• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : نيكي اساس خوبي ها وفضائل است
  • نظرات : 7 خصوصي ، 68 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5      >
     
    من ميخوام بُعد ِ اعتقاديم رو تقويت كنم...من توي خانواده اي رشد يافتم كه به لحاظ ِ بُعد ِ اعتقادي ضعيف بودن و اين مسئله به ما بچه ها هم سرايت كرده ... توضيح ِ واضختر اينكه حتي در خواندن ِ نماز كاهلي ميكنيم ... هممون يعني هم بچه ها هم پدرمون توي خونه فقط مادرم نماز ميخونه و بس ... خودم الانم كه ازدواج كردم بازم كاهلي ميكنم همسرمم همينطوره!!! خيلي دارم اذيت ميشم خودم ميدونم كه خيلي اشتباهه ميدونم كه راهم غلطه ميدونم كه خيلي به خدا بدهكارم ! اما نميتونم ‍، هر چي بيشتر تلاش ميكنم كمتر موفق ميشم ... نميدونم علتش تنبليه يا چيه؟ اما خيلي دوست دارم با كمك ِ يه عالم بتونم روي خودم كار كنم هر كاري شما بگين انجام ميدم تا بتونم به خدا نزديك بشم ... فقط خواهش ميكنم از من متنفر نشين بهم راه رو نشون بدين !!! اگه ميشه .... ممنون. دلم ميخواد اون مراحل ِ خودسازي رو يكي يكي رعايت كنم تا درست بشه حالا منتظر ميمونم تا شما بگين از كجا و چطوري شروع كنم
    پاسخ

