• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : نور عشق در قبر و آغاز زندگي جديد
  • نظرات : 19 خصوصي ، 107 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    قسمت دوم جواب:

    چنين صحنه هايي از محبّت و عشق انسان نظير يوسف كه در اوج جواني و زيبايي در سختترين صحنه آزمايش خدا را رها نكرد، براي هر كسي در طول زندگي پيدا مي شود. همواره چنين صحنههايي در طول تاريخ حيات بشري تكرار مي شود.

    اگر خداوند زمينه پديد آمدن چنين صحنههاي زيبايي از تجلّي محبّت و عشق مخلوقات خويش را كه با اختيار كامل به سوي او مي آيند فراهم نمي كرد باز جهان كاملترين و زيباترين بود؟ آيا در علم و قدرت و فيض و "جود" مطلق خداوند كه اقتضاي آفرينش بهترين و زيباترين صورت آفرينش را دارد، ترديد نمي بود؟ آيا جاي اين سؤال از خدا باقي نمي ماند كه قدرت و علم و فيض تو مطلق بود، پس چرا زيباترين جهان را خلق نكردي؟! پس از خدا، خلقتي چنين لازم و ضروري است وگرنه خداوند نيازي به آزمون و عبادت انسانها ندارد. اگر در آيات قرآن آزمايش و عبادت به عنوان علّت آفرينش انسان شناخته شده و كمال انسان هدف نهايي شمرده شده، اين خصوصيّات و فوائد متوجه انسان است و نيازي را از خدا بر طرف نمي كند زيرا اصولاً ذات الهي بي نياز مطلق است
    .

    عدم خلقت انسان نيز به چند دليل ، نقض غرض خلقت محسوب مي شود
    .

    الف) انسان غايت مخلوقات جهان است و اين جهان شگفت براي انسان و به عنوان زمينه پيدايش و رشد وكمال او آفريده شده است - در نتيجه بدون انسان - كه اشرف كائنات است - خلق اين جهان ناقص است. به عبارت ديگر جهان هستي اقتضاي وجود چنين موجودي كه مي تواند با انتخاب و اختيار به مراتب بالاي كمال نائل شود ، داشت و منع خداوند از فيض وجود و عدم آفرينش اين موجود ، به معناي نقص در آفرينش بود و اين از ساحت قدس الهي محال است
    .

    ب) عدم خلقت انسان با توجه به امكان آفرينش وي بخل است توضيح آن كه
    :

    در چشم انداز و تحليل فلسفي وجود كمال و خير عين يكديگر ونقص شر و عدم يكي بيش نيستند. بنابراين وجودبنفسه خير و كمال و بهتر از نيستي است.1
    )

    2)خداوند واجب الوجود بالذات ميباشد و واجب بالذات واجب من جميعالجهات است. يعني همه كمالات وجودي را به طور مطلق داراست. بلكه عين همه آنهاست و از هرگونه نقص كاستي و عيب پيراسته است
    .

    3)از جمله كمالات مطلقه فياضيت عليالاطلاق است. درك اين ويژگي و پيامدهاي آن در فهم درست مسأله موردبحث نقش جدي و اساسي دارد. در اين جا بايد مفهوم فياضيت را به درستي فهم كنيم. براي فياضيت لااقل دو معناميتوان بيان كرد
    :

    الف) اعطاي وجود به هر چيزي كه امكان وجود دارد. زيرا با توجه به اين كه وجود خير است اگر چيزي امكان هست شدن داشته باشد و وجود به او افاضه نشود خارج از دو صورت نيست


    يا فاعلي توانا وجود ندارد كه بر آن هستي دهد.1)

    2)يا فاعل توانمندي هست كه از افاضه وجود خودداري كرده است و هر دو در مورد خداوند محال است. زيرا: اولاخداوند قدرت و توان افاضه وجود به هر ممكن الوجودي را دارد چون كه داراي قدرت مطلقه است. ثانيا خودداري ازافاضه وجود با توجه به خيربودن وجود بخل است و بخل برخلاف فياضت مطلقه الهي است
    .

    ب) شرايط كمالات ممكنه برتر را براي امور موجود فراهم ساختن


    اين نيز چيزي است كه خداوند در نظام هستي قرار داده و جريان هستي را به سمت كمال نهايي به جريان انداخته و تمام شرايط كمال را براي موجودات فراهم ساخته است
    .

    . البته كمال در غير انسان به نحو غير اختياري است و در مورد انسان اختياري است و لوازم تكويني وتشريعي خاص خود را دارد و خداوند همه لوازم آن را فراهم فرموده است

    بنا بر اين براي اين كه انسان با اراده و اختيار خود اين كمالات را طي كند ، هيچ چاره اي نيست جز اين كه انسان در عالم خاكي باشد وبا سعي و تلاش خود به قرب و كمال الهي نايل شود