• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : شيعيان ثروتمند ترين مردم جهان هستند
  • نظرات : 31 خصوصي ، 73 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال:آيا مسائلي مانند خواب و خوراك و ازدواج و زاد و ولد كه در زندگي جسماني وجود دارند، دربهشت هم وجود دارند؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    از آموزه‌هاي وحياني (آيات و روايات) به دست مي‌آيد كه غير از زاد و ولد تمام لذايذ روحي و جسمي (از قبيل انواع خوراكي‌ها، نوشيدني‌ها، پوشيدني‌ها، تفريح‌ها، شادماني‌ها، لذت‌هاي جنسي و هرچه در تصور بشر بيايد) در بهشت براي صالحان و پرهيزگاران فراهم است،‌ اما اينكه آيا منظور از جسماني، همين بدن و جسم مادي است، يا جسمي ديگر متناسب با عالم آخرت،‌محل اختلاف است. غالب محققانو فيلسوفان مسلمان معتقدند دقيقاً همين جسم مادي نيست، بلكه جسمي برتر است كه متناسب با عالم آخرت و بهشت است اگر چه در ظاهر همانند بدن مادي است؛ بنابر اين نظر به لذّت‌هاي و خوراكي‌ها نيز متناسب با بدن اخروي انسان خواهد بود.

    1ـ تفريح لذات آخرت: «وأصحاب اليمين ما أصحاب اليمين، في سِدرٍ مخضودٍ و طلحٍ منضودٍ، و ظلٍّ ممدودٍ و ماءٍ مسكوبٍ؛(1) اصحاب يمين، چه اصحاب يميني! آنها در سايه درخت سدر بي خار قرار دارند، و در سايه درخت طلح پر برگ (طلح درختي است خوشرنگ وخوشبو) و سايه كشيده و گسترده در كنار آبشارها
    ».

    2ـ قصر: «ومساكن طيّبة في جنّات عدنٍ؛(2) مسكن‌هاي پاكيزه‌اي در باغ‌هاي جاويدان بهشت
    ».

    3ـ فرش «متّكين علي فرش بطائنها من استبرق؛(3) اين در حالي است كه بهشتيان بر فرض‌هايي تكيه كرده‌اند كه آستر آنها از پارچه ابريشمين ضخيم است
    ».

    4ـ غذا: «وفاكهةٍ ممّا يتخيّرون، ولحم طير ممّا يشتهون، و فاكهةٍ كثيرةٍ لا مقطوعةٍ ولا ممنوعة؛(4) ميوه از آنچه اختيار كنند و از گوشت پرنده هر چه بخواهند. ميوه‌هاي فراوان، نه بريده و نه ممنوع
    ».

    5ـ نوشيدني: «مثل الجنّة التي وُعِدَ المتّقون فيها أنهار مِن ماءٍ غير آسنٍ وأنهار من لبن لم يتغيّر طعمه وأنهار من خمرةٍ لذّةٍ للشاربين و أنهار مِن عسلٍ مصفّي؛(5) وصف بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده، چنين است كه در آن نهرهايي از آب صاف و خالص است كه هرگز بوي آن تغيير نكرده و نهرهايي از شير كه طعم آن دگرگون نگشته و نهرهايي از شراب طهور كه ماية لذت نوشندگان است ونهرهايي از عسل تصفيه شده
    ».

    6ـ لباس: «يلبسون ثياباً خُضراً من سندس و استبرق؛(6) آنها لباس‌هاي فاخر و زيبايي به رنگ سبز و از حرير نازك و ضخيم دربر مي‌كنند
    ».

    7ـ زيور: «يُحلّون فيها من أساور مِن ذهب؛(7) آنها در بهشت با دستنبدهايي از طلا آراسته شده‌اند
    ».

    8ـ همسر: «ولهم فيها أزواجٌ مطهّرة؛(8) براي بهشتيان در آن جا همسران پاك و پاكيزه است
    ».

