سلام خسته نباشيد.
ممنون كه سر زديد. انشاالله زيارت خانه خدا و مدينه منوره نصيب شما هم بشه.
جواب نويسنده به سوال يك كاربر محترم
سوال كاربر:
صلوات هم كه گفتم پشت سر اسم طرف مي فرستن واسه اين بود كه اعصابم نميكشه وقتي مي بينم تا اسم اون شخص به اصطلاح پاك مياد فوووري تسبيح ميگن و صلوات مي فرستن يعني واقعا خودشو مثل پيغمبر ما ميدونه كه اجازه همچين چيزي رو ميده؟؟؟
تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت در خصوص اين سوال:
صلوات فرستادن هنگام ذكر شدن نام پيامبر اكرم(ص) مستحب مؤكد است، فرستادن صلوات به صورت مطلق هم در هر جا كه باشد مستحب است و داراي فضيلت. در مورد فرستادن صلوات هنگام آمدن نام امام خميني و اين كه چرا هنگام بردن نام ائمه صلوات فرستاده نمي شود وجه خاصي ندارد. نخست بايد دانست ابراز احساسات از ويژگي هاي موجودات «حساس» است و در اين ميان انسان بيشتر از ساير موجودات در پي پيدا کردن راهي جهت ابراز احساسات دروني و اظهار علاقه به ديگران و به خصوص بزرگان مي باشد. براي اين منظور از روش هاي مختلف «هورا، سوت، کف زدن، دست تکان دادن و...» استفاده مي شود. آنچه در فرهنگ اسلامي به روشني قابل مشاهده است محتوا دادن به رفتارهاي طبيعي و اجتماعي انسان است، لذا اعلان اذان را جايگزين ناقوس کليسا کرد. سلام کردن را جايگزين برداشتن کلاه کرد و صلوات را نشانه ابراز احساسات و اعلام بيعت و ارادت كرد. در روزهاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي نيز مردم از لفظ «صحيح است» و يا کف زدن براي تأييد و تشويق استفاده مي کردند که بعدها تکبير جايگزين آن شد. همچنين استفاده از صلوات جهت احترام و تأييد از گذشته ميان مردم متدين مرسوم بوده است و هرگاه مي خواستند بيشتر احترام بگذارند صلوات ها تکرار مي کردند. بنابراين پيام تکرار صلوات به ويژه در مقطع زماني خاص، به عنوان اعلام وفاداري و خار در چشم دشمنان است که در ضمن داراي محتواي معنوي نيز مي باشد لذا هيچگونه منافاتي با احترام به پيامبر(ص) و ائمه(ع) ندارد
فسمت دوم جواب:
شخصي نزد اميرالمؤمنين(عليه السلام) از عدم اجابت دعاهايش شكوه كرد. حضرت علت آن را چنينن بيان ميكند: «اِنَّ قُلُوبَكُمْ خانَتَ بِثَمانِ خِصالٍ: اَوَّلُها انكم عَرَفْتُمْ اللهَ فَلَمْ تُؤَدُّوا حَقَّهُ كَما اَوْجَبَ عَلَيْكُمْ فَما اَغْنَتْ عَنْكُمْ مَعْرِفَتُكُمْ.اَلثّانِيَهُ ... ؛ دلهاي شما در هشت چيز خيانت كرده اند (لذا دعايتان مستجاب نميشود.)خدا را شناختيد؛ ولي حقّ او را چنان كه بايد ادا نكرديد.به رسول او ايمان آورديد، سپس با سنّتش مخالفت كرديد.كتاب او را خوانديد ولي بدان عمل نكرديد.ميگوييد از كيفر و عقاب ميترسيد، اما همواره اعمالي مرتكب ميشويد كه شما را به آن نزديك ميكند.ميگوييد به پاداش الهي مشتاقيد، لكن همواره كاري ميكنيد كه شما را از آن دور ميسازد.از نعمتهاي خدا بهره ميبريد و شكر او را بجا نميآوريد.به شما گفته شده دشمن شيطان باشيد، ولي شما با او دوستي ميكنيد.
