سلام عليکم
ببخشيد خيلي خيلي دير شد.
ابتدا پاسخ کامنت هايتان را از زبان فيلسوفان ليبرال غربي نوشتم ولي ناگهان به اين نتيجه رسيدم اين کار بسيار بي نتيجست. شما به دلايل عقلي اين فيلسوفان ارزش نمي دهي و آن ها را استعماري مي داني و در عين حال به متن قران و احاديث از من بيشتر تسلط داري و من فکر مي کنم اگر در زمين شما بازي کنم خواهم باخت. بنابراين به مسائل فلسفي نمي پردازم چونمي دانم نظريات لاک و استوارت ميل و اسپنسر و ديگران برايت قابل قبول باشد.
بگذار طور ديگري بنگريم. شما خود قضاوت کن. در زمان شاه فرهنگي که به نام سکولاريسم وجود داشت (البته بيشتر لائيک بود تا سکولار) موجب شد انقلاب اسلامي روي دهد. يعني اين فرهنگ که ضد دين بود و نه سکولار عملا موجب شد اعتقادات ديني مردم حفظ شود. ولي حال ديکتاتوري ديني سبب شده که هر حرکت اشتباه حکومت به پاي دين نوشته شود. شما مي گوييد ولايت فقيه ديکتاتوري نيست! و براي اثبات آن از احاديث و آيات گوشه هايي را مي آوري. من بدون اينکه به انديشه اي رجوع کنم در ذهن خود قياسي انجام مي دهم. اگر تمام قدرت در دستان يک فرد باشد و نظارتي هم در کار نباشد لاجرم فساد مي آورد. اين فرد تمام قدرت در دستانش است پس فسادگر است. شما نمي خواهي قبول کني که همه انسان ها ذاتا آزادي خواهند؟ اگر به واقع ولايت فقيه آنطوريست که شما گفتيد چرا اين همه اعتراض بوجود آمده است؟ من فکر نمي کنم کسي که نداي آزادي سر مي دهد بتواند استعمارگر باشد برعکس کسي که قدرت را انحصاري در دست دارد استعمارگر است.
موفق باشيد