    سلام عليكم :اول جواب اين فرمايش شما كه فرموديد :خواهش ميكنم از من متنفر نشويد :بايد عرض كنم كه من خيلي خوشحال هستم كه شما به فكر اصلاح خود هستيد واين كه افتخار ميكنم اگه بتونم در خدمت شما باشم در اين راه .فقط 3تا خواهش دارم 1:هر چه سوال داريد بپرسيد فقط اگه امكان داره يكي يكي تا هم من بتونم به خوبي جواب بدم وهم شما به خوبي بتونين بخونين 2:سعي كنيد در اين راه ديگران را با زبان خوش دعوت كنيد واگر نپزيرفتند خيلي اسرار نكنيد اونا خودشون يواش يواش تحت تاثير شما قرار ميكيرن 3:در اين راه عجله نكنيد ويواش يواش طي مسير كنيد واز خدا كمك بگيريد .حال ميريم سر اصل مطلب اين كه شما در نماز كاهلي ميكنيد ريشه در كنترل هواي نفس داره واگه ادموبتونه هواي نفس را كنترل كنه اين مسائل هم يواش يواش حل ميشه خوب حالا سوال را اين طور مطرح ميكنيم كه :چگونه بايد با نفس جهاد کرد؟‏در خودسازى و جهاد با نفس به چند نکته اساسى بايد توجه نمود: 1 - همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازى و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليت‏هاى ساده و اندک آغاز مى‏شود و به تدريج به ورزش‏هاى سنگين‏تر وارد مى‏شوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.3 - همان طور که در ورزش بدنى، تداوم واستمرار لازم است، در رياضت نفسانى نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است. قرآن مى‏فرمايد: "به يقين کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند که نترسيد و غمگين مباشيد".(1)على(ع) مى‏فرمايد: "قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛(2) عمل اندکى که پيوسته باشد، بهتر است از بسيارى که تو را خسته و وامانده سازد".در حديث ديگرى امام باقر(ع) مى‏فرمايد: "احب الاعمال الى اللَّه عز وجل ماداوم عليه العبد و ان قل؛ (3) محبوب‏ترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچيز باشد".4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهيز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداى واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولى و تبرى.5 - مهم‏ترين چيزى که درجميع مراحل بايد رعايت شود، نيت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر اين نکته تأکيد دارد که در مسير دين و پرستش بايستى اخلاص داشته باشيد: "به آن‏ها دستورى داده نشده بود جز اين که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند".(4)4 - يکى از مشکل‌ترين کارها تهذيب نفس و خود سازى است. به تغبير قرآن: راه فلاح و رستگارى همين‌است. "‌قد افلح من تزکّي(5)؛ هر کس خود را تزکيه کرد، رستگار شد" و "‌قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها(6)؛‌همانا رستگار شد کسى که خود را تزکيه و زيان کرد کسى که فريب نفس خود را خورد".‌عالمان علم اخلاق مي‌گويند: براى خودسازى ابتدا بايد رذائل اخلاقى و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپس‌درخت پاکى نشاند. بديهى است با وجود صفاتى مانند حسد وکبر و خودپسندي و خودخواهى و شهوت راني،‌دست‌رسى به صفات پسنديده و انجام اعمال خير بسيار مشکل خواهد بود.‌اخلاق بد در وجود انسان به منزله بيماريى است که مفاسدى به دنبال دارد.‌مرحوم نراقى مي‌گويد: "‌زنهار اى جان برادر! تا حديث بيمارى روح را سهل نگيرى و معالجه آن را بازيچه‌نشمارى و مفاسد اخلاق را اندک نداني...‌و مسامحه در معالجه آنها آدمي را به هلاکت دائم و شقاوت ابدي‌مي‌رساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانى ابدى و حيات حقيقى مي‌شود و بعد از آن‌که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فيض‌هاى الهى مي‌گردد(7)". در روايت آمده‌است که پيامبر(ص) فرمود: "‌لا تدخل الملائکه بيتاً فيه کلب؛(8)‌ملائکه داخل خانه‌اى که در آن سگ باشد‌نمي‌شوند". پس هر گاه خانه مملوّ از صفات رذيله که سگان درنده هستند باشد، چگونه ملائکه در آن داخل‌شوند؟!‌5 - نکته ديگرى که در خودسازى لازم است، محاسبه اعمال و کردار خود است. هر کسى که در اين راه قدم‌برمي‌دارد، بايد در اعمال و رفتار خود دقت کند و مراقب آن‌ها باشد و اگر دچار گناهى شد، توبه کند. در روايت‌آمده است: "‌حاسبوا أعمالکم قبل أن تحاسبوا؛(9)) به اعمالتان رسيدگى کنيد، قبل از اين که در روز قيامت به آن‌رسيدگى شود".6 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسنديده، گر چه بر نفس انسانى شايد مشکل باشد، ولي‌چاره‌اى از آن نيست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نياز با‌خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزي نسبت به مستضعفان و بينوايان احترام به بزرگان، امر به‌معروف و نهى از منکر.‌تصميم و اراده بر ترک عادات زشت و کارهايى که گناه است، از صفات نيک است. اين صفت نتيجه بزرگى و‌شجاعت نفس است. کسى که بتواند تصميم بر ترک گناه بگيرد، مي‌توان او را مجاهد در راه خدا دانست. تهذيب‌اخلاق جهادى است که مشکل‌تر از جنگيدن با کفّار است. فرمود: "‌أشجع الناس من غلب هواه؛(10) شجاع‌ترين و‌قدرتمندترين مردم کسى است که بر هواهاى نفساني‌اش غالب آيد". اما در مورد كاهلي در نماز علت دوم: بي‌ميلي‌ و بي‌رغبتي‌ و عدم‌ توجه‌ در نماز معلول‌ عوامل‌ متعددي‌ است‌ از جمله‌:الف‌) نشناختن‌ نماز و اهميت‌ وسر نهفته‌ در آن‌.ب‌) عدم‌ شناخت‌ و توجه‌ کافي‌ نسبت‌ به‌ معبود؛ يعني‌ همو که‌ در نماز با او سخن‌ مي‌گوييم‌.ج‌)اشتغال‌ذهن‌ و فکر و انديشه‌ و تعلق‌ قلب‌ به‌ دنيا و مسائل‌ مادي‌.براى تداوم نماز عوامل متعددى وجود دارد که جهت رعايت اختصار به برخى از آن ها اشاره مى شود:1ـ شناخت اهميت نماز.واقعيت آن است که نماز از منظر اسلام اهميت ويژه اى دارد؛ تا آن جا که از آن به عنوان ستون دين[1] و نور چشم پيامبر(ص) ياد شده است. [2]از سوى ديگر ترک نماز از گناهان کبيره به حساب آمده است.[3]پيامبر فرمود: " از ما نيست کسى که نماز را خوار شمارد ".[4]نماز است شمع شبستان دل دل بى نماز است بدتر ز گِلنماز است معراج ما خاکيان بر او غبطه ورزند افلاکياننماز است آرامش زندگى چه آزادگى بهتر از بندگي؟پسر چنين کرد اين نغمه ساز مرا نور چشم است اندر نمازنماز است سرخط آزادگي دواى غم و درد دل مردگي [5]نماز عامل مهدمى در تزکيهء روح و درون انسان است و اهميّت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايى به حقيقت آن و احساس نياز نکردن نسبت به آن , از عوامل ترک نماز و سستى در آن به شمار مى آيد. انسان بر اساس فطرت خود,همواره به سوى چيزى که برايش اهميت دارد, توجه و اهتمام مى کند. اگر براى انسان , امرى مهم و ضرورى جلوه کند, آن را به هر صورت ممکن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقيقت نماز و اين که نماز جزء نياز ما است , جزءزندگى حيات ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّى مى کند, باعث مى شود انسان با شوق بيشترى به اقامهء نماز بپردازد و از سستى در نماز و يا ترک آن خوددارى نمايد.کسى که نماز را سربار خود و صرفاً يک تکليف طاقت فرسا بداند, به حقيقت آن پى نبرده و اهمتى به آن نمى دهد.نماز مهم‌ترين فريضه از فرايض الهى است، اقامه آن مايه سعادت و ترک آن باعث شقاوت مي‌باشد امام‌صادق(ع) فرمود: "‌محبوب‌ترين اعمال پيش خداوند عزوجل نمازاست، و آخرين وصيت پيامبران الهى نماز‌است"(6) آن حضرت در حديث ديگر فرمود: "‌تارک الصلاهْْ حظى از اسلام نبرده است"(7) اگر انسان به درستى فکر‌کند که خداوند چرا دستور داده که بندگانش نماز بخوانند هيچ‌گاه نماز را ترک نمي‌کند و چنان چه به هر علتي‌نمازش ترک شود فوراً جبران نموده و قضا مي‌کند.قرآن مي‌فرمايد: "‌يا ايها الناس انتم الفقراء الى ا‌لله و ا‌لله هو الغني‌الحميد؛ ‌اى مردم شما همگى نيازمند خداييد، تنها خداوند است که بى نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش‌است"(8) وقتى خداى متعال از عبادت ماسودى نمي‌برد و از طرفى نماز و ساير عبادت‌ها را واجب نموده است‌معلوم مي‌شود اين دستورات براي خوش بختى و سعادت خود ما است. هنگامى که از عمق جان درک کرديم که‌نماز در تأمين خوش بختى و سعادت ما نقش اساسى و تعيين کننده دارد با عشق و علاقه نماز مي‌خوانيم چرا که‌نماز محور قبولى ساير اعمال است و در قيامت اولين سوال از نماز مي‌باشد. امام باقر(ع) فرمود: "‌ان اول ما يحاسب‌به العبد الصلاهْْ فان قبلت قبل ما سواها؛ ‌اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام مي‌گيرد، اگر نماز مورد قبول واقع‌شد بقيه اعمال هم مقبول مي‌افتد"(9). نماز از واجباتى است که خدا