عيوب مردم را نصب العين خود كرده ايد و از عيوب خود غافليد. با اين همه چگونه انتظار داريد دعايتان مستجاب شود در حالي كه خود درهاي آن را بسته ايد. سپس فرمود: تقوا پيشه كنيد، اعمال خود را اصلاح كنيد، نيّات خود را صادق گردانيد، امر به معروف و نهي از منكر كنيد تا دعاي شما مستجاب شود». (محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج93، باب 14، ص376)گذشته از اين، ما معمولاً آنچه را از طريق عادي بدست ميآوريم اجابت دعا نميدانيم و از ناحية خدا تلقّي نميكنيم؛ در حالي كه قرآن تمام امور را به خدا نسبت ميدهد. علاوه بر آن اجراي بي چون و چراي دعا آن گونه كه ما تصوّر ميكنيم، بنابر صراحت قرآن، براي خداوند الزام آور نيست. اگر قرار بود كه هر كس دعايش مستجاب شود، اجتماع نقيضين پيش آمد و نظام جهان بر هم خورد.گذشته از موارد مذكور، به فرض آنكه بنا بر ظاهر آية شريفه «ادعوني ستجب لكم» انجام بي چون و چراي خواستة بنده باشد؛ ولي زمان اجابت دعا از سوي خداوند تعيين ميگردد. حضرت يعقوب (عليه السلام)، پيامبر خدا، پس از آنكه دعا كرد كه خداوند يوسف را به او بازگرداند، با وجود استجابت دعايش، قريب چهل سال طول كشيد تا خدا يوسف را به او بازگرداند.در برخي از روايات آمده است كه گاهي بندة مؤمن دعا ميكند و خدا به فرشتگان ميفرمايد: دعاي او مستجاب است، ولي اجابت آن را به تأخير بيندازيد؛ زيرا من دوست دارم صداي او را بشنوم.اين مطلب در تأييد اين سخن است كه با توجه به كمال نفساني كه در ساية ارتباط با خدا و دعا براي انسانت حاصل ميشود و خداوند نيز اراده دارد كه انسان را به كمالات بيشتري برساند. لذا، اجابت دعا را به تأخير مياندازد. در واقع، كمال حقيقي انسان در ارتباط با خداست، نه در استجابت دعاي او.بر درگاه دوست،آيت الله مصباح يزدي
سوال يك كاربر:
علت اين كه دعاهايم مستجاب نمي شود چيست؟
نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت به اين كاربر محترم:
قسمت اول جواب :
اين مطلب مكرّراً از ائمّة اطهار(ع) سؤال مي شد و آن بزرگواران نيز متناسب با فهم سؤال كننده جوابهايي به اشخاص گوناگون ميدادند. در بعضي از روايات، براي دعا كننده شرايطي ذكر شده يا براي دعا، آداب يا اوقات خاصّي تعيين گرديده است.آيا اين موارد به معناي مقيّد كردن اطلاق آياتي نظير«ادعوني استجب لكم» است؟ يعني آيا دعاي ما به شرطي مستجاب ميگردد كه در فلان زمان، فلان مكان و فلان حال باشد؟ اگر در غير از اوقات و حالات خاصّي باشد وعدة خداوند تحقّق نخواهد يافت؟ يا اينكه اين روايات معناي ديگري دارد؟آنچه از ظاهر اين آيه به نظر ميرسد اين است كه اطلاق كلّي دارد و احتمال مقيّد بودن آن بسيار ضعيف است. براي توضيح مطلب، مثالي ذكر ميشود: اگر انسان سخاوتمندي عده اي را به مهماني دعوت نمايد و پس از حضور آنان از اغلب آنها پذيرايي نكند، آيا به او اعتراض نمي كنند كه چرا به وعدةخود عمل نميكني؟ و پاسخ او به آنها كه چون لباسهاي شما كه تميز نيست يا مثلاً چند دقيقه دير آمده ايد قابل قبول نيست؛ چون دعوت او مطلق بوده و چنين شرايطي در آن ذكر نشده بود. پس لازم است او به وعدة خود عمل كند و از همة آنان پذيرايي نمايد، مگر آنكه دليلي قطعي بر تقييد كلام او جود داشته باشد.براي فهم بهتر آية «ادعوني استجب لكم» لازم است دقّت بيشتري بنماييم:«ادعوا» يعني چه؟ با توجه به اينكه الفاظ از ماضي الضمير انسان حكايت ميكنند و خود اصالت ندارد، اين گونه نيست كه الفاظ در حوادث جهان تأثيري داشتن باشد و هر لفظ از زبان هر كس كه ادا شود مؤثّر باشد.بلكه، دعا امري قلبي است و زبان فقط از آنچه در دل حكايت ميكند. پس دعا بايد از روح و دل انسان صادر شود و انسان واقعاً خواستار چيزي باشد. اگر فقط الفاظي را به زبان بياورد و دل توجه نداشته باشد، بطور جدّي درخواست ننموده و در حقيقت دعا نكرده است.