نزديک به ?ماه پيش مهدي کروبي، با تکيه بر اسناد و مدارک معتبر پرده از جنايت بازداشتگاه کهريزک برداشت. وي در نامه اي که خطاب به هاشمي رفسنجاني نوشته بود نسبت به اقدام تجاوز جنسي و آزار و اذيت زندانيان سياسي در بند در برخي بازداشتگاه ها و از همه مهمتر بازداشتگاه کهريزک به شدت اعتراض نمود و خواستار رسيدگي هرچه سريعتر مقامات و مسئولان نظام شده بود. از آن روز بود که مهدي کروبي در آماج حملات گروه هاي مختلف و جريان حاکم قرار گرفت. حزبش را بستند. دفتر شخصي و روزنامه اش را توقيف و بسياري از نزديکانش را بازداشت و روانه زندان کردند. کروبي با ارائه اسناد مختلف و قوي ادعاي خود را ثابت نمود و حتي در پاسخ به برخي رسانه ها و افراد، خواستار دراختيار قرار دادن تريبوني آزاد در جهت ثابت نمودن ادعاي خود بود. البته هيچ گاه به مهدي کروبي اجازه دفاع از ادعايش داده نشد و ارائه همين مدارک و اسناد بود که باعث تعطيل شدن بازداشتگاه کهريزک شد و حتي ماجرا به مجلس نيز برده شد تا آنجا که پاي سعيد مرتضوي نيز به ميان ماجرا کشيده شد. محمد داوري سردبير سايت سحام نيوز نيز از کساني بود که وي را به بهانه جمع آوري و تهيه مدارک مربوط به تجاوزات جنسي در کهريزک در ? ماه پيش دستگير کردند. محمد داوري از آن تاريخ تا کنون زير سخت ترين شکنجه ها و فشارها قرار دارد. طي اين مدت هر ?ماه يکبار تنها به مادر وي اجازه ديدار و ملاقات کوتاه با وي داده شده و از هرگونه مرخصي و ديدار با ديگر اعضاي خانواده خود محروم است. جريان حاکم با اعمال اين فشارها بر محمد داوري قصد دارد تا وي در يک مصاحبه خبري و جنجالي صحت ادعاهاي مهدي کروبي در خصوص تجاوزات جنسي را زير سوال ببرد. در حال حاضر شرايط جسمي و روحي محمد داوري بسيار وخيم است . اين درحاليست که وي پيش از اين در بند عمومي بوده است اما به دليل اعتراض به وضعيت بلاتکليفي در گفت و گو با معاون وزير اطلاعات که چندي پيش از بند ايشان ديدار داشته است بلافاصله و پس از خروج اين مقام دولتي از بند عمومي به سلول انفرادي منتقل شده است . پس از آن بود که داوري براي دومين مرتبه اقدام به اعتصاب غذاي نمود. در حال حاضر هيچ گونه اطلاعي از وضعيت داوري در دست نيست. به هر تقدير طي ماه هاي اخير به وضوح ديده ايم که هر اقدام نسنجيده از سوي جريانات اقتدار گرا عليه مهدي کروبي با پاسخ قاطع وي روبرو گرديده است. کروبي بارها در بيانيه ها و مصاحبه هايش گفته از که از هيچ چيز ابايي ندارد در مقابل دفاع از حقوق بر حق مردم خواهد ايستاد

محمدرضا رحيمي، معاون اول محمود احمدي نژاد روز گذشته با صدور بخشنامه اي به تمامي دستگاه هاي دولتي و موسسات عمومي غيردولتي خواستار برخورد با "مفاسد اقتصادي" شد ..سايت زبان سبز با انتشار بيوگرافي مفصلي از محمدرضا رحيمي نگاهي نيز به سال هاي تصدي استانداري كردستان از سوي رحيمي انداخته و در اين باره نوشته است: "استفاده ابزاري از خواسته هاي اقلي ِ مردم کرد براي رسيدن به حقوق اوليه و شناخته شدن به عنوان شهروند درجه اول، اتهاماتي است که پاي رحيمي را مي تواند به اتهام ِ بزرگتري چون اقدام عليه امنيت ...

سلام ممنون كه عليرغم بي معرفتي من باز هم به من سر ميزنيد. اميدوارم در سال جديد همواره موفق باشيد.

جانا سخن از زبان ما مي گوئي

خداوند به همه اعم از خانم و آقا بصيرت عطا كند.

داستان شيرين و عبرت آموزي بود.

موئد باشيد

جانا سخن از زبان ما مي گوئي

خداوند به همه اعم از خانم و آقا بصيرت عطا كند.

داستان شيرين و عبرت آموزي بود.

موئد باشيد

سلام
من قبلاً اين داستان را در كتاب داستان راستان شهيد مطهري مطالعه كرده بودم
حالا با ديدن دوباره اين داستان بازهم برايم تازگي داشت.
انشاءالله ماهم بتوانيم از دست نفس اماره خودمان به خدا پناه ببريم.
راستي اگه ميشه مي خوام برام توصيه هاي اخلاقي بيان نماييد.

سلام دوست خوبم

ممنون از نظر پر مهرتون

حضرت علي (ع) ميفرمايد :دنيا دو روز است يك روز با تو ويك روز

بر ضد تو . روزي كه با توست مغرور مباش وروزي كه بر ضد توست

صبور باش

اللهم عجل لوليك الفرج

وااااااااااقعا داستان جالبي بووووووود

اميدوار خدا كمك منو عشقم كنه ..........................

التماس دعا

سلام ممنونم اومديد وبمون

خوشحالمون كردين

بازم بيايين

روزي معلمي از دانش آموزانش خواست که اسامي همکلاسي هايشان را بر روي دو ورق کاغذ بنويسند و پس از نوشتن هر اسم يک خط فاصله قرار دهند .

سپس از آنها خواست که درباره قشنگترين چيزي که ميتوانند در مورد هرکدام از همکلاسي هايشان بگويند ، فکر کنند و در آن خط هاي خالي بنويسند .

بقيه وقت کلاس با انجام اين تکليف درسي گذشت و هرکدام از دانش آموزان پس از اتمام ،برگه هاي خود را به معلم تحويل داده ، کلاس را ترک کردند .

روز شنبه ، معلم نام هر کدام از دانش آموزان را در برگه اي جداگانه نوشت ، وسپس تمام نظرات بچه هاي ديگر در مورد هر دانش آموز را در زير اسم آنها نوشت .

روز دوشنبه ، معلم برگه مربوط به هر دانش آموز را تحويل داد .

شادي خاصي کلاس را فرا گرفت .

معلم اين زمزمه ها را از کلاس شنيد ” واقعا ؟ “

“من هرگز نمي دانستم که ديگران به وجود من اهميت مي دهند! “

“من نمي دانستم که ديگران اينقدر مرا دوست دارند . “

ديگر صحبتي ار آن برگه ها نشد .

سلام سجاد جان.واقعا موضوعات خوبي رو تو وبت گذاشتي... ايشالا موفق باشي