• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : ثروت و فقر بازي گران امتحان الهي
  • نظرات : 8 خصوصي ، 43 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام..

    مرسي كه سر زديد

    وبتونو خيلي دوس دارم!

    ميدونيد.. اصلا ميا اينجا آروم مي شم!

    سلام. ممنون از بازديدتون. يه سوال داشتم. شما بسيار به اين نكته اشاره كرديد كه ديگران رو برخودمون اولويت بديم و به آيه و حديث هايي هم استناد كرديد. من همه اينا رو قبول دارم ولي نه صد در صد. خدا خودش تو قرآن گفته كه حتي وقتي به ديگران كمك مي كنيد آنقدر افراط نكنيد كه خودتون به زحمت بيفتيد. شماره آيه و سوره اش يادم نيست وگرنه حتما اصلش رو مي نوشتم. اينجور موارد به ندرت تو نوشته ها و سخنراني ها رعايت ميشه. چرا انقدر حديث هاي ضد و نقيضي به گوش ميرسه؟ از يه طرف بر اهميت ندادن به ثروت تاكيد ميشه و داستانهايي از معصومين گفته ميشه كه در اوج نداري بودند و بازهم كمك مي كردند و از طرف ديگه داستانهايي از همان معصومين نقل مبشه كه به فلان سائلي چندين كيسه سكه بخشيدند. اگر اينها ثروتي جمع نمي كردند چطور انقدر بخشايش داشتند؟ به نظر من در اينگونه موارد به شدت كوتاهي ميشه و مقاله اي كه درخور تفكر و تعليم باشه از طرف متخصصان اين علوم عرضه نميشه. حداقل من كه چيزي تا حالا نخوندم. دلم پر شده از اينجور حرفها...
    پاسخ