دعا بايد مصداق«ادعوني» باشد؛ درخواست فقط از خدا باشد. اگر انسان شرايط مذكور را رعايت كند، ولي دل او متوجه به خدا نباشد واقعاً دعا نكرده است؛ مثلاً ما در درخواست علم ميكنيم، واقعاً هم علم را دوست داريم، در درخواست خود نيز جدي هستيم؛ اما تصور ميكنيم كه عالم شدن به خدا ربطي ندارد و فقط به سعي و كوشش خودمان بستگي دارد.پس آية «ادعوني استجب لكم» شرطي است كه به شكل امر بيان شده و در واقع اين گونه است كه «ان تدعوني استجب لكم». اين شرط در صورتي تحقّق پيدا ميكند كه اولاً، در درخواست خود جدي باشيم و ثانياً، درخواست ما از خدا باشد و او را در تحقّق دعايمان مؤثّر بدانيم. در اين صورت، شرايط استجابت دعا محقّق گرديده است. آيا ميتوان گفت كه چنين دعايي نيز مستجاب نميگردد؟نكتة ديگري كه در اينجا قابل ذكر است مربوط به لوازم استجابت دعاست. ممكن است از خداوند درخواستي داشته باشيم و صلاح خود را در استجابت آن بپنداريم و آن را براي خود موجب كسب كمالي بدانيم؛ اما در واقع، در تشخيص مصداق دچار اشتباه شده باشيم. نميدانيم كه اگر خواست ما تحقّق پيدا كند چه لوازميدارد، آيا آن لوازم آن نيز به حال ما مفيد است يا نه؟ اگر ما به لوازم آن آگاهي داشتيم، قطعاً دعاي ما به شكل ديگري اظهار ميگرديد.در چنين مواقعي كه ما درخواست يك مصلحت كلّي داريم، ولي در تطبيق مصداق دچار اشتباه شده ايم، ممكن است دعاي ما مستجاب گردد؛ اما بر اساس مصلحت واقعي ما. ممكن است خداي متعال در چنين مواردي از خطاي ما چشم پوشي كند و بر اساس درخواست مصلحت كلّي كه از او داشته ايم دعاي ما را اجابت فرمايد؛ به ما چيزي عطا كند هم ما را از لطف خويش مأيوس نساخته و هم اشتباه ما را تصحيح كرده است.با توجه به اين سه نكته شرايط استابت دعا عبارت است از:1- در خواست جدّي و تلاش عملي.2- درخواست از خدا و اين توجه كه خداي متعال موثر حقيقي عالم است.3- رضايت خداي متعال و مصلحت واقعي ما.4- فراهم آمدن اسباب و علل تحقق آنچه خواسته ايم از آية مذكور استفاده ميشود، علاوه بر آنچه گفته شد اطلاق آيه هيچ قيد و شرطي ندارد.بسياري از شرايطي كه در روايات ذكر شده ناظر به همين موارد مذكور است. برخي از آنها نيز آدابي است كه براي كمال دعا و كمال توجه به خدا مؤثر است و در واقع تقييد يا تخصيص نسبت به آية شريفه نيست.گاهي اوقات نيز به جاي استجابت دعا در اين دنيا، خداوند مقاماتي را در آخرت به انسان عطا ميفرمايد. اين مطلب مربوط به نكتة سومياست كه از آية شريفه استنباط گرديد؛ يعني كسي كه به در آخرت ايمان دارد، اگر توجه پيدا كند كه درخواست او دربارة امر دنيوي در مقابل پاداش اخروي قابل مقايسه نيست، قطعاً سعادت و كمال خويش را طلب خواهد كرد؛ اما در اثر غفلت، به مسائل دنيوي توجه پيدا كرده است. اگر واقعيت براي او آشكار ميگرديد كه در آخرت به چنين چيزهايي نيازمندتر است، آنها را براي آخرت درخواست ميكرد.علاوه بر موارد مذكور، در روايات علل ديگري نيز براي مستجاب نشدن دعا ذكر است؛ مثلاً در برخي از روايات آمده است مردميكه «امر به معروف» و «نهي از منكر» را ترك كنند، خداوند آنها را به دو بلا گرفتار ميسازد: نخست، دعاي آنان مستجاب نميگردد؛ دوم، بدترين و فاسدترين افراد را بر آنان مسلّط ميگرداند.
سوال يكي از كاربران:
آيا عدم استجابت دعا دليل بر بي مهري خداوند به آن شخص است؟
تحقيق نويسنده راه فضيلت به اين كارير محترم:
11)
سلام 2باره
اينكه انتقاد كردن دوست محترمتون و گفتم بايد خصوصي بذارم من اگر بخوام حرفي بزنم ترجيح ميدم عمومي باشه و همه بخونند اگر مي خواستم خصوصي باشه كه نوشتنش چه فايده اي داشت...
