يک از اعضاي هيئت علمي دانشگاه اومده بود واس راندن سخن ... همچين با کلمات بازي ميکرد که نگو و نپرس .. و ساده شده حرفاش اين بود : دختر ها و پسرهاي عزيز اگه تا حالا دوست پسر و يا دوست دختر نداشتين بدانيد و آگاه باشيد که نصف عمرتون بر فنا رفته است !!!
واسه حرف هاش هم دليل مي آورد و مي گفت :
بايد دختر ها و پسرها در چهارچوب مذهب و هنجار هاي فرهنگي و مطابق عرف و با اطلاع خونواده هاشون با هم دوست بشن ... به خاطر شناخت واقعيت هاي جنس مخالف ... دست برداشتن از تصورات و تخيلات اي که در مورد جنس مخالف هست و واقعي نيست ... براي از بين بردن ترس و دلهره ... از بين بردن احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف ... .. بايد تجربه کسب کنند چون ازدواج شروع کار آموزي نيست !!! و بايد قبل از ازدواج با جنس مخالف دوست شده باشن جنس مخالف رو به عنوان يک موجود اجتماعي شناخته باشن تا بتونن رفتارهاي جنس مخالف رو پيش بيني کنن !!! اين جوري واسه ازدواج مي تونن انتخاب بهتري داشته باشن و بهتر تصميم بگيرن !! در يک کلام : يعني دخترها بايد دوست پسرداشته باشن و پسر ها دوست دختر !!!
حالا من موندم با يه دنيا سوال بي جواب
مگه نگفتن :
وقتي دوتا نامحرم با هم خلوت مي کنن نفر سوم شيطان هستش ؟؟؟مگه ميشه پنبه در مجاورت آتيش نسوزه ؟؟؟ يعني ديگه نجابت و شرافت ارزش نداره ؟؟؟ ديگه نبايد ديگه نبايد من و امثال من به خودمون بباليم که هرگز دوست پسري نداشتيم و دنيامون پاک و دست نخورده است ؟؟؟اصلن يکي تون بگه دوستي دختر و پسر در چارچوب مذهب و فرهنگ بدون شکسته شدن مرز ها يعني چي اونوخت ؟؟؟ مگه ميشه دختر و پسر با هم دوست باشن ولي مرتکب گناه نشن ؟؟؟ يعني شيطون خيلي دلسوزانه بيکار مي شينه و اجازه ميده دختر و پسر با هم دوست باشن و بگن و بخندن بدون اين که وسوسه شون کنه ؟؟؟ اصلن چه پسري حاضر ميشه با دختري که قبلن دوست پسر داشته ازدواج کنه ؟؟؟ و يا چه دختر عاقلي حاضر ميشه اين ريسک رو انجام بده و با پسري که مزه دوستي و مصاحبت با دخترا زير دهنشه ازدواج کنه ؟؟؟