قسمت دوم جواب:
ب) گروهي ديگر، شاديها و تفريحات را قانونمند ميدانند و در مرز "بايدها" و حلال تفسير ميكنند، هر نوع شادي و تفريحي رامجاز نميشمارند و در يك كلمه "تفريحات سالم" را باور دارند، تا از اين طريق مرز حرمت و آبروي خود و ديگران محفوظ بماند، تاشادي و خنده و تفريحات ما به ديگران صدمهاي وارد نسازد.به نظر اين گروه، خنده و شادي و لذت، خوب است، اما نه با آزار و اذيت ديگران. شادماني خوب است نه با زير پا گذاشتن قوانين و مقررات اجتماعي و الهي.از ديد اين گروه، همان گونه كه "آزادي"، قانونمند و هدفدار نباشد ميتواند جامعه را به هرج و مرج بكشاند، شاديها و تفريحات نيز اين گونهاند.به هر حال، بايد ارزيابي كرد كه كدام نوع از شادي ضرورت دارد؟ كدام تفريح سالم و كدام ناسالم است؟ كدام خنده روا و كدام نارواست؟ كدام لذت مشروع و كدامين نامشروع است؟ و بالاخره كدام يك از انواع شاديها و تفريحات اسلامي است، كدام يك غيراسلامي؟ بنابر اين بايد شاديها و تفريحات را چونان مفهوم "آزادي" قانونمند كرد و در چارچوب احكام الهي قرار داد.فرح و شادي از منظر اسلام: اسلام، دين حيات و زندگي است. دين پيشرفت و ترقي تكامل است. اسلام با برنامههايي كه وضع كرده است تمام جهات زندگي را در نظر گرفته و به همه زواياي زيست انسان كاملاً توجه كرده است.اسلام ديني است كه براي سرگرمي نيامده است، اما نه تنها با تفريح و شادي مخالف نيست، بلكه در مواردي بر آن تأكيد داشته وبراي آن قوانين و مقررات جهتداري را وضع كرده است.به هر حال، اگر در اسلام، كارهايي به عنوان تفريح و تنوع پيشنهاد شده است و نيز اگر از بعضي تفريحات جلوگيري شده وغيرمشروع شناخته شده است، معطوف بر جنبههاي فطري، حياتي و فكري است كه در سايهي آن مصالح فردي و اجتماعي تأمين شود. بنابر اين، در قوانين اسلامي با برخي پديدهها و اعمال مثل موسيقي و رقص و... برخورد شده و از انجام آن كارها منع شده. امانه به خاطر مخالفت با زيبايي و شادي و شادكامي، بلكه به دليل برآيند و پيامدهاي خطرآفرين آنها.در برنامههاي شريعت، به مسأله شادي و نشاط پيروان دين و مسلمانان، توجه و تأكيد فراواني شده است و اصولاً پيشوايان بزرگدين خودشان انسانهاي بانشاط و خوشرويي بوده و ديگران را به اين مسأله دعوت ميكردند. زيرا آنان به خوبي به نيازهاي روح وتفريحات سالم در كنار نيازهاي جسم توجه داشتند. علي(ع) در اين باره ميفرمايد: "اين دلها همانند تنها خسته و افسرده ميشوند، در اين حال نكتههاي زيبا و نشاط انگيز براي آنها انتخاب كنيد"(1)پيشوايان معصوم دين از جمله رسول گرامي(ص) به عنوان الگوي همهي مسلمانان، اصولاً يك انسان شاد بود. به طوري كه هميشه لبخند بر لب داشت و اهل شوخي و مزاح بود. چه اين كه خود ايشان فرمود: انّي لأمزَحُ و لا اَقولُ الاّ حقّاً همانا من از همه بيشترشوخي ميكنم امّا جز حق چيزي نميگويم.(2)البته آن حضرت در عمل هم اين گونه بوده، به طوري كه اگر ميديد يك نفر غمگين و افسرده است وجود مقدّس ايشان يا اهلبيت ايشان(ع) ميفرمودند: چرا غمگين و افسردهاي؟ بايك مطايبه و شوخي و شبيه طنز (نه آن طنزي كه با تخريب فرد يا قوم خاصي، ديگران را بخنداند)، او را از حالت انقباض و گرفتگي دل، درميآورند و يك انبساط خاطر و شرح صدري در وجود او ايجاد ميكردند. (3)رسول گرام اسلام به پيرزني فرمود: چرا اين همه تلاش ميكني؟ پيرزنها به بهشت نميروند و آن زن ناراحت شد و گفت: يارسولالله! من به بهشت نميروم؟ رسول خدا(ص) در حالي كه ميخنديد فرمود هيچ كس به صورت پير وارد بهشت نميشود، همه جوان شده و وارد بهشت ميگردند.