• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : سوالات كنكور الهي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 28 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اهورا 

    اين آخرين صحبت من با شما ميباشد..شما در جوابيه سوال اينجانب در همين کامنت اينگونه فرموده ايد

    "در ضمن اين نكته را در ياد داشته باشيد كه حمله اعراب به ايران در زمان عمر خليفه دوم صورت گرفت كه از نظر شيعيان غاصب جايگاه خلافت بود. مطمئنا در صورت اين كه خلافت به صاحبانش اصليش رسيده بود، جنگ و خونريزي وسيله اي براي گسترش اسلام قرار نمي گرفت"

    پس خود شما اذعان داشته ايد که اسلام بوسيله جنگ و خونريزي گسترش يافت.هر چند شما معتقديد توسط خليفه غاصب اين رويداد اتفاق افتاد.

    در بخش ديگري از جوابيه خود در همين کامن فرمو ده ايد:

    «حمله دوم حمله اعراب به ايران و رويارويي با فرهنگ اسلامي بود. مردم ايران پس از اين كه با فرهنگ متعالي اسلام آشنا شدند و به برتري آن نسبت به آيين خود پي بردند به آن را به عنوان آيين جديد خود پذيرفتند و در عرض كمتر از 300 سال اسلام به دين اول ايران تبديل شد.»

    در اين دو بخش از گفته هايتان تضادي آشکار وجود دارد.بي شک خود شما معتقد هستيد که هر پيام و باوري که جذاب بوده و گيرائي داشته باشد بمرور زمان مرزها را بدون شمشير کشي و جنگ فتح خواهد نمود.اگر مردم ايران در روياروئي با فرهنگ و انديشه مهاجمان عرب فرهنگي متعاليتر از فرهنگ خود يافته بودند لاجرم هيچ نيازي به شمشير کشي و فتح ايران نبود.در هيچ دوره اي از تاريخ جهان سابقه اي بر اين نميتوان يافت که ملتي به روي کساني که با شمشير بسراغشان آمده است آغوش گشوده باشد .ولي گيريم که ملت ايران آغوش نيز گشوده بود پس دليل شمشير کشي و بقول خودتان جنگ و خونريزي چه بود.و باز اگر با اختيار خود آغوش گشودند چه نيازي ميبود که کشور خود رابزير سايه حکومت عرب ببرند.در تاريخ طبري که معتبر ترين تاريخ جهان اسلام شمرده ميشود و نويسنده آن نيز از آغاز تا پايانش بر جانبداري از خلافت عرب در ايران تکيه دارد در بيش از 2500 صفحه از آن از صدها شهرستان و دهها استان (به تعبير امروزي) نام ميبرد که بتفاوت از 2 تا 5 بار عليه تازيان بشورش پرداختند.

    پاسخ

    سلام عليكم . من فكر ميكنم بايد بيشتر روي اين قضيه كار كنيم پس خواهشا متن زير را با دفت مطالعه كنيد : آيا ايرانيان با زور شمشير مسلمان شدند؟ نقاط تاريک در تاريخ بسياره و به اين ابهامات، تفسير ها و نوع نگرش هاي متفاوت تاريخ نويسان و تحليل گران اين علم پيچيدگي خاصي بخشيده است.برخي مي پرسند آيا اسلام به زور شمشير گسترش يافته است؟ و يا اگر علي (ع) به جاي خليفه دوم بود به ايران حمله مي کرد؟ آيا بهتر نبود اسلام نيز مانند ديني چون بودا يا مسيحيت پيام خود را با محبت و صلح به جهانيان عرضه ميکرد؟ اولا : بسيار ساده انديشي است که فکر کنيم ملت ريشه داري چون ايرانيان با اشغال و زور شمشير دينشان را تغيير داده باشند. چرا که در پي اشغال ايران توسط يونانيان و با اينکه 200 سال يونانيان از طريق سلسله سلوکيان بر اين سرزمين حکومت کردند ايرانيان دين و آيينشان تغيير نکرد؟ و يا پس از حمله مغول اين اتفاق نيفتاد؟ بلکه اين مغول ها بودند که تنها بعد از يک نسل تغيير دين دادند و همه مسلمان شدند.حال چرا پس از غلبه مسلمانان براين سرزمين مردم ايران به راحتي دينشان را تغيير مي دهند؟ به نظر حقير يكي از دلايل آنست كه اصول کلي اسلام و فرهنگ غالب مردم اين سرزمين بسيار به هم نزديک است و گرنه اعراب جاهلي منهاي ديني که خداوند از طريق رسول خود بر آنان ارزاني داشت? چيزي براي عرضه در مقابل ايرانيان نداشتند.هر مححقي كه در زمينه اسلام اندك اطلاعات پژوهشي داشته باشد ميداند اسلام بر دو اصل مرتبط با هم يعني توحيد و عدالت استوار است. در مورد توحيد كه اسلام يگانه منادي توحيد ناب در سرتاسر زمان ها و مكان هاست و پيامبر ختمي مرتبت"ص" اصلي ترين شعارش "قولوا لا اله الا الله تفلحوا" بود. در مورد عدل هم اختلاف برخي از فرق مسلمان تنها در ابعاد و نوع تعريفشان از عدل است آن هم تنها در زمينه عدل الهي نه در حيطه جامعه. زيرا در حيطه مسائل اجتماعي همه فرق مسلمان بر اصل عدالت متفق القولند. در مورد فرهنگ و اعتقادات ايرانيان نيز بايد گفت توحيد و عدل دو ويژگي و حصيصه اصلي اين مردم بوده و است.تنها كافي است به تخت جمشيد نگاهي بيندازيم تا نمود هاي وحدت و عدالت را به وضوح مشاهده نماييم. در زمان ساخت اين بنا تمامي اطلاعات مربوط به ساخت و گزارش كارها بر لوحه هاي گلين نوشته مي شده است و آتش زده شدن اين بناي باستاني از سوي اسكندر با تمام ويراني هايش اين سود را داشته كه اين لوحه ها را به آجر تبديل كرده است و لذا اطلاعات مكتوب بر آنها براي ما باقي مانده است. جالب است بدانيد براي ساخت اين بناي با شكوه پول پرداخت مي شده است. بله، درست خوانديد، پدران ما بر خلاف رويه دوران باستان كه پادشاهان (چون فرعون هاي مصر و خاقان هاي چين) براي ساخت بناهاي خود از بردگان و كارگران رايگان و لذا ظلم به انسان ها استفاده مي كردند، براي وجب به وجب تخت جمشيد پول و اجرت پرداخته اند. اين است عدالت حاكم بر روحيه ايرانيان. البته در صدد تطهير تمام اعمال و رفتار گذشتگان نيستم و مسلم است در تمام ملت ها و در ميان همه زمامدارن خوب و بد پيدا مي شود اما برخي روحيه ها بر بعضي ملل غلبه دارد و از نشانه ها مي توان دريافت كه عدالت طلبي حالتي حاكم برروح جمعي مردم ايران است. به خاطر همين برخورداري از حسن سابقه تاريخي و پاکي گذشتگانم است که اينجانب با سرافرازي تمام و با کمال افتخار فرياد بر مي آور