    يه چيز ديگه

    نميدونم چقدر از اوضاع و احوال دانشگاه ازاد باخبريد

    روابط دخترا و پسرا

    ولي ميدونيد چرا اين وضع دانشگاه ازاده

    اول اينكه چادر اجباري بود

    دوم اينكه درب ورودي دخترا و پسرا جدا بود

    همين 2 دليل ساده

    شايد بگيد چطور؟

    اولي به شخص ميگه عقايد من به تو سره(تحميل دين)

    دومي ميگه شعور تو كمه(بي شخصيت كردن دانشجو)

    بنابراين دانشجو از همون نخستين ورود زده ميشه و بدنبال رهايي از اين 2 معنا ميگرده

    حجاب اجباري مقابلش ميشه آرايش زياد ميشه موهاي رنگ و مش ميشه مانتو تنگ و كوتاه ميشه شلوار كوتاه

    دومي هم كه ديگه توضيح نداره

    ولي ميگم

    ميشه دوستي دختر و پسر

    ميشه فرار از خونه

    ميشه سواستفاده بچه هاي شهرستاني و هزاران فاجعه

    همه اينا بخاطر اينه كه يكي نشسته فكر كرده كه حالا دانشگاه اين طوري بشه

    آقا من يه بار رفتم دانشگاه علم و صنعت ديدم دختر وپسر نشستن تو چمناي محوطه دانشگاه و دارن مسايل درسيشونو با هم حل ميكنن

