وبلاگ :
راه فضيلت
يادداشت :
درمان جديد افسردگي رسيد
نظرات :
5
خصوصي ،
131
عمومي
پارسي يار
: 1 علاقه ، 1 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ابراهيم
همگي به صف ايستاده بودند تا از آنها پرسيده شود ؛ نوبت به او رسيد : "دوست داري روي زمين چه کاره باشي ؟" گفت : مي خواهم به ديگران ياد بدهم ، پس پذيرقته شد !!! چشمانش رابست ، ديد به شکل درختي در يک جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهي رخ داده است ! من که اين را نخواسته بودم ؟؟؟ !!!
سالها گذشت تا اينکه روزي داغ تبر را روي کمر خود احساس کرد ، با خودگفت : اين چنين عمر من به پايان رسيد و من بهره ي خود را از زندگي نگرفتم !!! با فريادي غمبار سقوط کرد و با صدايي غريب که از روي تنش بلند ميشد به هوش آمد !!!
حالا تخته سياهي بر ديوار کلاس شده بود !!!