    از اين آيه معلوم شود كه در بهشت ازدواجو لذت جنسي است و در آيه ديگر فرمود: «وزوّجناهم بحورٍ‌ عين؛(9) آنها را به حورالعين تزويج مي‌كنيم
    ».

    واژه «حور» جمع «احور» بر كسي اطلاق مي‌شود كه سياهي چشمش كاملاً سياه و سفيدي‌اش كاملاً شفاف و درخشنده است و اين نهايت زيبايي چشمان است
    .

    واژه «عين» جمع أعين و عَينا است و به معناي درشت چشم است و به زن و مردي كه داراي چشمان درشت و جذاب و زيبا باشند، اطلاق مي‌گردد. بنابر اين بايد توجه داشت كه حورالعين بر مرد و زن اطلاق مي‌گردد، از اين رو در بهشت مرد و زن، از همسران حورالعين بهره‌مند مي‌شوند.(10
    )

    پي‌نوشت‌ها
    :

    1. واقعه (56) آيه 27 ـ 31
    .

    2. توبه (9) آيه 72
    .

    3. رحمن (55) آيه 54
    .

    4. واقعه، آيه 20 ـ‌ 21 و 32 ـ 33
    .

    5. محمّد (47) آيه 15
    .

    6. كهف (18) آيه 31
    .

    7. حج (22) آيه 23
    .

    8. بقره (2) آيه 25
    .

    9. دخان (44) آيه 54
    .

    10. ناصر مكارم، پيام قرآن، ج 6، ص 261، نشر دار الكتب الاسلاميه، 1377ش

    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال:ما در سراسر جهان افرادى را مى شناسيم كه مسلمان يا شيعه نيستند، اما انسانهاى خوبى هستند و درست كردارند. بسيارى از اختراعات توسط دانشمندان غير مسلمان انجام شده است. آيا درست است كه همگى آنها را به اين دليل كه مسلمان نيستند، مستحق جهنم و عذاب الهى بدانيم؟

    نتيجه تحقيف نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    جواب اجمالى:
    مردمى كه به دين اسلام ايمان نياورده اند، دو گروه اند
    :
    1- گروهى كه اصطلاحاً به جاهل مقصر و كافر معروفند. يعنى اسلام به آنها رسيده و به حقانيت آن پى برده اند اما با لجاجت و سركشى حاضر به پذيرش حق نيستند، كه اين گروه مستحق عذاب و خلود در آتش اند
    .
    2- گروهى كه اصطلاحاً به جاهل قاصر معروفند، يعنى يا اسلام و پيام آن به آنها نرسيده و يا بسيار ناقص و غير واقعى به آنها عرضه شده است به قسمى كه اسلام را در رديف اديان هند و چين و حداكثر، يهوديت و مسيحيت مى پندارند، چنين افرادى به خاطر صداقت در دين و آيين خود اهل نجات مى باشند
    .
    جواب تفصيلى:

    اسلام دين حقى است، كه مورد پذيرش و تأييد عقل سليم بوده و دينى آسان و در دسترس است كه دست يافتن به حقيقت آن امرى ممكن و آسان است و براى دست يافتن به اين حقيقت، دو حجت «ظاهر و باطن» يعنى «پيامبران و اولياى الهى و عقل» به انسان داده شده است.
    اسلام با پلوراليزم دينى در تضاد كلى قرار دارد، زيرا پلوراليزم مبتنى بر اين اصل است كه عقايد گوناگون مساوى هستند و مسلمان و هندو و مسيحى و يهودى و... از شأن و منزلت مساوى برخوردارند و دليلى بر بطلان هيچ عقيده اى وجود ندارد. زيرا حقيقت، دست نيافتنى است و دين هم امرى نسبى است كه كاملا مضمونى شخصى دارد و نه تنها حقيقت و محتواى آن دست نيافتنى است و فقط هر كس برداشت خود را از دين دارد، بلكه حقايق متعدد و راه هاى فراوان و درست براى وصول به نجات و رستگارى وجود دارد
    .
    چنين نظرى با دين اسلام كه مجموعه ى اصول اعتقادات و فروع عملى و شرعى و اخلاقى است، كاملا ناسازگار است.(1) با اين وجود، اسلام از نوعى تكثر سخن گفته و آن تكثر در مقام عمل يعنى روادارى و مدارا با كسانى است كه از حقيقت اسلام دو رهستند. به عبارت ديگر مردمى كه به دين اسلام، ايمان نياورده اند دو گروه مى باشند
    :
    1- گروهى كه اصطلاحاً به جاهل مقصر و كافر معاند معروفند. يعنى اسلام به آنها رسيده و آنان به حقانيت آن پى برده اند اما با لجاجت و سركشى حاضر به پذيرش حق نيستند. اين گونه افراد كافر، معاندند و مستحق عذاب دوزخ مى باشند، زيرا حق و حقيقت را شناخته اند و به سوء اختيار خود و با علم و عمد با آن مخالفت مى كنند. چنين گروهى كه مى توانستند اهل نجات باشند هر چند هم در ظاهر رفتار خوبى داشته باشد، چون حق را پوشانده و با حقيقت، عناد و لجاجت ورزيده اند راه نجات را بر خود بسته، در نتيجه جايگاه خويش را انتخاب كرده اند
    .
    2- گروهى كه اصطلاحاً به جاهل قاصر معروفند. يعنى يا اسلام و پيام آن به آنها نرسيده و يا بسيار ناقص و غير واقعى به آنها عرضه شده است به قسمى كه اسلام را در رديف اديان هند و چين و حداكثر يهوديت و مسيحيت مى پندارند
    .
    روشن است كه اين گروه چه در مناطق دور افتاده زمين زندگى كنند و چه در قاره اروپا و امريكا و مهد تمدن زندگانى بگذارنند. چون در عدم ايمان خود مقصر نيستند، به عذاب جهنم گرفتار نمى شوند. زيرا عذاب، گرفتارى گناهكاران تقصير كار است و كسانى كه پيام اسلام و حقانيت آن به آنها نرسيده يا غير واقعى رسيده است، علم به حقانيت دين اسلام ندارند و در عدم پذيرش، خود مقصر نيستند تا گناهكار محسوب شوند
    .
    متأسفانه چنان تبليغات خلاف عليه اسلام زياد است كه هر گونه آزادانديشى و حقيقت بينى را از بسيارى از مردم گرفته است به گونه اى كه نمى توانند حق را از باطل تشخيص دهند. واقعيت اين است كه على رغم پيشرفت هاى سريع مادى، انسان معاصر از نظر معنويت پس رفته و عامل آن نيز استكبار جهانى و رسانه هاى تبليغى و هنرى آن است كه با تمام قوا در صدد تغيير و تحريف حقيقت اند. بنابراين

    مردم بسيارى حتى در مهد تمدن، از اسلام و مكتب حيات بخش اهل بيت (سلام الله عليهم) بى خبر مانده اند و از آن بدتر، اطلاعات نادرست و غير واقعى از اسلام به آنها داده شده، به گونه اى كه دين رحمت و محبت و عدالت، دين خشونت و ظلم و ناعدالتى معرفى گرديده است
    .
    بنابر نظر اسلام چنين افرادى اگر در دين و آيين خود - آنچه مبتنى بر فطرت است - صادق باشند، مثلا از دروغ بپرهيزند و به كارهاى خلاف انسانيت تن در ندهند، اهل نجات مى باشند و به رحمت الهى اميدوارند
    .
    اين بحث درباره دانشمندان موحد و خداشناس كه اسلام به آنان درست معرفى نشده و اهل سنت كه حقيقت تشيّع براى آنها تبيين نشده است، نيز صادق است
    .
    به طور خلاصه هر كسى كه حقيقت به او نرسيده باشد و او نيز دراين حقيقت مقصر نباشد، مستحق دوزخ نيست، زيرا دوزخ جايگاه گنهكاران است، نه كسانى كه به حقيقت نادان هستند
    .