    يكي نميگفت چكار مي كنن؟

    يه مامور حراست سرك نميكشيد

    پاسخ

    اما درمورد دانشگاه ازاد بايد بگم من خيلي به خاطر اين مسائلي كه در دانشگاها وجو.داره ناراحتم واز جمله دوستي پسر ودختر و...ولي يك سوال :چرا اين قدر جامعه نسبت به دوستي پسرها و دخترها حساس است؟چنين دوستي‌هايي با آسيب‌ها و خطرات و ناهنجاري‌هاي مختلف رو به رو است و آينده چنين دوستي‌هايي قابل پيش بيني نيست. غالباً با ادامه يافتن اين نوع دوستي‌ها، مشکلات بسياري به خصوص براي دختران فراهم مي‌آورد.واقعيت آن است که غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است که بسياري از رفتارهاي انساني را شکل مي دهد و به گونه هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که يک مکتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان ،از يک طرف روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفيع انساني و رستگارى را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند ، بنابراين با حساسيت ويژه ، اما واقع بينانه و لحاظ کردن طبيعت و اميال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان ، قوانين و احکامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روى وضع کرده است . از جمله آن احکام ، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است .اينها همه به سبب اين است که اسلام از جانب کسى براى هدايت انسان ها فرستاده شده است که خالق فطرت وغريزه با تمامى استعدادهاى بهينه و ذخيره شده در انسان است . بنابراين هر عاملى که موجب تحريک انگيزه هاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى ، صدمه وارد کند، موردتأييد اسلام نيست . اسلام مي خواهد انواع لذت هاي جنسي در محيط و درون خانواده شکل گيرد واز اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود .به جهت همان ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آنکه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند ، در شرايطي قرار مي گيرند که حتي ارادة خود را از دست مي دهند و ديگر نمي توانند از ارتباط جنسي خود داري کنند و ناخود آگاه و بي آنکه که بخواهند ،کم کم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند و زماني متوجه مي شوند که کار از کار گذشته است ، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، ارادة جلوگيري بسيار سخت و دشوار است . به خصوص آنکه پسران فريب کار و متاسفانه حرفه اي درفريب دختران جوان در اين موارد ، شياد و تردست هستند ، پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست ؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکاني که رفت و آمد نباشد ، حرام و گناه است . در آخر اين که مگر غير از اين است که تمام روابط جنسي بين دختران و پسران از همين ارتباط هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ و متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده ، بلکه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و رواني نيز مي شود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، شما در باره طلاق‌ها ، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگي‌ها مقداري تحقيق کنيد ، ببينيد نقطه شروع اين نابساماني‌ها از کجا بوده ؟ بسياري از آنها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده و به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به قرار و مدار و . . .اما مسئله اين است که چون جوانان و نوجوانان مخصوصا دختران جوان، هنوز به سني نرسيده‌اند که عاقبت برخي از کارها برايشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي کار را که شيرين است مي‌بينند و خداي ناکرده به دوستي با پسران نامحرم تن مي‌دهند و به اين ترتيب وارد دامي مي‌شوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است . چرا که اولين مشکل آنها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس . مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)،‌ مشکل بعدي ازدواج است . آنها اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شده‌اند ازدواج کنند هيچ ضمانتي وجود ندارد که آن پسر چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند ، حتي در دانشگاه‌ها يا محيط‌هاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است ، زيرا چه بسا باعث ايجاد عشق‌هايي در دل دختران و پسران جوان مي‌گردد که به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت .مسائل فوق هيچکدام قصه نيست ، بلکه واقعيت‌هايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه هايي از آنها آشنا مي شويم . بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نمي‌کنند . اگر اين کار را مي‌کردند درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان مي‌شد .نکته مهم اين است که وقتي اين مشکلات ريشه‌يابي مي‌شوند ، غالب آنها از همان نگاه‌هاي کوچک و سخن‌هاي کوتاه و عشوه‌هايي آغاز مي‌شوند که به نظر پرسش‌گر دل پاک ما، نبايست روي آنها حساسيت نشان داد،‌ اما چه مي‌توان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند سر از مشکلاتي بسياري در مي‌آورند .بنابراين احکام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسان‌هاست و خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطري انسان را مي‌شناسد، از روي محبت و به خاطر خود ما اين احکام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احکام .ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت بگيريم و به اين نکته برسيم که ؛ چه بسا لذت‌هاي کوتاه که رنج‌هاي طولاني به ارمغان مي‌آورد .حال به گوشه اي از پيامدهاي مسئله روابط آزاد در کشور هاي غربي بپردازيم . آنجا که فکر مي کنيم ، اين مشکلات براي آنها حل شده يا حساسيت نسبت به اين موضوع ندارند . اگر چه در آنجا اين مشکلات به جهت روابط آزاد بيش از حد ، بسيار است ، اما متأسفانه جامعه ما نيزکم و بيش با بسياري از اين مشکلات روبرو است.نظريات روانکاوى از جمله نظرية "هورناي" بر اين حقيقت تأکيد مي کند: "در اجتماعاتى که روابط جنسى آزاد است، بسيارى از احتياجات رواني،‌ شکل تمايلات جنسى پيدا مى کند و به صورت عطش جنسى در مى آيد".نشريه آمريکايى "ايدرز دايجست" دربارة روابط پيش از ازدواج دختران و پسران مى نويسد: "هرساله 350 هزار دختر نوجوان امريکايى در سنين 15 تا 19 سال ـ دورة دبيرستان ـ به سبب ارتباط هاى نامشروع، آبستن شده و فرزندان غير قانونى خود را به دنيا مي آورند.... اين دختران با رؤياهايى چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصيلات، شروع يک زندگى ايده آل و دست يابى به يک شغل مناسب،‌ به اين ارتباط غير قانونى روي مى آورند. اما بسيار زود پرده هاى سراب گونة اين اوهام به کنار رفته و واقعيت زندگى روى خود را نشان مى دهد و متأسفانه، اين بيدارى درست در زمانى به دست مى آيد که اين دختران نوجوان ديگر شانسى براى برخوردارى از يک زندگى سالم و ايده آل ندارند".اين روزنامه در ادامه علت بروز اين نابهنجاري‌هاى جنسى را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طى گفتگويى با تعدادى از اين دختران، به نقل از يکى از آنان مي‌نويسد:"اي کاش زمان به عقب بر مى گشت! اى کاش به عنوان عضوى از خانواده در ميان والدينم جاي داشتم. اى کاش هنگامى که زمينه هاى ايجاد يک ارتباط نامشروع برايم فراهم شده بود، کمى هم به زندگى آينده ام مى انديشيدم و اين گونه به پايان خط نمى رسيدم".در ذيل به برخى از آن آثار که در نتيجة روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربى پيدا شده اشاره مى کنيم:1ـ افزايش روابط جنسى نامشروع: تحقيق نشان مى دهد که آمار روابط نامشروع جنسى که ناشي از روابط آزاد دختر و پسر است،‌ در امريکا و در تمامى جامعة اروپا رو به افزايش است، به گونه اى که در سال 1993 در امريکا 50% روابط دختر و پسر به روابط جنسي تبديل شده است.2ـ آبستنى هاى ناخواسته: آميزش جنسى نامشروع و افزايش آبستنى هاى غير رسمى و زود هنگام يکى ديگر از آثار شوم روابط آزاد دختر و پسر است. آندره ميشل در اين باره مي نويسد: "بيش از چهل درصد زنان امريکايى که پيش از بيست سالگى ازدواج مى کنند. به علت روابط آزاد پسر و دختر،‌ قبل از ازدوا

    اينو بگم شما و عقايدتون محترم

    من توهين به هيچ حذب و دسته و مذهبي نميكنم

    ولي نگيد كه اين اسلامي كه شما تعريف ميكنيد همون اسلامه ناب محمديه

    هرجاش به نفع بوده قبول كرديد

    هر جاش به ضرر بوده كمرنگ شده

    سود بانكي 25% تو مملكت اسلامي يعني چي؟

    اين ربا نيست؟

    اين نزول نيست؟

    قند و شكر نيست و نابود ميشه

    واسه اين كه فلان آقا زاده ميخواد حاله فلان آقازاده رو بگيره

    اين احتكار نيست؟

    تو خيابون به هرچي ادم ساده كه قيافش از رو سادگي مثل اوسكولا شده گير ميدن(خودمو ميگم)

    از كار ميرم بيرون

    ساده

    ژولي پولي

    بدون آرايش

    با مقنعه و لباس كار

    جلو 100 تا پسر داد ميزنه اتقو الله

    اين شد امر به معروف؟

    100 تا پسر احمق ميزنن زير خنده كه اگه ساده نبودي بهت چيزي نمي گفت

    اين ميشه نهي از منكر؟

    اين دعوت به اسلامه يا دعوت به اسلام گريزي؟

    اقا من با شوهرم ميرم خيابون از شرم ديگران دست ايشونو نميگيرم

    مارو كشيدن كنار خيابون كه شما واسه چي با هم راه ميريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    كه حالا خانوم با اين عقل و هوشش حدس زده ما دوستيم

