در اين هنگام سحري درود و سلام مرا پذيرا باش. بهترين زمان ممكن براي ياد كردن دوستان ظاهرا همين وقت است براي شما هم روحي باشكوه و قلبي همراه با آرامش از نسيم سحري طلب مي كنم . اين هم شعري از عراقي به رسم هديه
گر چه دل خون کني از خاک درت نگريزيم
جز تو فريادرسي کو که درو آويزيم؟
گذري کن، که مگر با تو دمي بنشينيم
نظري کن که خوشي از سر و جان برخيزيم
مشت خاکيم به خون جگر آغشته همه
از چنين خاک درين راه چه گرد انگيزيم؟
هم بسوزيم ز تاب رخ تو ناگاهي
همچو پروانه ز شمع ارچه بسي پرهيزيم
بيم آن است که در خون جگر غرق شويم
بسکه بر خاک درت خون جگر ميريزيم
تا دل گمشده را بر سر کويت يابيم
همه شب تا به سحر خاک درت ميبيزيم
نيک و بد زان توايم، با دگريمان مگذار
با تو آميختهايم، با دگري ناميزيم
راه ده باز، که نزد تو پناه آورديم
بو که از دست عراقي نفسي بگريزيم
سلام
با توضيح چهارمين غزل حافظ خوش الحان
منتظر حضور مبارک ونظر ارزشمندتان
مي باشم.
ممنون از حضور شما
خيلي خوب و مفيد بود...
ممنون از حضورتون در گل سرخ
التماس دعا
ممنونم از شما استاد محترم
زندگي را تو بساز.نه بدان ساز که سازند و پذيري تو بي خرف....زندگي يعني جنگ ! تو بجنگ....زندگي يعني عشق ! تو بدان عشق بورز....