سوال:خواهش مي كنم كاري كنيد كه ايمان من قوي شود چون به خدا هر چقدر اراده مي كنم در مورد نماز و غيره البته خجالت مي كشم با گفتن اين حرفها ولي باز تست مي شوم و هميشه فردا فردا مي كنم. خواهش مي كنم نجاتم دهيد و بگويد كه خداي توبه مرا بعد از اين همه سال قبول مي كند؟ البته فقط و فقط در مورد نماز و غيبت گناه مي كنم در بقيه چيزها نه
نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:
تقويت ايمان و عقيده راههاى متعددى دارد از جمله:1- بالا بردن سطح شناخت و آگاهىهاى دينى. در اين زمينه گسترش مطالعات و تحقيقات دينى با برنامهريزىهاى هدايت شده و منظم بسيار ضرورى است.2- گسترش فعاليتهاى فرهنگى و تبليغاتى با شيوههايى نو و جذاب.3- تقويت جلسات و برنامه هاى مذهبى و هر چه با شكوهتر و پرمحتواتر برگزار كردن آنها.براى اين كه انسان اعتقادات خود را مستحكمتر كند، دو حركت لازم است:الف) حركت علمى؛ يعنى، لازم است در حد توان خود به مطالعه و تحقيق بپردازد و با رجوع به كتابهايى كه در اين زمينه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دريابد و يا با سؤال كردن از عالمان دينى، ابهامات و شبهاتى كه در ذهنش مطرح مىشود بازگو كند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ كند.علم و ايمان رابطهى طرفينى ندارند و اين طور نيست كه پس از كسب علم ايمان نيز حاصل بشود، چون متعلّق علم و ايمان جداى از هم است، علم به مغز و ايمان به دل تعلّق دارد (چه بسا انسان علمى را كسب كند، ولى بر آن ملتزم نشود) علّت اين امر نيز آن است علم دين اگر براى كسى حاصل شد، حال نوبت دل مىرسد كه با اختيار و قدرت تصميمگيرى آن را به صورت ايمان در خود بپذيرد، اما بسيارى قبل از اين كه دل را جايگاه دين و ايمان بسازند - و در عمل به آن پايبند باشند - دل خود را به دنيا، لذّتهاى نفسانى و هواهاى شيطانى بستهاند، دلبستگى و دلدادگى اين مردم چيزى جداى از مقوله دين و ايمان است. لذا قرآن مىفرمايد: «انَّ فى ذلك لَذكرى لمن كان له قلب» حقاً در اين (هلاك پيشينيان) يادآورى است، براى آن كس كه داراى دل باشد (ق، آيهى 37)بنابر اين اگر مايل هستيم از علم و معرفت دينى استفاده كنيم مىبايست اول دل داشته باشيم و به فرموده خداوند «لمن كان له قلب» دل را از آلودگىها و تعلّقات بيهوده پيراسته سازيم. تا زمانى كه تمايلات حيوانى بر قلب ما تسلط دارد، جايى براى انگيزههاى متعالى باقى نمىماند. اگر ما بخواهيم به آن چه مىدانيم حقّ است مؤمن و ملتزم شويم، چيزهايى را كه ممكن است ما را از ايمان و پذيرش قلبى باز دارد، بايد از خود دور سازيم، در اين صورت آماده پذيرش و التزام نسبت به حقايقى مىشويم كه حقّانيّت آنها را از راه علم و معرفت كسب كردهايم.قرآن شريف در سوره حجرات قضيه عدّهاى اعرابى را تعريف مىكند كه خدمت پيامبر مكرم اسلام آمدند و عرض كردند ما «ايمان» آوردهايم، ولى پيامبر مكرم اسلام به فرمان خداوند به ايشان فرمود: نگوئيد ايمان آوردهايم، بلكه بگوئيد اسلام آوردهايم و هنوز ايمان در قلبهاى شما وارد نشده است: «قالتِ الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا و لمّا يدخُلِ الايمانُ فى قلوبِكُم»؛ (حجرات، آيهى 14).