• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : غم نامه ماه به روايت خورشيد
  • نظرات : 5 خصوصي ، 40 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    درود به دوست عزيز و ارجمندم سجاد:
    اول از همه در برابر سوال شما بايد بگم که ما به پدر پسر روح القدس معتقديم که تين جواب شوال شما در برابر سوال کتاب اسماني رو ميده مسيح پسر خداوند بعد از عروج دوازده حواري و رسول از خودشون بر جا گذاشتند که هر کدام با خداي خود در ارتباط بودند انگونه که هر قديسي باشد...مثلا بخش مکاشفه در انجيل که سختترين باب هستش و روز قيامت رو وصف مي کنه دقيقا بر اثز مشاهدات يوحنا رسول محبوب مسيح نوشته شده.هر باب انجيل توسط رسولان مسيح نوشته شده که خود رسولي بودند.پس کتاب اسمانيه چون همون باب مکاشفه بخشيه که يوحنا عروجي توسط مسيح به اسمان داشتند.پس خواهشمندم براي بهتر جلو رفتن بحث کتاب اسماني رو مورد بحث قرار نديد دوست خوب من که اون کتاب در روح و جسم و جان مسيحي ايماندار ريشه داره مثل قرآن مثل زبور و ودا و...براي هر کس که ايماني داره.
    و اما در مورد امر به معروف و نهي از منکر...
    چيزي به اسم امر به معروف و نهي از منکر نوشته نشده در کتاب آسماني اينها فرامين خدا هستند و ما هم از فرامين خدا پيروي مي کنيم اگر نه انسان هميشه خطاکاره و حکايت کوري عصاکش کور ديگر ميشه...هر وقت ما تونستيم خداگونه زندگي کنيم مي تونيم ديگران رو تکفير يا ارشاد کنيم اگر نه ما چه ميدونيم که ايا راه ما درسته يا نه؟
    سنت فرانسيس اسيسي که جز استيگماتها بود و زخم مسيح رو پس از نيايش و عذابهاي زياد بر دستش ديد يه روز به دوستش گفت راستي ايا اين همه زجر درست بود؟ايا من راه را درست آمده ام؟ببينيد هميشه انسانها در شک قرار دارن و هنوز انديشه ي ادمي توان اين رو نداره که بگه کسي داره راهش رو درست ميره يا نه؟از کجا معلوم که ما هم راه رو درست بريم وقتي سنت فرانچشکو که يک قذديس بود اين حرف رو يه روزي زد.
    پس ما آدمها لايق اين نيستيم که به آدمي مثل خودمون بگيم حتما اين کار رو انجام بده يا نه؟
    شما مي فرماييد اگر کسي رو از دزدي منع کنيم ميشه نهي از منکر...خب برادر عزيزم در اين هم جاي بحث وجود داره که الزاما در کامنت بعدي مي نويسم براتون...
    پاسخ

    با سلام و درود فراوان بر شما كه اين چنين زيبا به بحث ادامه ميدهيد كه اين نشانه زكاوت شما ميباشد .اما من فكر ميكنم محتواي موعظه و ا مر به معروف و نهي از منكر يكي باشه ما هم در آيين خو دمان گاهي ار امر به معروف به موعظه تعبير ميكنيم .پس شما هم در آيين خودتان امر به معروف درايد ولي نام ان راموعظه گذاشته ايد واين امر به معروف نهي از منكر اينطور نيست كه به مانند امر ريس به زير دست باشد بلكه اين نوعي دلسوزي در حق همديگر مي باشد و براي اين كار لازم نيست كه طرف موعظه كننده مانند خدا باشد. بلكه من مثال اون را خدمت شما زدم: همانند همان راهنما مي باشد كه به ان شخص تذكر ميدهد اين راه را اگر بروي گرگ تو را ميخورد ايا براي اين چنين راهنمايي شخص بايد خدا گونه باشد؟ هر چند همه راهنماي هاي دين اسلام به اين سو در حركت است كه انسان را به صورت خليفه خدا روي زمين قرار دهد و اگر فرضا شخصي اهل گناه و معصيت است اگر در موردي حرف حق بزند به او نمي گويند كوري عصا كش كور دگر شد بلكه اين حرف درست را از اومي پذيرند و به عمل چنين شخصي نيز در اين مورد كه حرف درست و منطقي زده امر به معروف يا همان موعظه ميگويند اما درمورد اين حرف شما :پس ما آدمها لايق اين نيستيم که به آدمي مثل خودمون بگيم حتما اين کار رو انجام بده يا نه؟نظر من :ما هم اين حرف را قبول داريم اما وجدان و عقل ما درمورد شخصي كه به خطا ميرود به ما ميگويد به اين شخص ياد اوري كن كه اين راهي كه شما ميرويد به مرداب است و احتمال زياد دارد كه غرق شوي حال ايا اين چنين راهنماي را شماقبول نداريد ؟ ايا اين راهنمايي كردن لياقت ميخواهد؟.خلاصه اين كه امر به معروف ....همان موعظه است كه شما هم ان را قبول درايد .امر به معروف همانند امر ريس به زير دست نيست بلكه راهنمايي و دلسوزي يك دوست است د رحق دوست ديگر كه اين را هر عقلي ميپذيرذ امادرمورد محازات شخص دزد كه شما فرموديد : وظيفه ي کشيش يا کاهن موعظه هستش اما نمياد براي اون کسي رو به صليب بکشه در حالي که ما مي بينيم در جامعه ي ما بسياري از قضات کشور از علماي ديني هستند...معناي اين سه نقطه شما اين است كه ما انها را به صليب ميكشيم ...يا لا اقل من اين برداشت را كردم كه اگه اشتباه است ميپذيرم .من بايد خدمت شما عرض كنم كه تا به حال كسي را به خاطر دزدي به صليب نكشيده اند ولي يك سوال هم ازشما دارم :شما مجازات ادم دزد را چه ميدونيد ؟ اصلا ايا مجازات ميشه ؟ شما اگر در حين دزدي متوجه اون بشيد با او چه رفتاري ميكنيد ؟ من از سخنان شما به اين نتيجه زسيدم كه شما هم در آيين خود امر به معروف درايد ولي به اون مو عظه ميگويد .....ممنون از شما و التماس دعا