• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : سوالات كنكور الهي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 28 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اهورا 

    مسئله يک فرد چون عمر يا ابوبکر نيست .لشکري که ايران را فتح نمود از ده ها هزار نفر تشکيل ميشد.اکثريت اين افراد پيامبر را ديده بودند و يا دست کم بقول امروزي تربيت اسلامي شده بودند.اگر ايرانيان در برخورد با اين مهاجمان شيفته رفتار و فرهنگشان شده بودند پس بايد در لابلاي روايات تاريخي از بزرگمنشي و انساندوستي مهاجمان زياد شنيده باشيم.اگر با آغوش باز پذيرفتند پس چرا زنان و کودکان ايراني را "سبي نمودند"(شما بهتر ميدانيد سبي به چه معناست).ملتي که با آغوش باز پذيرفته پس چرا ثروتها و اموالش را با نام غنيمت غارت نمودند و آنانکه فرق کافور و نمک را باز نميشناختند و شير شتر بهترين غذايشان بود داراي چنين ثروتهائي شدند آيا ملت ايران بخاطر اينکه آنها را با اين فرهنگ آشنا نمودند تمامي هستي ايران را به اعراب بخشيدند تا جنايتکاري چون سعد ابي وقاص تنها با بخشي از اين ثروتهاي مسروقه شهر کوفه را براي خود بنا کند و آنرا امارت گاه خود قرار دهد. آنچه خود مورخين اسلامي چون طبري براي ما به يادگار گذاشته اند تاسف برانگيز و تکان دهنده است.چند نمونه آن بشرح زير است :

    فتح ايران و شکست کامل ايران در نبرد جلولا رقم خورد و آز آن جهت آن را جلولا گويند چون از ايرانيان بسيار کشته بودند و دشت از جنازه هاي ايرانيان انباشته بود

    بي شک آتش زدن کتابخانه هاي ايران را نيز در تواريخ اسلامي خود مطالعه نموده ايد و هنوز بنده نميدانم که قومي که با فرهنگ شده چگونه دست به اين اقدامات با فرهنگانه ميزند.

    داستان گردش آسيابهاي ايران با خون ايرانيان را نيز حتما خوانده ايد(در تاريخ طبري و مسعودي و بلاذري آمده)

    حمله به ايران بر طبق اسناد تاريخي مورخين اسلامي تنها و تنها يک حمله غارتگرانه در زير پوشش مذهب بوده است که عمق جنايات و وحشيگريهاي مندرج در تاريخ گواه بر آنست و با هيچ توجيه و سفسته اي اين ننگ پاک نخواهد شد.حمله اي که تنها هدف از آن چپاول و غنيمت گيري بوده و در هيچ کجاي اين يورش کوچکترين اثر و رد پائي از اخلاق بچشم نميخورد.