    مي خواد مچ بگيره؟

    جالبه اون روز ما يه عالمه از افرادي كه ميشناختيم كه با دوستاي جنس مخالفشون اومده بودن خيابون

    همشونم دستشون تو دست هم

    واسه چي؟ واسه اينكه بهشون ايراد نگيرن مثل ما

    كه خير سرمون ما زن و شوهريم مثلا

    يه چيز بگم بخند

    شوهر خواهرم با خواهرم ((عروسي كردن) بعد از كار شون رفتن پارك نون تازه خريدن با پنير كه بشينن تو هواي آزاد بخورن

    مثلا خستگي در كنن

    لاو بتركونن

    و از اين حرفا

    طرف رفته گير داده كه شما چه نسبتي داريد

    اينم گفته دوستيم

    مگه چه كار كرديم داريم نون و پنير مي خوريم

    اونم نشسته يه لقمه خورده و گفته خوش باشيد باهم

    (شانس مارو ببين اگه ما بوديم)

    اقا راه رو نشون بدين (همون چيزي كه هست) نه اون چيزي كه شما ميخوايد باشه

    پاسخ

    اما سود بانكي كه ربطي به مساله حجاب نداره!! وتشخيص حلال وحرام ان به دست متخصص اين مسائله كه اونا هم در اين مورد مي گويند :بانک ‏هاى جمهورى اسلامى براساس مصوبات مجلس و تأييد شوراى محترم نگهبان براساس عقود و معاملات اسلامى از قبيل مضاربه، جعاله، شرکت، خريد و فروش، عمل مى‏کنند.اصولاً ربا دو نوع است:1 - رباى قرضى و آن اين است که کسى به ديگرى مالى را قرض بدهد به شرط اين که اضافه پس بگيرد.2 - رباى معاملى و آن خريد و فروش يا مبادله جنس به جنس در چيزهايى که وزن دار هستند، در حالى که رعايت هم وزن بودن نشده باشد، مانند خريد و فروش ده کيلو برنج ايرانى به بيست کيلو برنج تايلندى. اين نوع خريد و فروش را معامله ربوى مى‏گويند.بانک با وکالتى که از سپرده گذاران گرفته، پول آنان را به درخواست کنندگان به عنوان مضاربه يا معاملات ديگر مى‏پردازد. بخشى از استفاده‏اى که از اين معاملات مى‏برد، به سپرده گذار مى‏دهد و بخشى را به خود اختصاص مى‏دهد. اين گونه معاملات بانکى را اگر بانک و مشتريان براساس عقود اسلامى عمل کنند، اشکال شرعى ندارد، ولى اگر شرايط را رعايت نکنند، اشکال دارد.بنابراين اگر طرفين قرارداد ( سپرده گذار و وام گيرنده ) برطبق قراردادهاى مصوب عمل نمايند، استفاده و سودهايى که مى‏گيرند، اشکالى ندارد و ربا محسوب نمى‏شود.آيت الله فاضل مى‏فرمايد: «مبناى بانک‏ها بر رعايت ضوابط اسلامى است و چون گرفتن و دادن پول بر مبناى مضاربه و ساير عقود اسلامى است، لذا سود از هر طرف براى طرف ديگر حلال است».در جاى ديگر فرموده: «بانک‏ها موظفند طبق مقررات اسلامى عمل کنند و براى کسى که علم به خلاف ندارد، اشکالى نيست».(1)آيت الله مکارم فرمود: «ماهيت سپرده‏هاى حساب جارى ماهيت قرض است و مشروط بر اين است که به مجرد مطالبه ادا شود، و ماهيت سپرده‏هاى دراز مدت و کوتاه مدت، نوعى مضاربه يا ساير عقود شرعيه و مانند آن است و پرداخت سود على الحساب نوعى وام است که بعد از ظهور ربح محاسبه مى‏شود و در صورت رعايت ضوابط عقود شرعيه مانند مضاربه، گرفتن سود اشکالى ندارد».(2)آيت الله تبريزى فرمود: «چنانچه سپرده گذار بانک را وکيل کند که با پول او معامله شرعى انجام دهد و اطمينان داشته باشد که به اين قرارداد عمل مى‏شود، گرفتن سود اشکالى ندارد»آيت الله بهجت: «در صورتى که معاملات و عملياتى که بانکها انجام مى‏دهند، براساس معاملات شرعى باشد، گشايش اعتبارات بى اشکال است».فتواى رهبرى معظم انقلاب نيز همچون ساير فقهاى عظام است.همان طور که معاملات بانکى بدون اشکال است، معاملاتى که افراد با پول انجام مى‏دهند، اگر طرفين بر اساس قرارداد شرعيه عمل نمايند، اشکالى ندارد، مثلاً فردى يک ميليون تومان به ديگرى مى‏دهد که او با اين پول کاسبى انجام دهد و هر چه که استفاده کرد، بر طبق قرارداد (يک پنجم، يک سوم، يک دوم، يک چهارم) به صاحب پول پرداخت شود يا ماهيانه على الحساب مبلغى پرداخت شود و در پايان قرارداد محاسبه شود و با يکديگر مصالحه نمايند، که اشکالى ندارد.معاملات شرعيه مانند مضاربه و جعاله مى‏باشد، ولى دادن پول به عنوان قرض و شرط سود و بهره ربا محسوب مى‏شود.اما در مورد اين حرف شما كه خيال ميكنيد سلطان قند وشكر ايران ايت الله مارم هستند بايد به عرض برسانم كه اين يك دروغ است وشخصي به فاميلي مكارم شيرازي كارش تجارت است وگاهي هم قند وشكر تجارت ميكند وتوي گمرك روي فاكتور مينويسن مكارم شيرازي وشما خيال كردن كه ايت الله مكارم شيرازي كه يكي از مراجع با تقوا كار دومش تجارت قند وشكر است .لطفا ااول از درستي يك خبر اگاه بشيد وبعد نسبت بدهيد اما درمورد شما كه گير ميدن بايد بگم ما حكومت اسلامي داريم وبايد هركسي كه اينجا زندگي ميكند ولو اسلام را قبول ندارد بايد در ماءعام قانون را رعايت بكنه ودستور خدا را اجرا بكنه واصلا خود خدا دستور به امر به معروف ونهي از منكر داده ايه 104 سوره آل عمران رابخوانيد .اين كه اايا دوست پسر ودختر ا چه كار كردن و...بايد بگم اونا كارشون اشتباه وبلاخره ضربه اين كارشون را هم مي خورن ولي اين دليل نمشه كه ما هم بي حجاب وارد جامعه بشويم .