اقاي محترم من به اين چيزا كه شما نوشتي كار ندارم فقط اينو ميگم كه واسه دعوت كردن مردم به اسلام عبا و امامه لازم نيست ...لازم نيست حتما پاي منبر بري... لازم نيست اون دنيارو ياد اوري كني...همه ادمها مرگ رو قبول دارند و قران رو هم قبول دارند من منكرش نميشم اما من به شخصه اين كارو سنجيده نميدونم كه ياداوري مرگ باعث ميشه به خدا نزديكتر شي ...شماها خدا رو يه موجودي واسه ماها به تصوير كشيديد كه فقط بايد ازش ترسيد اما اينطور نيست خدا توي قران زندگي رو انقدري سخت نگرفته كه شما بنده هاش داريد سخت مي كنين...در ضمن راجع به عكس گفته بوديد كه موي سر دختره معلومه گناهه ...خب شما تلويزيون نگاه نمي كنيد؟
جالبه والا اين همه زن با موي باز نشون ميده اگه اينطور باشه كه كل دنيا گناهكارن..در ضمن شما اگه مي خواهيد ادم كناهكاري به حساب نيايد اصلا تلويزيون نگاه نكنيد و اينترنت اصلا دنياي خوبي براي شما نيست چون چشمتون به جمال خانوم هاي سر باز روشن ميشه....من نميدونم چرا همه چي رو سخت مي گيريد به خدا اگه خدا اين مملكت رو اداره مي كرد خيلي ساده بود دنياي ما...
واقعا كه...
خلاصه كه من حوصله نوشتن ندارم و اصلا حرفهاي شما با اينكه خيلي زياد بود اما اصلا قانع كننده نبود...
خدانگهدار
با سلام وعرض ادب خدمت برادر محترم
از حضور سبزتان بي نهايت سپاسگزارم.مطلبتون فوق العاده بود.
اميدوارم هميشه در كارهايتان موفق وپيروز باشيد
يا حق
سلاlم عليکم
خواهش مي كنم !! وظيفم بود !!
آخه خودمم خيلي تعجب كرده بودم !!!
مرسي که اومدي !!!
بازم بيا اونورا !!
فهههههههلا
هوالحق
سلام مطلب جديدتون حرف نداشت . ممنون . لذت بردم . منم به روز كردم . خواستيد تشريف بياريد . درضمن خطاب به الناز عزيز : كي گفته كه بنده ي خدا حق اين كارو نداره ؟ اتفاقا اين يه نوع امر به معروفه عزيز . آدم بايد هميشه به ديگران مرگ رو ياد آوري كنه . . . چرا كه ممكنه ما غرق دنيا نشيم . به نظرم آقا سجاد تلنگر خيلي خوبي به دوست شما و خود شما زدن . كاش از اين تلنگر هارو به ما هم ميزدن ! بهتره يكم عاقلانه تر فكر كني و انقد زود قضاوت نكني . در ضمن اين جور نظرات رو معمولا خصوصي ميزارن .
سلام
وبلاگ خوبي ساختي اما كارت ايراد داره...من حتي خاك زير پاي اماما هم نميشم چون عزتشون خيلي بالاتر از اين حرفاست...اسمتو خيلي جاها ديده بودم اما كاري باهات نداشتم اما رفتم وبلاگ يكي از دوستانم كه دوستش دارم و ديدم يه نوشته اي مثل تهديد نوشتي :
(( مرگ نزديك است )) اين جملت بهم برخورد...
شما كه دم از معرفت و با خدا بودن ميزني انگار اينو يادت رفته كه فقط خدا مي تونه از اين تهديدها كنه و فقط خداست كه زمان مرگ رو ميدونه و بنده خدا هيچ حقي نداره كه از اين ياد اوريها به انسان كنه.در ضمن امامه و عبا نشانه پاكي ادمها نيست من نميدونم چرا هر كي مي خواد بگه من خيلي عالم هستم و راه امام ها رو پيش مي برم اين لباس رو بر تن مي كنه.اين لباس حرمت داره و فقط برازنده امام ها و پيغمبرمون بود نه مردمان الان كه فقط براي درست كردن جامعه رو اوردن به خفه كردن مردم...
صلوات فقط براي اسم حضرت محمد بود اما الان تا اسم يه شخص ديگه اي مياد فوري پشت اسمش الله اكبر ميگن و صلوات مي فرستن... يعني چي؟ يعني خودشون رو با پيغمبرمون يكي مي كنن...اينارو گفتم كه اگر مي توني يه كم بيشتر تو اين مسائل تحمل كن...باي