    سلام عليكم .ممنون از شما به خاطر لطفي كه به من كرده و به كلبه من تشريف اورديد .شما 2 سوال پرسيده بوديد 1:فرموده بوديد : شما بسيار به اين نكته اشاره كرديد كه ديگران رو برخودمون اولويت بديم و به آيه و حديث هايي هم استناد كرديد. من همه اينا رو قبول دارم ولي نه صد در صد. خدا خودش تو قرآن گفته كه حتي وقتي به ديگران كمك مي كنيد آنقدر افراط نكنيد كه خودتون به زحمت بيفتيد. شماره آيه و سوره اش يادم نيست وگرنه حتما اصلش رو مي نوشتم. جواب:ايه 29 سوره اسرا ميفرمايد وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرو مانى.در سنتهاى قديمى ما به هنگام برخورد با سائل چنين بوده و هست كه هنگامى كه تقاضا كننده‏اى به در خانه مى‏آمد و چيزى براى دادن موجود نبود به او مى‏گفتند:" ببخش"، اشاره به اينكه آمدن تو بر ما حقى ايجاد مى‏كند و از نظر اخلاقى از ما چيزى طلبكار هستى و ما تقاضا داريم كه اين مطالبه اخلاقى خود را بر ما ببخشى چرا كه چيزى كه پاداش آن باشد موجود نداريم! و از آنجا كه رعايت اعتدال در همه چيز حتى در انفاق و كمك به ديگران، شرط است، در آيه بعد روى اين مساله تاكيد كرده مى‏گويد:" دست خود را بر گردن خويش بسته قرار مده" (وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ).اين تعبير كنايه لطيفى است از اينكه دست دهنده داشته باش، و همچون بخيلان كه گويى دستهايشان به گردنشان با غل و زنجير بسته‏اند و قادر به كمك و انفاق نيستند مباش.از سويى ديگر" دست خود را فوق العاده گشاده مدار، و بذل و بخشش بى حساب مكن كه سبب شود از كار بمانى، و مورد ملامت اين و آن قرار گيرى، و از مردم جدا شوى" (وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً).همانگونه كه" بسته بودن دست به گردن" كنايه از بخل،" گشودن دستها به طور كامل" آن چنان كه از جمله" وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ" استفاده مى‏شود كنايه از بذل و بخشش بى حساب است.در مورد مساله انفاق و بخشش اگر از حد بگذرد و تمام توان و نيروى انسان جذب آن گردد، طبيعى است كه انسان از ادامه كار و فعاليت و سامان دادن به زندگى خود وامى‏ماند، برهنه از نيروها و سرشار از غم مى‏گردد، و طبعا از ارتباط و پيوند با مردم نيز قطع خواهد شد.در بعضى از روايات كه در شان نزول اين آيه نقل شده اين مطلب به وضوح ديده مى‏شود، در روايتى مى‏خوانيم پيامبر ص در خانه بود سؤال كننده‏اى بر در خانه آمد چون چيزى براى بخشش آماده نبود، و او تقاضاى پيراهن كرد، پيامبر ص پيراهن خود را به او داد، و همين امر سبب شد كه نتواند آن روز براى نماز به مسجد برود.اين پيش آمد زبان كفار را باز كرد، گفتند: محمد خواب مانده يا مشغول لهو و سرگرمى است و نمازش را بدست فراموشى سپرده است.و به اين ترتيب اين كار هم ملامت و شماتت دشمن، و هم انقطاع از دوست را در پى داشت، و مصداق" ملوم حسور" شد، آيه فوق نازل گرديد و به پيامبر ص هشدار داد كه اين كار تكرار نشود.سوال دوم شما :چرا انقدر حديث هاي ضد و نقيضي به گوش ميرسه؟ از يه طرف بر اهميت ندادن به ثروت تاكيد ميشه و داستانهايي از معصومين گفته ميشه كه در اوج نداري بودند و بازهم كمك مي كردند و از طرف ديگه داستانهايي از همان معصومين نقل مبشه كه به فلان سائلي چندين كيسه سكه بخشيدند....جواب را با يك سوال ميدهم 4- آيا ميانه روى در انفاق با ايثار تضاد دارد؟!با در نظر گرفتن آيات فوق كه دستور به" رعايت اعتدال در انفاق" مى‏دهد اين سؤال پيش مى‏آيد كه در سوره" دهر" و آيات ديگر قرآن و همچنين روايات ستايش و مدح ايثارگران را مى‏خوانيم كه حتى در نهايت سختى از خود مى‏گيرند و به ديگران مى‏دهند، اين دو چگونه با هم سازگار است؟! دقت در شان نزول آيات فوق، و همچنين قرائن ديگر، پاسخ اين سؤال را روشن مى‏سازد و آن اينكه: دستور به رعايت اعتدال در جايى است كه بخشش فراوان سبب نابسامانيهاى فوق العاده‏اى در زندگى خود انسان گردد، و به اصطلاح" ملوم و محسور" شود.و يا ايثار سبب ناراحتى و فشار بر فرزندان او گردد و نظام خانوادگيش را به خطر افكند، و در صورتى كه هيچيك از اينها تحقق نيابد مسلما ايثار بهترين راه است.از اين گذشته رعايت اعتدال يك حكم عام است و ايثار يك حكم خاص كه مربوط به موارد معينى است و اين دو حكم با هم تضادى ندارند. پايان صحبت شما : دلم پر شده از اينجور حرفها... جواب :لطفا حرفهايتان را بيان بفرماييد تا به نتيجه مطلوب برسيد در پايان از اين كه كمي جواب سوال شما را دير دادم معذرت ميخواهم .التماس دعا
    @---------اين جبهه اي ديگر از جنگ نرم است----------@
    @ %%ابزاري در دست نا اهلان%% @
    @ %%رفتاري سازي احساسي%% @
    @ %%عقلانيت در برابر احساس%% @
    @-------افشاگري ديگر از ارتش سايبري اسلام---------@
    مساله اي به نام هنر !
    با ارتش سايبري اسلام همراه شو دوست عزيز!

    سلام من به شما دوست عزيز

    ممنون از کامنت گرمتان

    به نمايندگي از جنبش سبز مي گويم، راه ما با گفتگو به پيش مي رود همه حاضرند با ديگران به بحث بنشينند چه کافران و چه دلسوزان دين.

    خود من نمونه بارز اين منش هستم. من خودم را حق مطلق نمي دانم بعلاوه تفكرات خودم را حق مطلق نمي دانم و مطمئنم كاستي هايي دارد بنابراين با هر كسي به بحث مي نشينم و البته شما دوست قديمي كه جاي خود داريد.