    آيا اديسون که برق را اختراع کرد و خدمت عظيمي به بشر کرده است جايگاه او در آخرت در کجا مي تواند باشد با توجه به اينکه غير مسلمان بوده است؟

    در اين باره بايد به اقسام كافران و چگونگى محاكمه آنها در قيامت توجه شود:
    1) كفارى كه جاهل قاصرند و نتوانستهاند راه حقيقت و ايمان را - آن چنان كه بايد - دريابند و از همين رو در كفر خود فروماندهاند. اين گروه در قرآن «مرجون لامر الله» معرفى شدهاند و بعيد نيست نسبت به اعمال صالح خود - در صورتى كه با انگيزههاى خائنانه همراه نباشد و مثلا بر اساس عواطف پاك انسانى و نوع دوستى باشد - به گونهاى متناسب حالشان پاداش داده شوند. و در صورتي که حق پذير و داراي قلب سليم باشند ولي در دنيا به حق دسترسي نداشته اند؛ در صحنه قيامت حق بر آنها عرضه مي شود و پس از اعتراف به اين که آنچه به دنبالش بودند همين است چه بسا قابليت راهيابي به بهشت را نيز پيدا مي کند
    .
    2) دسته ديگر معاندان و متكبران حق ستيزند. يعنى كسانى كه راه حق برايشان آشكار بوده يا مىتوانستند به خوبى آن را باز شناسند و ايمان آورند ولى در برابر راه خدا از روى عمد و علم به مبارزه و پيكار برخاسته و بر گمراهى خود تعصب و لجاجت ورزيدهاند. اين گروه به كلى حسن فاعلى را از دست دادهاند و گرفتار چنان ظلم عظيمى گشتهاند كه هيچ عمل نيكى برايشان سودمند نيست. از اين رو قرآن مجيد درباره آنان مىفرمايد: «فلانقيم لهم يوم القيامة وزنا؛ در قيامت براى آنان ميزان سنجش كردار قرار نمىدهيم» كهف، آيه 105). زيرا وضع آنان بدتر از آن است كه اين اعمال جزئى برايشان سودمند افتد

    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال:با توجه به اينكه دين اسلام بهترين دين نزد خداوند است، آيا از اديان ديگر مانند مسيحى و يهودى نيز كسى به بهشت ميرود؟ آيا همه شيعيان - چه گنهكار و چه بى گناه - در آخرت به بهشت ميروند؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:


    قرآن و روايات به طور صريح اعلام ميدارد كه تنها اسلام و تشيع كه همان حقيقت اسلام ناب است از افراد پذيرفته مىشود و اين به معناى آن نيست كه همه شيعيان اسمى وارد بهشت مىشوند؛
    اما در مورد افراد ديگر اديان و مذاهب بايد گفت: آنان به سه دسته تقسيم مىشوند كه هر يك حكمى جداگانه دارند:
    يك. با اسلام و تشيع آشنا شده؛ ولى به دليل تعصّب يا عناد و لجاجت از پذيرفتن آن سرباز مىزنند. چنين افرادى به فرموده قرآن كريم اهل جهنماند
    .
    دو. با اسلام و تشيع آشنا نيستند؛ ولى در جهالت خود مقصراند؛ يعنى، از وجود دينى به نام اسلام يا مذهبى به نام تشيع مطلعاند؛ ولى با وجود همه امكانات و شرايط لازم براى جستوجوى حقيقت اقدامى نمىكنند. چنين افرادى در حد تقصير خويش روز قيامت مجازات مىشوند
    .
    سه. با اسلام آشنا نيستند و در جهالت خود نيز تقصيرى ندارند؛ بلكه يا اصلاً به گوششان نخورده يا آنكه امكان تحقيق و پژوهش براى آنان وجود نداشته است و تنها هر آنچه را به آنها رسيده (مثل مسيحيت و)...قبول كرده و به آن عمل نمودهاند. چنين افرادى اهل جهنم نيستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار ميدهد و اعمال آنها را با ميزان حقيقتخواهى آنان و آنچه فكر مىنمودند حق است، مىسنجد
    .
    مطالب بالا از آيات و روايات استفاده مىشود كه درباره آن توضيح مختصرى مىدهيم
    :
    يكم. مردم بر حسب وضعشان در برابر وعده و وعيدهاى خداوند متعال، به شش دسته تقسيم مىشوند: مؤمنان، كافران، مستضعفان، مرجون لامر الله، معترفان به گناه (كه عمل صالح و ناصالح را مخلوط كردهاند و اهل اعراف
    ).
    مؤمنان افرادىاند كه به خداوند ايمان آوردهاند و جايگاهشان بهشت است
    .
    كافران كسانىاند كه از روى علم حق را شناختهاند؛ ولى به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافتهاند. اين گروه مقصراند و جايگاهشان به طور حتم جهنم است
    .
    گروه مستضعف و مرجون الى الله نيز كسانىاند كه داراى عذراند؛ يعنى، اگر نتوانستهاند به دين حق بپيوندند و بدان عمل بكنند، به لحاظ تقصير يا كوتاهى كردن آنان نبوده است؛ بلكه از جهت يك سلسله عواملى بوده كه از اختيار آنها خارج بوده است. همين عوامل موجب جهل يا غفلت يا عمل نكردن آنان به دستورات دين اسلام شده است. بديهى است كه چون اين صورت، ترك به اختيار آدمى مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختيار او است، براى آدمى نه نفعى خواهند داشت و نه ضررى. مرجع كار چنين كسانى خداوند خواهد بود. خداوند خودش به نحوى كه حكمت و رحمتش ايجاب عمل خواهد كرد
    .
    دوم. آيات 96-98 سوره «نساء» بر مطلب ياد شده، دلالت مىكند. خداوند در آن آيات عذر افراد را به دليل مستضعف بودن با شرايطى قبول كرده است
    .
    در آيه 106 از سوره «توبه» هم كار اين گونه افراد را به خود خداوند احاله كرده است. مراد از «مستضعف» در اينجا فقر اقتصادى نيست؛ بلكه در ضعف قرار داده شدن از جهت دسترسى به منبع هدايت است. اين است كه در آيات سوره «نساء» جمله (لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا)
    به عنوان شرط و علت عذر براى مستضعفان ذكر شده است، از اين صفت مىتوان دريافت كه علت معذور بودن همه جا و به طور عموم راه و چاره نداشتن است كه شامل جاهل غافل غير معاند هم مىشود. افزون بر اينها، آيه 286 سوره «بقره» بر همين گفته دلالت دارد؛ زيرا در ذيل آيه فوق اين مطلب آمده كه انسان، هر چه خوبى كرده، به نفع او و هر چه بدى كرده بر ضرر او است. به طور روشن مفهوم سخن فوق اين خواهد بود كه اگر چيزى به اكتساب، يعنى، آنچه مسؤوليتش به عهده خود شخص است، مستند نباشد، گناه و مسؤوليت براى انسان نخواهد داشت.
    سوم. به عقيده علامه طباطبايى، معناى «مستضعف» علاوه بر اينكه افراد ساكن در سرزمينى را كه بر اثر نبودن دانشمند، راهى براى قرار گرفتن دين اسلام در آنجا نيست، شامل مىشود؛. همچنين به فردى هم كه ذهنش به يك مطلب حق منتقل نشده و فكرش به حق راه نيافته، شامل مىگردد؛ يعنى، شخصى كه به حق رهبرى نشده و در عين حال از كسانى است كه با حق عناد ندارد؛ بلكه طورى است كه اگر حق برايش واضح گردد، از آن پيروى خواهد كرد؛ ولى به عوامل مختلف حق براى او مخفى مانده است. چنين كسى جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ چرا كه آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتى هم كه نمىشود راهى به حقيقت يافت

