• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : ديشب وجدان با من حرف زد...من و مردم را اذيت نكن!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 40 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسند به يك كابر محترم 
    سوال يك كاربر محترم:

    چرا در دين اسلام از غم و غصه و مرگ صحبت مي‌شود آيا اين دليل كم‌رنگ شدن دين نمي‌گردد؟

    جواب نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    قسمت اول جواب:

    انسان موجودي است كه از دو بعد، جسم و روح، پديد آمده است و هر كدام نيازها وآسيبهاي خاص خودش را دارد. همان گونه كه بدن انسان به انواع غذاها احتياج دارد، روح آدمي نيز به شادابي و تفريحات سالمنيازمند است. بنابر اين غذاي روحي و رواني، همواره در كنار غذاي جسم مطرح بوده است.
    در آموزه هاي اسلامي نيز نه تنها شاد بودن پسنديده است و در روايات آمده است مؤمن همواره با چهره بشاش و گشاده و نه اخم و ناراحت و غمبار با ديگران مواجه مي شود، بلكه شاد كردن ديگران يكي از مستحبات و مورد توصيه اسلام است چنانكه "ادخال السرور في قلوب المؤمنين" سفارش شده است. اما هدف، گستره و كيفيت تنظيم رفتاري در اين خصوص محل بحث و تأمل است
    .
    ضرورت شادي و شادماني: همه انديشمندان (بلكه همهي انسانها) به اين نتيجه رسيدهاند كه شاديها و تفريحات سالم برايتقويت روح آدمي، از ضروريات زندگي است و زندگي بدون استراحت و نشاط، ايجاد استرس و عصبانيت مزمن، گرفتگي دائمي،بداخلاقي و كاهش شوق نسبت به زندگي كرده و موجب افسردگي و ناراحتي ميشود. چاره چيست؟ بنابر اين، به نظر ميرسد،خنديدن و خندانيدن، شادي كردن و شادي آفريدن، دلشاد و مسرور بودن، بشّاش و خنده رو بودن و لبخند بر لب داشتن، همه اينها به عنوان يك "ضرورت" در زندگي انسان نقش تعيين كننده دارد
    .
    از چند منظر ميتوان به مسأله شادي و شادماني نگاه كرد
    :
    1ـ تعريف شادي و شادماني: حالت ابتهاج و نشاطي كه تحت تأثير عوامل مختلف به انسان عارض ميشود كه در آن حالت، روحانسان به درجه رضايت و گشايش ميرسد
    .
    2ـ موجبات فرح و شادماني: عوامل شادي آفرين و مسرّتبخش در زندگي انسانها از فراواني و تنوع بالايي برخوردارند. اعم ازسوژههاي تصويري و ديداري، صوتي و شنيداري، از قبيل موسيقي، رقص و فيلمهاي گوناگون و همچنين انواع خوردنيها ونوشيدنيهاي الكلي و غيرالكلي و اعتياد به انواع مواد مخدّر
    .
    و در مقابل، انواع صداها و تصاوير، مأكولات و مشروبات، ارتباطات و تفريحات مجاز مشروع نيز قابل تصور است. بنابر اين، اين طور نيست كه راه رسيدن به شادي و نشاط، منحصر در موسيقي، رقص، اعتياد و... باشد
    .
    3ـ برآيند و نتيجهي سرور و شادي: به طور كلّي دسته بنديهايي كه پيرامون عوامل و موجبات شاديآفرين، به چشم ميخورد،عمدتاً مربوط به برآيند شاديهاست و اين كه آيا آن شاديها، سكّوي پرش انسان به سوي رشد و توسعه و كمال عقلي و انسانياست و يا به عكس، عقل انسان را تحت تأثير قرار داده و يا احياناً به تعطيلي ميكشاند. به عبارت ديگر، آيا آن لذّتها محدود،مقطعي و زودگذر است و يا اين كه به عكس، از لذتهاي جاودانه و پرنقش است
    .
    البته، اين دسته بنديها در پروسه جهانبينيها و ايدئولوژيهاي مختلف، قابل توجيه و تفسير است
    .
    نگاه به شادي و عوامل آن در دو تفكر

    الف) گروهي اعتقاد دارند كه شادماني و نشاط، مطلق بوده و هيچ حد و مرزي را نميشناسد. با هر وسيلهاي، با هر ابزار وشيوهاي، ميتوان به شكار شادي و شادماني رفت. و هر كاري مجاز است، هر نوع ترانه و رقصي رواست. هر گونه گفتن و خنديدن وخندانيدن درست است. اين گروه معتقد به "اصالة اللّذة" بوده و هر لذت و هر شادي را با هر عاملي تجويز ميكند.
    از اين رو، برخي افراد به انواع مسكرات، انواع مواد مخدر و اعتيادآور، انواع رقصها و موسيقيها و انواع قصهها وقصهپردازيها، روي ميآورند و در نتيجه به انواع آفات رواني دچار ميگردند و كار به جايي ميرسد كه با چنين لذتهايي اقناعنميشوند و آن گاه در تداوم لذتجوييهاي بيحد و مرز به قتل و آدمكشي، فساد و فحشاء، به اتبذال و مسخ ارزشهاي انساني وفطري، دگرآزاري، خودآزاري و خودكشي گرفتار ميشوند، كه بسياري از بزهكاريها و جرائم به شاديهاي بيحد و مرز بازميگردد، مردم را مسخره ميكنند تا بخندند، آبروي ديگران را مورد تعرّض قرار ميدهند تا شادي كنند و ديگران را زجر و شكنجه ميدهند تا خود شاد باشند
    .