(4)عربي خدمت پيامبر(ص)مي رسيد وبراي آن حضرت هديه اي مي آورد و مي گفت بهايش را بدهيد رسول خدا از اين سخن مي خنديد و هرگاه غمگين مي شد سراغ ايشان را مي گرفت ومي فرمود اي كاش نزد ما مي آمد.(5)امام صادق(ع) مي فرمايد: هيچ مومني نيست جز اين كه در او دعابه هست .راوي مي گويدعرض كردم :دعابه چيست؟ فرمود: شوخي.(6)با توجه به اهميت تفريحات سالم و لذتهاي حلال در رشد و ارتقاء كمي و كيفي زندگي يك انسان مسلمان، و براي تقويت جنبههاي روحي و احياناً شكستن بنبستهاي پيشآمده، پيشوايان دين و دنيا، از پيروانشان خواستهاند كه علاوه بر عبادت و كار وتلاش، به لذتها و تفريحات سالم هم در زندگي روزمرّهشان توجه ويژه داشته باشند كه در صورت توجه قانونمند به آن، به نهادينهگي آن تفريحات منتهي خواهد شد. آن جا كه امام علي(ع) فرمود: "مؤمن شبانه روز خود را به سه قسمت تقسيم ميكند:قسمتي را صرف مناجات با پروردگارش مينمايد. قسمت ديگري را در طريق اصلاح معاش و تأمين هزينه زندگياش به كار ميگيردو قسمت سوّم را براي بهرهگيري از لذتهاي حلال و دلپسند ميپردازد و براي شخص عاقل درست نيست كه حركتش جز در يكياز اين سه جهت باشد: براي اصلاح امور زندگي و يا در راه آخرت و يا در لذت غيرحرام..."(7) متأسفانه، برداشت از شادي مثل بسياري از پديدههاي ديگر، در پروسهي افراط و تفريط گرفتار شده است، عدهاي براي آن هيچ محدوديت قانوني و شرعي را برنميتابند وعده كمي هم هستند كه هر گونه شادي و تفريح سالم را بر خود ممنوع كرده و از مواهب الهي پرهيز دارند.اسلام انگشت بر روي شادي معيني نگذاشته و اجازه هر نوع شادي را به اين شرط كه با موازين و احكام الهي منافات نداشته باشد و منجر به گناه و فساد نشود داده است. به عبارت ديگر براي اين كه انسان از سعادت واقعي خود محروم نماند نوعي كنترل بر روي شادي و سرور دارد كه باعث ميشود، شادي موقت و ناپايدار و كوتاهمدت به سعادت ابدي و واقعي او آسيب نرساند. چون انسان در تشخيص مصلحتها و منافع واقعي خود داراي محدوديت است و گاهي اوقات خير و سود حقيقي خود را تشخيص نميدهد. دوست داردبه هر چيزي كه باعث شادماني او شود هر چند روح او را تيره و تار و سعادت او را در خطراندازد اقدام كند. كودكي كه سرماخورده و بستني براي او ضرر دارد، هر چند خوردن بستني او را شاد ميكند و از آن لذت ميبرد ولي چون از تشخيص ضرر آن عاجز است به ناچارمادرش او را از خوردن آن بستني منع ميكند و به گريه و زاري و احساسات بدون منطق و به دور از خردورزي او اعتنايي نميكند و شادي زودگذر و سطحي او را بر غم و اندوه طولاني وي ترجيح نميدهد. استفاده از طبيعت زيبا، ديدن طلوع دلانگيز آفتاب، لذت بردن ازمنظرههاي دلكش و باغهاي مصفا و سير و سفر، ديدار با دوستان و سخن گفتن با آنها،پرداختن به ادبيات و شعر و نمايش و خوشنويسي و نقاشي و ورزش و بازيهاي سالم،استفاده از نعمتهاي خداداد و غذاهاي متنوع و لباسهاي رنگارنگ و صدها امر لذتبخش ديگر كه همگي شاديبخش ميباشند از شاديهاي مجاز و شايسته است. چنانچه لذت بردن از گفتگو با خداوند در حال نماز و مناجات و عبادت و داشتن حال خوش در حال ذكر وتوجه به ذات پاك ربوبي از مقوله لذتهاي معنوي باشند كه گاهي از نظر عمق و كيفيت بسيار والاتر و فراتر از لذتهاي مادي ميباشد.پينوشتها:1. نهج البلاغه، قصار 197.2. جامع السعاده، ج2، ص301.3. سنن النبي، ص60.4. بحار الانوار، ج16، ص295.5. اصول كافي، ج2، ص663.6. همان.7. نهج البلاغه، قصار 390