي اثر شده
ياخواب مانده همت شب زنده دارها
@@@@
...رفتند تا من و تو بمانيم سربلند
بنويس روي سينه ي سنگ مزار ها