بيا سيراب کن امشب لبان تشنه آبم را
نوازش کن تنم ؛از من بگير احساس نابم را
نشسته کنج رويايم خيال ناز چشمانت
بيا در گوش نجوا کن تو لالايي خوابم را
ميان صحن آغوشت مرا با بوسه مهمان کن
که باران مي زند امشب تن خشک سرابم را
به طعم شور شيرينم بيا فرهاد وار امشب
حريمم بشکن و حتي بگير از تن حجابم را
بخوان از چشم بي تابم سوال سالها ترديد
بگو اي عشقِ من! با شوق چشمانت؛ جوابم را
پريشانم نمي بيني ؟؟؟ بيا آرامش جانم
که تسکين مي دهد عشقت تمام اضطرابم را