    سلام

    اولا كي گفته چادر تنها حجابه؟

    اينم مثل محرميت دختر عمو پسرعمويي كه ما ازخودمون در اورديم

    يه سريا از خودشون در اوردن

    چرا شما در دين خلاقيت داشته باشيد بقيه نه

    بعدش من مسلمانم يعني تسليم امر خدا نه بنده خدا

    خدا كي گفت چادر؟

    ما كه نشنيديم؟

    خدا كي گفت مانتو؟

    شما شنيديد؟

    گفت خودتونو حفظ كنيد حالا مرداي ما ببخشيد خودوشون يقشونو تا جيگرشون باز ميزارن ما چه گناهي كرديم

    بعدشم مگه مامانمامون نبودن

    مامان من ميگه زمان شاه ما با دامن كوتاه ميرفتيم بيرون كسي چپ نگاه نمي كرد حالا .....

    اقاي سجاد جووناي ما حريص شدن

    مگر نه چه اشكالي داره دامن؟

    از مانتو هاي تنگ و كوتاه كه بهتره؟

    چرا بايد همش مانتو هاي مشكي و تيره بپوشيم

    كي گفته اينارو؟

    ديروز ازتون پرسيدم كه شما ايراني مسلمانيد يا مسلمان ايراني؟

    من خودم ايراني مسلمانم

    اقا من نمي خوام از عرب جماعت تقليد كنم

    چادر ملي رو ديديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

    اين همون عباي عربي نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    من از كل اعراب فقط پيامبرو دينشو قبول دارم و بس

    تو بقيه زمينه ها من ايرانيم

    من فرهنگ خودمو بيشتر دوست دارم تا فرهنگ عرب..........

    پاسخ

    سلام ممنون كه باسخ دادين .اما جواب اين قسمت از فرمايش شما كه كي گفته چادر حجاب است .اما حجاب در دستور خداوند يعني پوشاندن عورت وچون همه جاي بدن زن عورت محسوب ميشود وباعث تحريك شهوت است لذا بايد پوشانده شود وان هم به دستور خدا نه من وامثال من وحجاب براي زن يعني وسيله اي كه برجستگي هاي بدن زن را بپوشاند وباعث تحريك نشود اما در مورد پسر عمودختر عمو اين كه من در اوردي نيست كه من يگويم حرام پس حرام باشد بلكه اين دستور خدا است كه در قران سوره نسا خداوند افراد محرم را بيان كرده كه پسر عمو ودختر عمو جزءانها نيست خودتان اين ايه را مشاهده كنيد كه خداوند گفته يك عده با شما محرم هستند وازدواج با انها حرام است وانها عبارتند از ماد / خواهر /دختر /عمه /خاله /دختر برادر/ دختر خواهر/ ماد رضايي /خواهر رضايي /ماد زن دخترزن/ ايه 23 سوره نساء كه اگر دختر عمو وپسر عمو(بدون صيغه عقد) محرم بودند ازدواج انها را هم مانند ازدواج خواهر وبرادر ميشد وخداوند هم ازدواج انها با هم را حرام ميكرد .پس اين احكام و...من در اوردي نيستند كه شما خيال ميكنيد اينها را ما در اورديم براي اين كه مردم را ... اما اين سوال شما كه خدا كجا گفته حجاب :«يا أيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لاِءَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيِبِهنَّ ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کَانَ اللّه ُ غَفُورا رَحيما؛اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب هاي خود را بر خويش فرو افکنند. اين کار براي اينکه شناخته نشوند و مورد آزار و اذيت قرار نگيرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهي از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است.»جلباب نام پوشش ويژه اي است؛ ود رزمان نزول اين ايه قران به معناي پوشش گسترده و فراگير است که ظاهر و روي همه بدن را مي پوشاند.در دوره اسلامي چادر (Cador)يا چادَر (Cadar) (به عربي: Sader) به شکل تن پوشي رويي، بي آستين، گشاد و چيره بر بدن، توسط زنان در ايران با توجه به ضوابط پوشش اسلامي انتخاب گرديد. در آيه 59 سوره احزاب، حکم شرعي اين است که زنان هنگام بيرون رفتن از خانه مي بايد تن پوش هاي رويي را به دور خود بپيچند. جلباب، تن پوشي رويي بزرگ بوده که سر و بدن را مي پوشانده، به نظر مي رسد به معناي چادر امروزي باشد.واين مسائل تقليد از عرب نيست بلكه دستور خداوند است كه به عربي به پيامبر كه عرب بوده نازل شده است
    سلام برادر بزرگوارم
    ابتدا عذر خواهي مي کنم که پاسخ کامنتتان کمي دير شد.
    بنده شعار جمهوري ايراني سر ندادم و معتقدم اکثريت نهضت سبز هم چنين شعاري سر نمي دهند به همين دليل از دقايق آن بي خبرم. ولي فکر مي کنم شما هم کمي بد بينيد. يعني بواقع هرچه نام اسلام را بر خود داشته باشد خوب و عاليست و هرچيزي که نداشته باشد ضد اسلام ضد خدا است!؟ شما از من طلب مي کنيد که دلايل حقانيت نهضت سبز را برايتان بگويم. آيا شما صد در صد به حقانيت جمهوري اسلامي يقين داريد. اگر جواب شما آري است بگوييد تا دلايلم را بيان کنم و اگر نيست آن وقت جواب مقتضي را با توجه به پاسخ شما خواهم داد.
    نبايد چشمانمان را ببنديم و اينگونه بگوييم: "اين نهضت نيست بلكه اشوب است سلطه طلبي است ديكتا توري است وشما ان را با لباس نهضت ميخواهيد به مردم غالب كني"
    من هيچگاه نگفتم همگي مردم سبز اند يا اکثريت ملت ايران طرفدار موج سبز اند(البته فعلن اينگونه نمي توان گفت) ولي اينگونه گفتن کمال بي انصافي است که عده اي مي خواهند آشوب را با لباس نهضت به مردم عرضه کنند. اولا من کسي نيستم که بخواهم اينچنين عمل کنم و يکي از مردم هستم در ثاني اگر وجود بحران را قبول کنيم چنان که شما قبول کرده ايد، بحران چيزي نيست جز وجود اختلاف عميق بين مردم اختلافي که نشات گرفته از حاکميت و .... است.
    البته منظور من از اين چند نقطه بهيچوجه همان نقاطي نيست که شما براي من نوشته ايد!
    موفق و پيروز باشيد
    پاسخ