    اگر خواهان گفتگوي مجدد هستيد بسم الله من آماده ام

    موفق باشيد

    پاسخ

    سلام عليكم . شما از من دعوت گفتگو و بحث براي رسيدن به واقعيت کرده ايد ولي من فکر نمي کنم که شما انقدر منطقي باشيد که من دوباره با شما وارد بحث شوم من از راه ادله نقلي و عقلي و عرفي مسائل را براي شما تبين کردم ولي شما اکثرا از راه جدل و قياس وارد شديد و ...البته من باز هم اماده گفتگو هستم ولي اگر دوست داشتيد وبي که اين مسائل را به روز برسي ميکند را برايتان معرفي ميکنم تا شايد با او به نتيجه مطلوب برسيد
    وبت متفاوته با تبادل لينك موافقي
    پاسخ

    سلام عليكم با تبادل لينك موافقم
    سلام. ممنونم كه به وبلاگ من سر زديد. چقدر خوبه كه با آرا و نظرات متفاوت بتونيم جامعه اي پويا فعال و ارزشمند داشته باشيم. با آپ شما در مورد ثروت موافقم. فقط يه سوال دارم. آيا خدا وند براي امتحان شكيبايي افراد اونها رو تا آخر زندگي در فقر نگه ميداره؟ آيا براي شكرگزاري افراد ثروتمند اونا رو تا آخر در ثروت و مكنت قرار ميده؟ تكليف اونايي كه در فقر كامل بدنيا اومد و در فقر كامل هم از دنيا ميرن و با اين فقر نتونستن از مواهب اين دنيا از رفاه و امكانات اين دنيا برخوردار بشن چيه؟ اگه پاسخ اينه كه خب اين عده آخرت رو براي خودشون ميخرن پس تكليف اوني كه به اين دنيا اومده چي ميشه؟ اگه قرار بود فقير بدنيا بايد و فقير هم بره از اول دنيا نمي اومد و به همون دنيا منتقل ميشد. اومده اين دنيا تا از امكانات و ماديات بهره بند بشه ضمن اينكه در قبال اين امكانات و ماديات سپاس خداوند رو هم بجا بياره. من هنوز نتونستم درك كنم چرا خدا عده اي رو فقير آفريده مثل مردمان گرسنه ي آفريقا در سومالي و اتيوپي و سودان و ... و عده اي رو هم انقدر غني در اروپا و امريكا و ژاپن و ... ميشه پاسخ قانع كننده اي دريافت كنم؟؟
    پاسخ