از قسمت بعدى آيه چنين استفاده مىشود كه ايمان زمانى تحقّق پيدا مىكند كه مؤمن حقيقى، از خداوند و رسولش اطاعت و پيروى نمايد «... و ان تطيعُواللّه و رسوله... ان اللّه غفور رحيم» و اگر ايمان به مرحله عمل نرسد، اسلام است و هنوز به مرتبه ايمان راه نيافته، به عبارتى ايمان يك درجه از اسلام برتر است. لذا در حديث مىخوانيم: «الايمان اقرارٌ و عمل و الاسلام اقرارٌ بلاعمل؛ ايمان عبارت است از باور قلبى و عملى به آن (اصول كافى، ج 2، ص 24).بنابر اين بر ماست كه براى فراهم آوردن ايمان در دو زمينه تلاش داشته باشيم: الف) در زمينه تقويت شناخت خويش و دوم در زمينه انگيزش ميل فطرى خويش به آوردن ايمان و انجام كارهاى شايسته. و معلوم مىشود كه راههاى كسب علم از درون انسان شروع مىشود:1. تفكر و انديشه در كتاب تكوين (طبيعت و جهان آفرينش).2. تفكر و تدبر در خلقت خود انسان(مبدأشناسى).3. تفكر و تأمل در پايان زندگى انسان (معادشناسى).4. مراجعه به كتاب تشريع (قرآن و سيره اهل بيت عليهمالسلام).ب) حركت عملى؛ تاكنون دريافتيم كه ايمان مقتضى عمل صالح است، اين واقعيت را در آيه آيه قرآن شريف مىتوانيم به دست آوريم: «والّذين آمنوا و عمِلوا الصّالحاتِ سنُدخِلِهُم جنّاتٍ...»؛ (نساء، آيهى 57 و 122).ايمان و عمل در ديدگاه قرآن دو جزء جدانشدنى از هم هستند، در واقع ايمان، شخص را به انجام عمل شايسته وا مىدارد، امّا در همين جا يك نكته دقيقى وجود دارد و آن اين كه ايمان، در صورتى مىتواند منشأ عمل صالح (تقوا) بشود كه زنده و فعّال باشد. به عبارتى آگاهى و تنبه همواره بايد زنده باشد تا منشأ اثر شود. توصيه شده در اين مرحله براى تشخيص كار «خوب» از كار «بد» تا آن چه كه عقل مىفهمد از عقل، و آن چه را نمىفهمد از شرع دريافت كنيم و بدانيم چه كارى را بايد انجام دهيم و چه كارى را بايد ترك كنيم. لذا موضوع انجام واجبات و ترك محرّمات مطرح مىشود.نكتهى ديگر در سير عملى آن است كه مؤمن پيوسته به عمل صالح و كردار شايسته اهتمام بورزد، هر عمل شايسته، در تقويت ايمان و تقوا نقشى اساسى دارد و متقابلاً ايمان به دست آمده خود منشأ عمل شايستهتر مىشود و اين ارتباط ايمان و عمل صالح به صورت صعودى تحقق مىيابد. «والذين اهتَدوا زادهُم هُدى» كسانى كه هدايت الهى را بپذيرند خداوند هدايت آنها را زيادتر مىكند (محمد، آيهى 17)نكته بعد اين كه مؤمن در عمل به دين خود مىبايست ارتباطى تنگاتنگ با عالمان دينى داشته باشد تا با استفاده از سيره علمى و عملى ايشان بيش از پيش در مسير هدايت قرار گيرد و از آسيبها و شبهات بركنار و مصون باشد.براى آگاهى بيشتر در اين باره به منابع زير مراجعه كنيد:1. تفسير نمونه، تفسير سوره حجرات.2. تفسير سوره حجرات، محسن قرائتى.3. طهارت روح در آثار شهيد مطهرى، عباس عزيزى.4. نشريه قرآنى «بشارت» كه يك نشريه دو ماهه و ويژه جوانان است.