• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : ديشب وجدان با من حرف زد...من و مردم را اذيت نكن!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 40 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسند به يك كابر محترم 

    سوال ديگر يك كاربر:

    گفته مي شود كه در آخر الزمان مردم و بطور كلي جهان به فساد كشيده شده و همه جا از ظلم و جور پر خواهدشد و در آن حال خواهد بود كه امام عصر(عج) ظهور خواهند كرد حال اين سؤال مطرح است كه اگر سرانجام و بطور طبيعي به چنين فساد و ظلمي جهان را فرا خواهد گرفت پس چرا بايد به سمت اصلاح خود و جامعه حركت كنيم و موكد در اسلام توصيه شده است كه خود و جامعه تان را به اصلاح در آوريد .آيا عدم حركت ما به سمت اصلاح و در نتيجه به فساد كشيده شدن جامعه منجر به تعجيل در ظهور نمي گردد؟

    جواب نويسنده وبلاك راه فضيلت

    فراگير شدن ظلم و جور در جهان از نشانههاى معروف ظهور حضرت مهدى(ع) به شما مىرود و اين نشانه در روايات بسيار به چشم مىخورد و در بعضى روايات به همين عنوان كلى مورد اشاره قرار گرفته، چنان كه در روايات معروفى كه با سندهاى گوناگون نقل شده آمده: «يملا اللّه به الارض قسطا و عدلاً بعد ما ملئت ظلما و جورا؛ خداوند به وسيله ظهور مهدى(ع) زمين را پر از عدل و داد مىسازد، پس از آن كه از ظلم و ستم پر شده باشد»، (چشم به راه مهدى، جمعى از نويسندگان مجله حوزه، نقل از «سنن ابى داود»، ج 4، 107 و كنزلالعمال، ج 14، ص 264).
    يا از حضرت مهدى(ع) نقل شده: «علامة ظهورى كثرة الهرج و المرج و الفتن...؛ نشانه آشكار شدن من زياد شدن هرج و مرج و فتنهها و آشوبها است»، (بحارالانوار، ج 51، ص 320).
    قبل از آن كه به بررسى اصولى موضوع مطرح شده بپردازيم به نظر مىرسد اشاره به سير تاريخى اين برداشت از موضوع ظهور امام زمان و زمينههاى آن، به عنوان مقدمه مفيد باشد.
    در طول تاريخ غيبت به ويژه در قرون اخير نوعى تفكر آسايش طلبانه در برخى پديد آمده و آنان بهانهاى مىطلبند تا از زير بار مسئوليت شانه خالى كنند! حال چه بهتر كه اين بهانه رنگ دينى داشته باشد
    .
    از جمله اين موارد آن است كه ما نبايستى با ظلم مبارزه كنيم زيرا ظهور امام زمان به تأخير مىافتد و حتى برخى پنداشتهاند كه بايد به ظلم و فساد نيز كمك كرد و در گسترش آن كوشيد تا اسباب ظهور بيشتر فراهم شود؟
    !
    اين تفكر ناشى از عدم شناخت مسئوليت و نشناختن دين الهى و برداشت غلط از موضوع ظهور است
    .
    اولاً اين تعبير كه «جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد، پس از آن كه از ظلم و جور پر شده است» يك بيان و تعبير كنايى است كه نشانگر شدت ظلم و فراگيرى آن است و بدين معنا نيست كه همهى انسانها در آن زمان ظالم و فاسدند. مانند اين تعبير كه مىگوييم «فلانكار، با هزار مشكل مواجه است» كنايه از اين كه مشكلات متعددى فراروى تحقق آن عمل است
    .
    در آن دوران، انسانهاى صالح نيز وجود دارند كه قرآن كريم به آنان وعده داده است كه وارث حكومت زمين خواهند شد (نور، آيه 55)
    و مگر كسانى جز همين انسانهاى خودساخته و صالح، ياوران حضرت مهدى(عج) خواهند بود؟ و اساسا زمينه و بستر پذيرش قيام و انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) به ستوه آمدن تودههاى مردم از ظلم و فساد و تباهى است. بر اين اساس مىتوان گفت ظلم و جور مورد نظر در روايات، به صورت عمده، متوجه به حكومتها و طبقهى حاكم كه قدرت و ثروت را در دست دارند، مىباشد.
    ثانيا رواياتى كه دلالت بر پر شدن جهان از ظلم و ستم دارد، در حقيقت خبر از وضعيت و شرايط جهان در آن دوران مىدهد. اخبار از يك واقعيتى است، كه رخ خواهد داد نه اين كه وظيفه شرعى ما را بيان كند، به اين معنا كه ما موظفيم چنين شرايطى را ايجاد كنيم و كمك كنيم جهان پر از ظلم و فساد شود. اخبار اين روايات از وضعيت جهان، منافاتى با مسؤوليتهاى فردى و اجتماعى ما در جهت اصلاح فرد و جامعه ندارد. وظيفه انسان، حركت در مسير كمال است كه جز در پرتو عمل به وظايف و اصلاح خود و جامعه ميسر نخواهد بود و وعده آمدن مهدى موعود نيز در راستاى همين سير به سوى كمال و اصلاح فرد و جامعه است
    .
    مهدى موعود مىآيد تا بستر را براى اين حركت و سير كمالى مهياتر كند. او مىآيد تا انسانها، فارغ از ظلم ستمگران و فساد افسادگران، مسير كمال و اصلاح خود و معرفت حضرت حق و رسيدن به سعادت را بپيمايند
    .
    ثالثا به طور كلى، هيچ گاه يك آموزهى دين نمىتواند نافى و تعطيلكننده ساير اركان و اساس دين باشد. اگر به فرض به چنين موردى برخورديم، خود دليل بر بطلان آن و عدم استناد آن آموزه به دين خواهد بود
    .
    به عنوان مثال يكى از اركان دين، توحيد است، معنا ندارد كه آموزهاى از دين، شرك را تأييد و به آن دستور دهد
    .
    با توجه به اصل فوق، رواياتى كه صرفا اخبار از يك امر تكوينى است يعنى خبر از شرايط و اوضاع جهان قبل از ظهور مىدهد، نمىتواند مؤيد و مروج فساد و ظلم باشد
    .
    اساسا روح دين و تمام آموزههاى دين، براى برچيدن فساد و تباهى و رساندن انسان به اوج كمال است. دين براى اصلاح فرد و جامعه آمده است. بنابراين چنين برداشتى از روايات فوق برداشتى كاملاً نادرست و منافى با حقيقت دين و ارسال رسل است