    سلام عليكم ممنون از شما به خواطر طرح اشكالتون شما ميفرماييد كه(بنده شعار جمهوري ايراني سر ندادم و معتقدم اکثريت نهضت سبز هم چنين شعاري سر نمي دهند به همين دليل از دقايق آن بي خبرم)خوب شما چطور از نهضتي دفاع ميكنيد كه حتي از شعار معروف انها بي خبر هستيد؟؟؟ ببين بحث روي نام نيست بلكه نام اشاره به محتوا دارد وبراي اين كه محتوا را بردارند اول بايد نام را تغيير دهند .شما ميگوييد (ولي فکر مي کنم شما هم کمي بد بينيد. يعني بواقع هرچه نام اسلام را بر خود داشته باشد خوب و عاليست و هرچيزي که نداشته باشد ضد اسلام ضد خدا است!؟) اما من اين سوال را دارم چرا توي اين همه شعار فقط همين شعارراانتخاب ميكنند وبعد چرا فقط اسلام را برميدارند اصلا مگر اين شعارچه ايرادي دارد چرا فقط اسلام حذف ميشود بعد در عمل نيز اين طور عمل ميشود وان اين كه اقايون قائل به اين ميشوند كه ولايت مضر حكومت است واين ولايت قانون اسلام است روز عاشورا كه همه ائمه ومسلمانان به عزا داري مشغول هستد انها شروع به صوت وكف زدن ميكنند ايا اينها مبارزه با اسلام نيست ايا اينها تضيف نظام نيست اگه اسلام به عقيده اين گروه به خوبي اجرا نمي شه راهش كه پاك كردن صورت مساله نيست پس با اين تفاسير من بد بين نيستم وبرداشتن اسم اسلام هم بي دليل نيست .بله من صد در صد به حقانييت جمهوري اسلامي يقين دارم وقانون هاي ان را مطابق با دين مبين اسلام ميدانم حتي اگر به خوبي اجرا نشود.شما ميگوييد (نبايد چشمانمان را ببنديم و اينگونه بگوييم: "اين نهضت نيست بلكه اشوب است سلطه طلبي است ديكتا توري است وشما ان را با لباس نهضت ميخواهيد به مردم غالب كني" ) اما دليل من بر اين حرف 1:دليل اشوب طلبي كه واضح وروشن است وشما در بعد از شمارش اراء 16 آذر 9دي ديديد كه چطور اعتراض خود را ابراز كردند ايا يك مكتب ونهضت حق براي ايفاي حق(البته اگر حق باشد) خود اين چنين عمل ميكنداما سلطه طلب .اگر كسي به راي مردم توجه نكند اين ديكتا تور است كه ميخواهد با زور خود را به مردم غالب كند طرف مقابل بيشترين راي را كسب كرده كه به خواست مردم بايد ريس جمهور باشد ولو اين كه ادم درستي هم نباشد ولي مردم اين را ميخواهند .وفقط ادم سلطه طلب است كه اين گونه حرف ميزند اين گونه دروغ ميگويد اين گونه به مقدسات توهين ميكند كه شايد با ابن اعمال بتواند ايجاد رعب ووحشت كند .اما مردم مومن فقط از خدا ميترسند نه از اين كارهاي بچه گانه .اما ريشه بحران در تضاد هاي قانون اساسي نيست شما يك مورد از تضادها را بيان كنيد تا با هم بحث كنيم ببينيم ايا واقعا تضاد دارد ريشه بحران همان بود كه خدمت شما گفتم يعني ديكتاتوري و...طرف نميخواهد قبول كند كه مردم او را نمي خواهند حتي انها هم كه به ايشان راي داده بودند اكثرشان برگشته اند .يك سوال اگر شما معتقد به حقانيت نهضت سبز هستيد چرا رهبران اين نهضت حاضر به مناظره در برنامه راه فردا نمي شوند بهتر است اين راه بگويم كه يكي از مناظره كنند گان (اقاي اطاعت)استاد دانشگاه براي انتقاد به دولت كنوني ميگفت كه هموز ريل شيراز تهران راه اندازي نشده ولي مسولين شيرازي اين خبر را تكذيب كردند ومن هم كه براي همان استان هستم اين خبر را تكذيب ميكنم .حال شما به اين نهضت كه سر تا پا با دروغ مي چرخد ميگويي حق !!!!!!!!!!!!!
    سلام
    ضمن تشکر از اعلام آمادگي تان جهت حضور در زنجيره وبلاگي فجرآفرينان باستحضار ميرساند وبلاگتان در زنجيره وبلاگي لينک گرديد
    خواهشمند است جهت يکپارچگي در اين خصوص طبق دستور العمل ذيل عمل نمائيد
    http://jwg.parsiblog.com/1313639.htm
    شايان ذکر است بيانيه اصلي که مي بايست همه وبلاگ نويسان عضو در وبلاگ خود قراردهند از روز هفدهم بهمن ماه برايتان ارسال خواهد شد

