امام حسين(ع)
اگر از خنجر خونريز لبِ تشنه ببرند سرم را،
اگر از تيغ شکافند در اين عرصه ي خونين جگرم را،
اگر از تير سه شعبه بدهند آب عوض شير گل نوثمرم را،
اگر از داغ برادر شکند خصم ستمگر کمرم را،
اگر از چار طرف خصم زند برجگرم تير،
اگر آيد به سر و کتف و تنم ضربت شمشير،
اگر از سنگ شود غرقه به خون روي منيرم،
اگر آتش عوض آب دهد خصم شريرم،
اگر از داغ پسر سوزم و صد بار بميرم،
به خدايي که مرا خواسته با پيکر صدچاک ببيند به تنم زخم دوصد نيزه
وشمشير نشيند،
به ستمگر نکنم کرنش و ذلت نپذيرم،
اگر آرند به جنگم همه ي اهل زمين را و سما را
انا مظلوم حسين
منم و عهد الستم،
نه گسستم نه شکستم،
به خدا غير خدا را نپرستم،
به خدا من پسر شير خدا و پسر فاطمه هستم،
همه ي دار و ندارم همه هفتاد و دو يارم به فداي ره جانان،
منم و سرخي رويم،
منم و خون گلويم،
منم وحنجر عطشان،
منم و داغ جوانان، منم و خاک بيابان،
منم و سُمِ ستوران،
من و رگ هاي بريده،
منم و قلب دريده منم وطفل صغيرم،
منم و کودک شيرم،
منم و دخت اسيرم،
منم و حيّ قديرم،
منم و زخم فراوان،
منم و آيه ي قرآن،
منم و زخم زبان ها،
منم و تيغ و سنان ها،
همه آييد و ببينيد مقام و شرف و عزت ما را
انا مظلوم حسين
به خدا و به رسول و به علي ابن ابي طالب و زهراي بتول و حسن آن سيد
ابرار،
به هفتاد و دو يارم به حبيبم به زهيرم به طرماح و به جون و وهب پاک
سرشتم،
به جلال و شرف عابس و عباس و به عثمان و به جعفر،
به شهيدان عقيل و به خلوص دل عبد اللَّه و قاسم،
به علي اکبر و داغش به علي اصغر و خونش به گل ياس مدينه،
به رقيه به سکينه،
به دل سوخته ي زينب کبرا و دو فرزند شهيدش،
به لب تشنه ي اطفال صغيرم،
به تن خسته ي سجاد عزيزم،
من از اين قوم ستمگر نگريزم،
نکنم بيعت و با خصم ستمگر بستيزم،
من و ذلت، من و تسليم،
من و خواري و خفت، سر من بر سر ني راه خدا پويد و با دوست سخن گويد و
گردد هدف سنگ و خورد چوب،
نبينم به خدا غير خدا را
انا مظلوم حسين