قسمت دوم جواب:
سابقه سياهپوشى
شواهد فراوانى در متون كهن ايرانى وجود دارد كه سياهپوشى را نشان ماتم و اندوه قلمداد كرده است. شاهنامه فردوسى كه بيانگر فرهنگ و تمدن كهن ايران است، از مواردى كه جامه سياه را نمود عزا و غم تلقى كرده، آكنده مىنمايد. وقتى رستم به دست برادرش، شغاد، ناجوانمردانه كشته شد، با اين بيت روبهرو مىشويم:
به يك سال در سيستان سوگ بود
همه جامههاشان سياه و كبود
در عصر ساسانيان، هنگامى كه بهرام گور در گذشت، وليعهدش يزدگرد سياه پوشيد:
چهل روز سوگ پدر داشت راه
بپوشيد لشگر كبود و سياه
وقتى فريدون در گذشت نيز بازماندگان و سپاهش جامه سياه پوشيدند:
منوچهر يك هفته با درد بود
دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود
سپاهش همه كرده جامه سياه
توان گشته شاه و غريوان سپاه
اين سياهپوشى تا اكنون در ايران رايج است.
نگا: ياقوت حموى، معجم البلدان، ج3، ص 452؛ مير سيد ظهيرالدين مرعشى، تاريخ گيلان و ديلمستان، ص 223.
در اساطير يونان باستان آمده است: زمانى كه تيتس از قتل پاتروكلوس به دست هكتور شديداً اندوهگين شد، به نشانه عزا سياهترين جامههايش را پوشيد. اين امر نشان مىدهدكه قدمت رسم سياهپوشى در يونان به عصر هومر باز مىگردد. در ميان عبرانيان (يهوديان قديم) نيز رسم آن بود كه در عزاى بستگان سرها را مىتراشيدند و بر آن خاكستر مىپاشيدند و لباس تيره مىپوشيدند. باستانى، پطرس، دائرة المعارف، ج 6، ص 710 - 712.
بستانى، در دائرة المعارف خود، رنگ سياه را مناسبترين رنگ عزا در تمدن اروپاى قرنهاى اخير گزارش كرده، مىنويسد: «طول دوران عزادارى، بر حسب درجه نزديكى به ميّت، از يك هفته تا يك سال طول مىكشد و بيوه زنان دست كم تا يك سال عزا مىگيرند و در اين مدت لباسهاى آنان سياهرنگ و خالى از هر گونه نقش و نگار و زيور آلات است.» همان.
در كتابهاى تاريخى گزارش شده است كه عرب، در مواقع مصيبت، جامه خويش به رنگ سياه مىكرد
. اخبار الدولة العباسية، تحقيق دكتر عبدالعزيز دورى و دكتر عبدالجبار مطلّبى، ص 247.
در عصر پيامبر(ص) پس از پايان جنگ بدر كه 70 تن از مشركان و قريش به دست مسلمانان بر خاك هلاكت افتادند، زنهاى مكه در سوگ كشتگان خويش جامه سياه پوشيدند.
ابن هشام، السيرة النبوية، ج 3، ص 10 و 11.
شعر لُبيد، درباره سياهپوشى زنان نوحهگر، مورد استشهاد بسيار از كتب لغت است:
يخشمن حرّ اوجه صِحاح
فى السُّلُب السّودِ و فى الاَمْساح
ابوالحسنى، على، سياهپوشى در سوگ ائمه نور، ص 76و77.
آن زنان در حالى كه لباسهاى سياه عزا و پلاس مويين بر تن كرده بودند، گونههاى خويش را با ناخن مىخراشيدند.
پس شواهد تاريخى و ادبى نشان مىدهد، رنگ سياه از دير باز در ميان بسيارى از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است. اين امر به ايران يا دوران اسلام اختصاص ندارد و اعراب پيش از اسلام، ايرانيان و يونانيان باستان در عزا جامه سياه يا كبود مىپوشيدند. براى اطلاع بيشتر ر.ك:
الف.تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، آداممتز، ترجمه علىرضا ذكاوتى قراگزلو، ج2،ص127 به بعد؛
ب. سياهپوشى در سوگ ائمه نور. همان ص 53-93.
سياهپوشى در ميان اهل بيت(ع)
گزارشهاى مستند تاريخى حكايتگر اين حقيقت است كه پيامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) نيز بر اين سنت منطقى و رسم طبيعى مُهر تأييد گذاشته و خود در عزاى عزيزانشان سياه پوشيدهاند. به روايت ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه، امام حسن(ع) در سوگ اميرمؤمنان على(ع) جامه سياه پوشيد و با همين جامه براى مردم خطبه خواند. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، ج 16، ص 22.
براساس حديثى كه اكثر محدثان نقل كردهاند، زنان بنى هاشم در سوگ اباعبدالله الحسين(ع) جامه سياه پوشيدند: «لما قتل الحسين بن على(ع) لبس نساء بنى هاشم السواد و المسوح و كن لاتشتكين من حر و لا برد و كان على بن الحسين(ع) يعمل لهن الطعام للمأتم»؛ بحارالانوار، ج 45، ص 188؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 890.
«وقتى امام حسين بن على(ع) به شهادت رسيد، زنان بنى هاشم لباسهاى سياه و جامههاى خشن مويين پوشيدند و از گرما و سرما شكايت نمىكردند و پدرم على بن الحسين(ع) به علت اشتغال آنان به مراسم عزادارى، برايشان غذا درست مىكرد.»
مرحوم كلينى چنان نقل مىكند كه سليمان بن راشد از پدرش نقل كرد: امام سجاد(ع) را ديدم كه جبّهاى جلو باز و سياه رنگ و طيلسانى كبود رنگ پوشيده بود. وسائل الشيعه، ج 3، ص 361.
اين شيوه از سوى ديگر ائمه(ع) و بزرگانى چون امسلمه، مختار ثقفى و سيف بن عميره نخعى كوفى جريان داشته و در عصر غيبت تا كنون تداوم يافته است. سياهپوشى در سوگ ائمه نور، ص 129-155.