    بله موافقم

    به نظر من حجاب يك حريم و بيان كننده محدوده است

    حجاب هر كس حريم و محدوده هر شخص رو نشون ميده

    و به همين دليل باعث به وجود امدن حرمت ميشه

    البته من حجاب رو چادر نميدونم حتي مانتو هم نمي دونم

    و من فقط بر اساس شرايط جامعه و عرف اين طور لباس ميپوشم

    ميدونيد مالزي بيشترين مسلمان جهان رو داره

    اصلا مانتو ندارن

    خانومها با بلوز و دامن يا بلوز و شلوار هستن

    ولي حجابشون كامله

    بر عكس حجاب از نوع ايراني

    در ضمن اينو ميدونم كه در جامعه ما قوميت هاي مختلفي وجود داره كه تو هر كدوم تعريف جداگانه اي از حجاب دارن

    مثلا ما اصلا دختر عمو پسر عمو رو نامحرم نميدونيم(ما لر هستيم)

    ولي شما ميدونيد

    پاسخ

    سلام .ممنون كه پاسخ دادين .اما من يه سوال از شما دارم ؟دين شما چيه ؟دوم ايا حلال وحرام يك چيز به دست دين است يا به دست سليقه سخصي يا قومي ؟وبعد اگه دختر عمو وپسر عمو نا محرم نيستند پس چرا هنگام ازدواج صيغه عقد كة باعث ميشه دو نفر با هم محرم بشند بين اونا خونده ميشه ؟اصلا چرا با هم ازدواج ميكنند ؟اگه با هم محرم باشند كه بايد مثل برادر ادم باشند كه نميشه با هم ازدواج كرد !!! دين است كه به ادم حلال وحرام را توضيح ميده وروشن ميكنه شما تصور كنيد اگه يه خانم با بلوز وشلوار داخل خيابون ظاهر بشه ايا سالم به خونه بر مگرده واصلا فلسفه حجاب چيه ؟چرا بايد خانما چادر داشته باشن .اگه دوست دارين يكي يكي اين مسائل را برسي كنيم؟منتظر شما هستم :اولين سوال :به نظر شما فلسفه حجاب چيه ؟

    باز هم سر نمازهاتون برا الهه ي عشق و محبت و صفاي خونه ي ما دعا کنيد چون :

    دعا قضا را بر مي گرداند ، هرچند آن قضا محکم شده باشد.

    سلام دوست عزيز وگرامي

    از اينكه تشريف آوردي سپاسگزارم. از اينكه دوست جديدي پيداكردم خوشحالم.سالم وخوش باشيد . بنده شمار ا لينك كردم شما هم حتما اين كار را انجام دهيد و به اسم پرسپوليس العين لينكم نماييد.

    سلام

    مرسي كه به من سر زديد وبلاگ پر محتوي داريد

    بازم سر بزنيد خوشحال ميشم

    در پناه حق

    + سازدهني 

    درود

    ممنونم كه امدي

    زيبا بود و آموزنده

    تندرست باشي

    شاد زي.

    حقيقت اين است

    از من به تو

    از تو به من

    از من به من

    از تو به تو
    ......


    منتظرتم![گل][گل]

    سلام سجاد عزيز
    از اينکه من مورد لطف و تفقد خودتون قرار داديد ممنون و متشکرم . اميدوارم همه ما مشمول لطف و عنايت خاصه پروردگار واقع بشيم و دل امام زمان ازمون راضي و خوشنود باشه . اميدوارم اين دوستي ادامه پيدا کنه و من از راهنمايي هاي ارزسمند شما بهره ببرم در ضمن با شعر :
    آزادي اگــر چـــه واژه‌اي بس نيكــوست
    عــاقل نگرد به مغز و جاهل بـــر پوست

    آزاد كسي نيست كه در بــند هواست
    آزاد كسي بود كه او بنده‌ي «هو»ست
    آپم تشريف بياريد

    [گل][گل]
    سلام.خيلي جالب بود.ممنونم
    ممنو كه سر زديد
    نوشته خيلي خوبي بود تحت تاثير قرار گرفتم
    اعتقاد من اين است كه بايد خوبي راهديه داد
    مهم نيست كه كسي به تو خوبي ميكند يا نه فقط اوني رو هديه بده كه دوست داري همون چيز رو خدا بهت هديه بده


       1   2   3   4   5      >