با سلام وتشکر فراوان بخاطر وبلاگ خوب ومفيدتون
من دختري 24 ساله هستم.حدود 2 ساله که عقدم.قبل از ازدواج حدود 3سالي به پسر داييم علاقه ي فراواني داشتم،بعد از مدتي متوجه شدم که اين علاقه 2طرفه ست،وتقريبا حدود 2سالي با هم در ارتباط بوديم؛ در حد پيامک وتماس تلفني،بعد از يه مدت که به خانواده ها اطلاع داديم؛مخالف ازدواج ما بودند،خيلي تلاش کرديم که رضايتشونو بدست بياريم ولي موفق نشديم،در آخر ازونجاي که پسر داييم ظاهرا نااميد شده بود به وصالمون،طوري با من برخورد کرد که من به اين نتيجه رسيدم که ايشون ديگه به من علاقه اي نداره واين طور شد که من فک ميکردم اگه ادامه بدم يجورايي آويرونم،خلاصه در نهايت تاسف و برخلاف ميل باطني با همديگه قطع رابطه وخداحافظي کرديم؛ ومن از روي لجبازي بچگانه به اولين خواستگارم -بعدازين ماجرا-جواب + دادم،بدون فکر کافي وسنجش کافي!!!! والان با وجود گذشت 2سال ازون ماجرا نه از علاقه م به پسرداييم کم شده ونه تونستم بپذيرم که ديگه نميتونم يه پسرداييم برسم ونه اينکه زندگي فعليمو پذيرفتم،ازطرفي شخصي که الان نامزد بنده ست، ايده ال بنده نيست...
خواهش ميکنم منو راهنمايي بفرماييد.
ممنون.