    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال:وضيعت خانمها در بهشت چگونه است؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    اما اينكه پاداش زنان مؤمن در بهشت چيست؟ در منابع كلامى و روايى چنين آمده كه در روز قيامت، اگر همسر زن مؤمن، اهل بهشت بود، او را اختيار مىكند و اگر از اهل جهنم بود، يك مرد را از ميان مردان بهشتى برمىگزيند. شايد فلسفه اين كار اين باشد كه زن برخلاف مرد، از نظر طبيعت تعدّدپذير نيست. به همين جهت مردى را انتخاب مىكند

    از مضمون برخى آيات و روايات، چنين برمىآيد كه مسئله لذتهاى جنسى، اختصاصى به مردان ندارد؛ بلكه زنان نيز در بهشت مىتوانند براى خويش شوهرانى دلخواه برگزينند. اصطلاح «حور» نيز اختصاصى به زنان ندارد؛ بلكه حورهاى مذكر نيز در بهشت وجود دارند.
    براى نمونه از اميرمؤمنانعليه السلام روايت شده است: «در بهشت بازارى است كه در آن خريد و فروشى نيست؛ تنها در آنجا تصوير مردان و زنان وجود دارد. هر كس كه تمايلى به آنان پيدا كند، از همان جا بر او وارد مىشود» بحارالانوار، ج 1، ص 148.
    .

    در بهشت هم حوريان بهشتى وجود دارند كه از نعمتهاى بهشتىاند و در دنيا نبودهاند و هم زنان دنيا - كه اهل بهشت باشند با زيبايى و شكوهى برتر از حوريان در بهشت حضور دارند و چنانچه مايل باشند، به شوهران خويش مىپيوندند

    + دلشكسته 
    قطار ميرود،
    تو ميروي،
    تمام ايستگاه ميرود.
    و من چقدر ساده ام
    که سالهاي سال در انتظار تو
    کنار اين قطار رفته ايستاده ام،
    و همچنان به نرده هاي ايستگاه رفته تکيه داده ام!
    زنده ياد:
    "قيصر امين پور" [گل]


    سلام دوست خوبم عصر گرم تابستانيتان بخير. سپاسگزارم از بذل توجهاتتون بنوشته هاي اين حقير[شرمنده][لبخند][گل]

    خداوند بيش از همه موجودات انسان را دوست دارد و انسان بيش از همه موجودات خدا را مي آزارد .

    سلام خوب هستيد

    ممنون از لطفتون

    سلام

    ممنون از نظرتون لطف كرديد

    عيد مبعث را بهتون تبريگ ميگم

    تا بعد

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    ممنون چشم حتما به گفته هاتون عمل ميكنم
    و سلام قولا من رب الرحيم
    ممنون از مطالبتون
    بروزم و منتظر حضورتون
    التماس دعا.......................[گل]

    ميدونم خيلي ديره ...

    ولي نبودم !

    عيد شما هم مبارك !

    لينكي برادر ...

    سلام سجاد عزيز ممنونم از نظر خوب و زيباي شما در وبلاگم.
    به نظرم شما يک روحاني روشنفکري هستيد.اي کال همه ي روحاني ها قدري مثل شما باشند.
    موفق باشيد
    سلام دوست عزيز[گل]

    با مطلب کوتاه و بسيار خواندني وعبرت آموز با عنوان <عزت!!!> به روزم.

    منتظر قدوم شما[گل]
    مرسي عيد شما هم مبارك..
    ممنون كه سر زدين باز هم بياين
     <      1   2   3   4   5      >