    سلام عليكم .ممنون از شما كه به كلبه كوچك من امديد و سوال خود را مطرح فرموديد .اولين قسمت سوال شما :آيا خدا وند براي امتحان شكيبايي افراد اونها رو تا آخر زندگي در فقر نگه ميداره؟ آيا براي شكرگزاري افراد ثروتمند اونا رو تا آخر در ثروت و مكنت قرار ميده؟جواب من: اين كه آيا خداوند افرد را براي امتحان تا اخر عمر توي فقر نگه ميداره يا نه بايد عرض كنم كه تمام علت فقر؛ امتحان نيست بلكه علتهاي ديگري هم دارد كه من جواب اين موضوع را به صورت يك سوال مطرح ميكنم در اينجا اين سؤال مطرح مى‏شود كه اصلا چرا بعضى از مردم محروم و نيازمند و مسكين هستند كه لازم باشد ما به آنها انفاق كنيم آيا بهتر نبود خداوند خودش به آنها هر چه لازم بود مى‏داد تا نيازى نداشته باشند كه ما به آنها انفاق كنيم.اول ايه قران د راين مورد .خداوند مى‏فرمايد:" خداوند روزيش را بر هر كس بخواهد گشاده مى‏دارد و بر هر كس بخواهد تنگ، چرا كه او نسبت به بندگان آگاه و بينا است (إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً).اين يك آزمون براى شما است و گرنه براى او همه چيز ممكن است، او مى‏خواهد به اين وسيله شما را تربيت كند، و روح سخاوت و فداكارى و از خود گذشتگى را در شما پرورش دهد.به علاوه بسيارى از مردم اگر كاملا بى نياز شوند راه طغيان و سركشى پيش مى‏گيرند، و صلاح آنها اين است كه در حد معينى از روزى باشند، حدى كه نه موجب فقر گردد نه طغيان.از همه اينها گذشته وسعت و تنگى رزق در افراد انسان (بجز موارد استثنايى يعنى از كار افتادگان و معلولين) بستگى به ميزان تلاش و كوشش آنها دارد و اينكه مى‏فرمايد خدا روزى را براى هر كس بخواهد تنگ و يا گشاده مى‏دارد، اين خواستن هماهنگ با حكمت او است و حكمتش ايجاب مى‏كند كه هر كس تلاشش بيشتر باشد سهمش فزونتر و هر كس كمتر باشد محرومتر گردد. اما در مورد بقاي ثروت و ...خداون ممكن است براي افرادي هر دو روش را اجرا كند و برا ي افرادي فقط يك روش فر يا ثروت ولي طبق داستاني كه در مورد حضرت ايوب نوشنه شده اين فهميده ميشود كه خداوند ممكن است كه افراد ثروت مند را به فقر مبتلا كند كه البته اين ابتلا براي افراد ستمگر به عنوان تاديب است و براي مومن به عنوان امتخان وبراي پيامبر براي افزايش درجه است .اما در مورد اين قسمت از سوال شما كه فرموديد:تكليف اونايي كه در فقر كامل بدنيا اومد و در فقر كامل هم از دنيا ميرن و با اين فقر نتونستن از مواهب اين دنيا از رفاه و امكانات اين دنيا برخوردار بشن چيه؟ اگه پاسخ اينه كه خب اين عده آخرت رو براي خودشون ميخرن پس تكليف اوني كه به اين دنيا اومده چي ميشه؟ اگه قرار بود فقير بدنيا بايد و فقير هم بره از اول دنيا نمي اومد و به همون دنيا منتقل ميشد. اما اين كه اينها به دنيا نيامده اند كه چند صباحي از امكانات استفاده كنند بلكه هدف چيز ديگري است كه خداوند در سوره مبارك ذاريات به هدف خلقت اشاره فرموده : (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ). من 0 جن و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين طريق تكامل يابند و به من نزديك شوند). و اين عبادت است هدف نهايى آفرينش بشر كه خدا براى وصول به آن ميدان آزمايشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتيجه نهائيش نيز غرق شدن در اقيانوس" رحمت" او است. اما درمورد اين قسمت از سوال شما كه پرسيده بوديد : من هنوز نتونستم درك كنم چرا خدا عده اي رو فقير آفريده مثل مردمان گرسنه ي آفريقا در سومالي و اتيوپي و سودان و ... و عده اي رو هم انقدر غني در اروپا و امريكا و ژاپن و ... ميشه پاسخ قانع كننده اي دريافت كنم؟؟ مقداري از علتهاي فقر را گفتم اما علت ففر در اين كشورها استعمار گران هستند و نخواستن اين ملتها براي تغير سر نوشت و از انجا كه خداوند قدرت تغير را به دست خود انسانها داده است همان طور كه سوره انفال ايه 53 ميفرمايد ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيم‏ اين به خاطر آن است كه خداوند هيچ نعمتى را كه به گروهى داده تغيير نمى‏دهد جز آنكه آنها خودشان را تغيير دهند، و خداوند شنوا و داناست. به تعبير ديگر فيض رحمت خدا بيكران و عمومى و همگانى است ولى به تناسب شايستگى‏ها و لياقتها به مردم مى‏رسد در ابتدا خدا نعمتهاى مادى و معنوى خويش را شامل حال اقوام مى‏كند، چنانچه نعمتهاى الهى را وسيله‏اى براى تكامل خويش ساختند و از آن در مسير حق مدد گرفتند، و شكر آن را كه همان استفاده صحيح است بجا آوردند، نعمتش را پايدار بلكه افزون مى‏سازد اما هنگامى كه اين مواهب وسيله‏اى براى طغيان و سركشى و ظلم و بيدادگرى و تبعيض و ناسپاسى و غرور و آلودگى گردد در اين هنگام نعمتها را مى‏گيرد و يا آن را تبديل به بلا و مصيبت مى‏كند، بنا بر اين دگرگونيها همواره از ناحيه ما است و گرنه مواهب الهى زوال‏ناپذير است.اما به عبارت ديگر عوامل حيات و مرگ ملت‏ها چيست ؟تاريخ، اقوام و ملت‏هاى گوناگونى را به ما نشان مى‏دهد: گروهى را كه آخرين مراحل ترقى را به سرعت طى كردند و گروهى را كه به پائين‏ترين مرحله انحطاط رسيدند، گروه سومى كه يك روز پراكنده و وامانده و شكست‏خورده بودند، اما روز ديگر نيرومند و سربلند شدند، گروه چهارمى كه به عكس از عالى‏ترين مرحله افتخار به قعر دره ذلت و خوارى سقوط كردند.بسيارند كسانى كه از برابر صحنه‏هاى مختلف تاريخ به آسانى مى‏گذرند بدون اينكه كمترين انديشه‏اى در آن كنند، و نيز بسيارند كسانى كه به جاى بررسى علل و عوامل اصلى و زيربنايى حيات و مرگ ملت‏ها، گناه را به گردن عوامل كم اهميت كه نقش اساسى را به عهده ندارند و يا عوامل موهوم و خرافى و خيالى مى‏اندازند.بسيارى تمام علت بدبختى خود را به بيگانگان و سياست‏هاى مخرب آنها نسبت مى‏دهند و عده‏اى همه اين حوادث را مولود گردش موافق و مخالف افلاك مى‏پندارند سرانجام عده‏اى دست به دامن قضا و قدر- به مفهوم تحريف يافته‏اش- و يا شانس و طالع و اقبال مى‏زنند و همه حوادث تلخ و شيرين را از اين طريق توجيه مى‏كنند.همه اينها براى اين است كه از درك علل واقعى وحشت دارند.قرآن انگشت روى نقطه اصلى" دردها" و" درمان‏ها" و عوامل پيروزى و شكست گذارده، و مى‏گويد: براى يافتن عامل اصلى لازم نيست آسمانها و زمين‏ها را جستجو كنيد و يا به دنبال عوامل موهوم و پندارى راه بيفتيد بلكه كافى است تنها در وجود، در فكر و روحيه و اخلاق خود، و در نظامات اجتماعى خودتان جستجو كنيد، هر چه هست در اينجا است!.ملتهايى كه فكر و انديشه خود را به كار انداختند، دست اتحاد و برادرى بهم دادند، سعى و تلاش و اراده و تصميم نيرومند داشتند، و به هنگام لزوم، جانبازى و فداكارى كردند و قربانى دادند، به طور قطع پيروز شدند، اما هنگامى كه ركود و سستى و تنبلى جاى سعى و كوشش را گرفت، غفلت و بيخبرى به جاى آگاهى و ترديد، و دودلى به جاى تصميم، محافظه كارى به جاى شهامت، نفاق و تفرقه به جاى اتحاد، تن‏پرورى و خودخواهى به جاى فداكارى، و تظاهر و رياكارى به جاى اخلاص و ايمان نشست، سقوط و نكبت آغاز شد.در حقيقت جمله" ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى‏ موضوع مهم ديگرى كه از آيات فوق به روشنى استفاده مى‏شود اين است كه انسان سرنوشت خاصى كه از پيش تعيين شده باشد ندارد و تحت تاثير" جبر تاريخ" و" جبر زمان" و" محيط" نيست، بلكه عامل سازنده تاريخ و زندگى انسان دگرگونى‏هايى است كه در روش و اخلاق و فكر و روح او به اراده خودش پيدا مى‏شود.بنا بر اين آنها كه معتقد به قضا و قدر جبرى هستند و مى‏گويند همه حوادث به خواست اجبارى پروردگار است با آيه فوق محكوم مى‏شوند، و همچنين جبر مادى كه انسان را بازيچه دست غرائز تغييرناپذير و اصل وراثت مى‏داند، و يا جبر محيط كه او را محكوم چگونگى اوضاع اقتصادى و شرائط توليد مى‏داند از نظر مكتب اسلام و قرآن بى ارزش و نادرست است، انسان آزاد است و سرنوشت خود را به دست خويش مى‏سازد.انسان- با توجه به اصلى كه در آيات فوق خوانديم- زمام سرنوشت و تاريخ خود را در دست دارد كه براى خود افتخار و پيروزى مى‏آفريند و اوست كه خود را گرفتار شكست و ذلت مى‏سازد درد او از خود اوست و دواى او بدست خودش،