    با ارزوي بهترينها براي شما-پاينده باد ايران زمين

    پاسخ

    ادامه جوابي كه در كامنت بالا نوشته شده است :ر خصوص توحيد نيز بايد گفت از آن زمان كه مردم ايران به اين نام شناخته شده اند و يا ما آنها را به اين نام مي شناسيم، توحيد در عقايد آنها وجود داشته است. دين زرتشت برتوحيد بنا شده است وحتي زرتشتيان با تمام حرف و حديث هايي كه در مورد دين كنونيشان وجود دارد، سخت خود را موحد مي دانند و اين نشان مي دهد توحيد برايشان ارزشي اصلي و اساسي است هر چند برخي معتق باشند كه ابعادي از عقايدشان توحيدي نيست. درست مانند مسيحيان كه با وجود اعتقاد به تثليث خود را موحد ميدانند و اين باور را مخل به توحيدشان نمي دانند. پس براي اينان نيز توحيد ارزش محسوب مي شود. دراسلام نيز كه شعار اصلي خود را توحيد قرارداده است و تمامي اعتقادات و حتي همه تعاليم عبادي آن به نوعي به توحيد وابسته است فرقي را مي توان يافت كه ابعادي از تعاليمشان با توحيد خالص مورد ادعاي اين دين آسماني سازگاري چنداني ندارد. همچون اعتقاد به جدايي ذات از صفات در خداوند(اشاعره) ، اعتقاد به جسمانيت خداوند(مجسمه) و يا اعتقاد به تفويض كه با توحيد افعالي ناهمخوان است(معتزله) اما هميشه اين فرق خود را موحد دانسته اند و حتي ديگر فرق مسلمان آنها را از دايره اسلام خارج ندانسته اند. برخي مذاهب البته باز در صدد بيان اين موضوع نيستم كه بگويم تمام مردم ايران در تمامي زمان ها و درهرمكاني موحد ناب بوده اند. بلکه سخن دراينست كه روحيه غالب براين مردم توحيد بوده است و آنها با اديان توحيدي بهتركنارآمده اند تا اديان شرك آلود.پس ملاحظه مي شود اصول حاكم بر دين اسلام و اعتقادات ايرانيان هم در زمينه الهيات و هم در خصوص مسائل اجتماعي سنخيت فراواني دارند. حال در خصوص موضوعي چون آتش زدن كتابخانه ها و غارت هاي صورت گرفته در طي جنگ ايرانيان و مسلمانان به نكته اي بايد توجه كنيم. آتش زدن و غارت پس از هر جنگي رخ مي دهد و به نظر مي رسد در خصوص جنگ ميان مسلمانان و ايران اين موضوع مربوط به روحيه برخي مسلمانان مي شده است نه خود اسلام. هيچ ديني به اندازه اسلام به علم آموزي و كسب دانش سفارش نكرده است. حتي درباره كتاب و كتابخانه سفارش هاي مكرري در اسلام داريم و بسيار بعيد است كتاب و كتابخانه را تنها منحصر به قرآن و يا حديث بدانيم. حتي اين دين معجزه خود را كتاب قرار داده است آن هم در ميان مردمي كه كم ترين سنخيت را با سواد و دانش داشتند. توصيه هاي پيامبر براي كسب دانش حتي از دست منافق و يا حتي با سفر به جاي دوري چون چين به ما در تحليل بي مهاباي مساله آتش زدن كتابخانه ها هشدارمي دهد.اين تحليل بسيار بغرنج وسخت است زيرا ابعاد آن در پس تاريخ جا مانده است وبه سادگي نمي توان در آن به پاسخي قطعي رسيد. اما از سوي مقابل آنچه كه به صورت روشن در تاريخ به جا مانده است رونق علم و دانش آموزي در چند قرن ابتدايي ظهور اسلام است. درست همزمان با به خاموشي گراييدن شعله هاي علم و دانش در اروپاي مسيحي. جالب اين است كه در مورد دين مسيحيت چون از همان اوائل تفسيري مغلوط از آن در بين مومنان رواج پيدا كرد هر چه اين دين گسترش مي يافت از فروغ رشته هاي مختلف علمي كاسته شده است و تنها زماني كه آنها پس از رنسانس دين را ازحيطه علم و اجتماع كنار گذاشتند ترقي و رشد علمي حاصل شد. اما در اسلام اين قضيه درست برعكس است.حال پرسش بعدي? آيا واقعا اسلام با زور در پي كسترش خود بوده است و در مقابل ادياني چون بوديسم و مسيحيت با ترويج دوستي، محبت و صلح خود را توسعه بخشيده اند؟ بي ترديد نهاد تمامي اديان بر محبت قرار دارد و اسلام نيز دين عشق و رأفت است. تمامي سور قرآن (به جز سوره توبه) با نام رحمانيت و رحيميت خداوند آغاز ميشوند. پيامبر ما پيامبر صلح و دوستي و رحمت براي تمامي جهانيان است. هم اوست كه قرين قرآن معجزه خداوند است و از چنان خلق حسني برخوردار است كه اعراب جاهلي سنگ شده را چون موم بنده الهي ساخت. انك لعلي خلق عظيم وهم اوست كه هدف از بعثت خود را به اتمام رساندن مكارم اخلاق برشمرده است. باز قصد تطهير تمام رفتارهايي كه در تاريخ از سوي مسلمانان رخ داده نيست بلكه مي خواهيم بگوييم نسبت دادن خشونت به اسلام و در مقابل نسبت دادن محبت به ساير اديان تنها يك خلط تاريخي است. تمام اديان بر محور عشق بنا شده اند اما برخي رفتارهاي پيروان آنها در طول تاريخ اينگونه نبوده است.ثانيا : پرسش آن است كه آيا جنگ مسلمانان با ايرانيان در صدر اسلام جهاد ابتدايي بوده يا دفاع؟در فقه اسلامي جهاد به دو نوع تقسيم ميشود : 1- جهاد ابتدايي كه در آن حاكم اسلامي (كه لازم است معصوم يا ماذون از معصوم باشد) به جايي حمله مي كند تا آنجا را فتح كند يا به هدف نظامي خاصي دست يابد.2- جهاد دفاعي كه در اين نوع جهاد مسلمانان در دفاع در برابر حمله اي كه به آنها شده است از خود دفاع