• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : يك قطره از دريا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به پايت ريختم اندوه يك دريا زلالي را
    بلور اشك ها در كاسه ماه هلالي را
    چمن آيينه بندان مي شود صبحي كه بازآيي
    بهارا! فرش راهت مي كنم گل هاي قالي را
    نگاهت شمع آجين مي كند جان غزالان را
    غمت عين القضاتي مي كند عقل غزالي را
    چه جامي مي دهي تنهايي ما را جلال الدين!
    بخوان و جلوه اي بخشاي اين روح جلالي را
    شهيد يوسفستان توام زلفي پريشان كن
    بخشكان با گل لبخندهايت خشكسالي را
    سحر از ياس شد لبريز دل هاي جنوبي مان
    نسيم نرگست پر كرد ايوان شمالي را
    افق هايي كه خونرنگ اند، عصر جمعه مايند
    تماشا مي كنم با ياد تو هر قاب خالي را
    كدامين شانه را سر مي گذارم وقت جان دادن
    كدام آيينه پايانيست اين آشفته حالي را
    تو ناگاهان مي آيي مثل اين ناگاه بي فرصت
    پذيرا باش از اين دلتنگ، شعري ارتجالي را
    عليرضا قزوه


    منتطرنگاه پرمهرتان.