• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : روضه... آزار فاطمه=آزار خدا
  • نظرات : 10 خصوصي ، 22 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عزيزم[ماچ][ماچ] خوبي..

    ممنون از حضور سبزت...

    داداش سجاد شما خيلي لطف دارين..

    دادا سجاد در جواب سوالت اينو بگم كه من تو سن 24 سالگي به عشق حقيقيق خدا رسيدم..

    رسيدن به عشق حقيقي خدا اول نشونشم اينه:كه آدم به اين نتيجه ميرسه كه تو اين دنيا مسافري بيش نيست.. يعني اين دنيا فاني هست. همه ما يه روز رفتني هستيم..

    يه روايت از پيامبر اكرم(ص) بگم كه من خيلي دوسش دارم حضرت هميشه به يارانش اين گونه ميفرمود :ميگفت موقعي كه من دارم راه ميرم وقتي قدم اولي رو بر ميدارم معلوم نيست كه تو قدم دومي زنده باشم يا نه..

    بعد از از يه بزرگي هماين گونه روايت شده: اين مرد بزرگ هميشه ميگفته من با اين فكر زندگي ميكنم كه مثلا من مردم و دارن منو غسل ميدن و ميزارن تو كفن...

    اره از حرفام و احاديث بزرگان اين طور نتيجه ميگيرم كه اين دنيا مزرعه آخرت هست.. همه ما در اين دنيا مسافري بيش نيستيم..

    من خودم كه وقتي به اين نتيجه رسيدم كه تو اين دنيامثل بقيه مسافرم، باور كن انگاري خيال ميكنم تازه متولد شدم.. خيال ميكنم كه خدا خيلي نزديكه..

    وقتي ميخوام يه كاري كنم نميتونم اونو انجام بدم چون ياد اون دنيا مي افتم. گفتم كه آخه همه مسافريم ..

    باباي خودم هميشه به ما ميگه، بچه ها من هميشه با شما نيستم .. عمر دست خداست.. بابام ميگه نفس هم دست خداست. اگه فقط يه لحظه نفس نيومد اون موقع ميفهمي كه تو اين دنيا موندني نيستيم.

    وقتي آدم به اين نتيجه ميرسه كه تو اين دنيا مسافره. هميشه سعي ميكنه كه مرتكب هيچ گناه نشه.. اصلا باور كن وقتي ميخواي يه كاري كني ياد اون دنيا مي افتي و دست و پاهات سست ميشه و اون گناه رو انجام نميدي..

    من هميشه به دوستام و عزيزان و آشنايان ميگم، كه خيال نكنيد به ناموس مردم نگاه كردن و حق مردم رو خوردن زرنگيه..

    چون آخه اين مال دنيا و هوس واسه هيچ كس نمونده..

    از تجربياتم بهشون ميگم.. اگه از حرفام ناراحت بشتد باز ميگم.. چون ميدونم تو اشتباهند..

    من تازگي ها دوست گلم كه هم اسم شماست رو از دست دادم..

    باور كن وقتي داشتن خاكش ميكردن اون موقع هم باورم نمي شد كه سجاد ا داره ميره زير خاك...باورم نميشدداره ما رو تنها ميزاره.. هر چي صداش ميكردم سجاد بلند شو.. ولي صدامو نميشنيد..

    وقتي خاكش كردن تازه اون موقع باورم شد كه سجاد ما رو تنها گذاشت..

    اين قبرستان به خدا عالمي دارد.. اگه ميخواي ياد خدا بيفتي سري به قبرستان بزن.. همه ما آداما يه روزي ميريم زير خاك.

    ولي خيلي ها به اين فكر نميكنند.. خيال ميكنند كه ماندگارند.. آخه نميگند كه اتفاق هست ديگه.. آخه كي فكر ميكرد سجاد ما بره اون دنيا..؟

    بايد كاري كنيم تو اين دنيا كه وقتي زير خاك ميريم ازمون به نيكي ياد كنند.. مثل دوست بسيار عزيزم سجاد..

    روحش شاد و يادش گرامي..

    راستي در مورد عشق زمينيم بگم كه امان از دست اين انسان هاي عقده ايي.. امان از دست اين آدماي بي فرهنگ..

    آخه بي انصاف ها به طور نا عادلانه اي آبروي منو عشقمو بردن..

    با اين كه سپردم دست خدا.. خدا خودش جوابشونو ميده.. حال بعدا مفصل ماجرا رو بهت ميگم..

    خيلي ببخشين كه زياد حرف زدم..

    راستي بازم به خونه خودت سر بزن..[قلب]

    موفق باشي.. پس فعلا.. يا علي..[خداحافظ]