• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : عشق دريا ..كشتي...طوفان....دنيا...نجات ..اهل بيت
  • نظرات : 13 خصوصي ، 60 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ترانه بختياري 

    ز ليلي من شنيدم ياعلي گفت - به مجنون چون رسيدم ياعلي گفت


    مگر اين وادي دارالجنون است - که هر ديوانه ديدم ياعلي گفت



    نسيمي غنچه اي را باز ميکرد - به گوش غنچه کم کم ياعلي گفت


    چمن با ريزش باران رحمت - دعايي کرد و او هم ياعلي گفت


    يقين پروردگار آفرينش - به موجودات عالم ياعلي گفت


    خمير خاک عالم را سرشتند - چو برمي خواست آدم ياعلي گفت


    مسيحا هم دم از اعجاز ميزد - ز بس بيچاره مريم ياعلي گفت


    علي را ضريتي کاري نميشد - گمانم ابن ملجم ياعلي گفت


    مگر خيبر ز جايش کنده ميشد - يقين آنجا علي هم ياعلي گفت