سلام . چقدر داغونم . دلم ميخواد جيغ بزنم و گريه کنم . از دست پدرم داغونم . حاجي پدر بيشرف و بيغرت من ميره با زن مردم زنا ميکنه . حاجي پدرم کثافت . راحت ميگه من اون خانم رو از مجرديش ميخواستم . حاجي ما چه کناهي کرديم که پدرمون عوضي شده . اگه آبرمون توشهر بره . اگه مردم بفهمن ما چطور سرمون رو بلند کنيم . چرا خدا اينجور آدمه رو زنده نگه ميداره که باعث عذاب خانواده سون هستن . خدايا چرا واقعا ؟!!!!!
برامون دعا کنيد که آبرمون تو شهر نره . خدايا همه ما رو عاقبت بخير کنن.
سلام
خسته نباشيد ببخشيد اين عکسي که گذاشتين عکس خودتونه؟خيلي شبيه حاج آقا دهنوي
وبلاگتان جذاب نيست
بهتر است به زيبايي هاي بصري گرافيکي و نوشتاري بيشتري در وبلاگتان توجه کنيد
سلام حاجي ..
داشتم قسمت آرشيو وبلاگمو همينجوري نيگا ميکردم که ديدم شمت تو سال 1388 يه کامنت بهم دادين . نميدونم شايد يادتون نياد . ولي ميدونم دلتون پاکه. پيش خدا آبرو دارين. ميخواستم يه خواهش ازتون بکنم .. ميشه ازتون استدعا کنم تا يه مدت سرنمازهاتون واسم دعا کنين؟ جون امام زمان نه نگين . خب يه مشکل دارم خيلي اذيتم ميکنه . مربوط به اين شکست عشقي و اينجور چيزام نميشه .. ميدونم نه نميگين حاجي .. قربون مهربونيتون برم که که اميدم به استجابت دعاتون زياده ..
کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود / صد حيف ازين بساط که برچيده ميشود
در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت / خوشبخت آنکسي ست که بخشيده ميشود
عيد شما مبارک