وبلاگ :
راه فضيلت
يادداشت :
ديشب وجدان با من حرف زد...من و مردم را اذيت نكن!
نظرات :
3
خصوصي ،
40
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
zakhmedell
او چقدر نزديک است
پشت پلک هاي غروب
چشم او منتظر است
مثل ديوانه گيسو در باد
مثل پروانه زخمي در ياد
دست او اشک مرا مي کاود
پشت آن پنجره باران خورده
دلم انگار فرو ميريزد
هيچ کس اينجا نيست
منم وخيال يک عشق غريب
او چقدر نزديک است
پشت يک ثانيه او جا مانده
من به اين فاصله مي انديشم
و به آواز نگاهي که مرا مي خواند
او چقدر نرديک است
او چقدر نزديک است .