    سلاممممم خوبي؟[لبخند]

    ممنون که خبرم کردي[گل]

    خوب بوود

    موفق باشي[گل][گل]

    سلام

    صبح شمابه خير

    خرم آن نغمه كه مردم بسپارندبه ياد

    نغمه شمابسيارزيباست امامتوجه نشدم حروف الفباترتيب شده يعني چي چون الفبانبود

    به هرحال نكات اخلاقي جذابي است انشاالله بتوانيم درخودنهادينه كنيم بخصوص كه عين كلام معصوم رابيشترآورده ايد كه منبع انرژي مثبت ونورالهي است كه مولكول هاي بدن مارانوراني ميكندوپالس دار و باتشعشع امواج مثبت مي سازد موج نورالله يخرجهم من الظلمات الي النور الله نورالسموات والارض

    تغذيه واخلاق هم رارابطه مثبت مستقيم دارندانشاالله اگرحديثي دراين زمينه هست درج نمائيد

    روابط زناشوئي مادرعلم اخلاق است اگراحاديثي دراين زمينه هست انشالله درج كنيد مرديازني كه همسرخودراازدست داده اند پرخاشگرترين فردمي باشند همين كه مجددازدواج نمايد اخلاقش رله ميشود وتقويت ميگردد درواقع سكس اخلاق رازيباميكند مديراني كه همسرانشان در دوره است خيلي بداخلاق وتندخووپرخاشگرميشوند اينادرادارات مشهورندكه شب پشت چراغ قرمزبوده اند هيچ چيزجاي ارضاي غرائزدرپالايش رذائل اخلاق راپرنمي كند

    انشاالله موفق باشيد

    امادرخصوص اينكه ذكردرمان اضطراب است درست است اما معني ذكر يامن اسمه دواوذكره شفااين نيست كه تسبيح بدست گرفت و حمدگفت تكراركلمات خوب است امروزه دانش روان شناسي هم به اين نتيجه رسيده كه بيماران اضطرابي راباگفتن تكراركلمات درمان ميكنند امايادخداتوجه بدستورات خداست مثلا خدابه موسي دستورداده قبل وبعدغذانمك بچش توجه به اين دستوريادخداست كه گلودردرابه كلي ريشه كن ميكندو اختلالات عصبي راهم مي زدايد بشرط اينكه نمك يددارنباشدكه آغشته به موادشيميائي وسرطان زاباشد نمك نخورديم همه آن عوارض هست صبح تاشب هم كه يك كلمه راتكراركنيم عادت بوده يادخدانبوده است همان روش مرتاض هاي هندي ميشه نه يادخدا

    البته يادخدابه اين روش همان آدم شدن است كه به قول استاداخلاق امام حضرت شاه آبادي محال است البته نبايدنااميدبود فمن يعمل مثقال ذره خيريره

    امروزيك كلمه قران بخوانيم فردانخوانيم وتفاوت اين دوروزرادراخلاقمان بسنجيم تفاوت اززمين تااسمان است

    سلام! ممنون كه تشريف آوردين ولي توي اون آدرس ديگه اي هم كه داده بودم منتظرتون بودم... ضرر نمي كنيد به خدا ما چيز بدي نمي نويسيم! مطلب جالبي بود ولي بعضيها فكر مي كنن تمام ثروتمندا بي دينن درحاليكه من فرد بسيار بسيار ثروتمندي رو مي شناسم كه از راه حلال پولدار شده و خدارو شكر زندگي خيلي خوبي داره... دستشم خيره... مراسم مذهبي هم تو خونه ش هيچ وقت قطع نمي شه... البته خدا از راه ديگه اي امتحان خيلي سختي ازش گرفت كه سر بلند بيرون اومد.

    كاش خدا امتحاناي آسون ازمون بگيره...

    موفق باشيد!

    ...سلام سجادعزيزو مهربانم....روحانيت معظم از ديرباز در متن وبطن وقلبهاي ما ايرانيان جايگاه خاص خودشان رادارند.....ممنونم كه اومدين ..ايشااله ژيوندم را با شما در روزهاي اينده ادامه خواهم داد....وبتون عاليه ...ونياز به راهنمايي نداره...شما استادين وما شاگرد شما
    حجت تمام ...
    دوست من همراه شو يد با دلک ..

    سلام

    مرسي كه اومدين و نظر دادين

    ممنون

    اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم

    از حضور شما مچكرم !..

    تقبل الله حاجي ..

    سلام

    خوب هستين؟ اميدوارم كه سال خوبي داشته باشين

    خيلي خوب بود اموزنده هست از نوشته هاي ما خيلي بهتره يعني اصلا قابل مقايسه نيست

    موفق باشيد

    سلام
    سپاسگذارم از لطفتون. خوشحال شدم از حضورتون
    در پناه خدا
     <      1   2   3      >