قسمت دوم پاسخ سوال عشق حقيقي چيست؟
عاشق خدا نبايد انتظار داشته باشد كه رهبر الهي از آنان اطاعت كند و دستور بگيرد و يا با تحميل افكار خود براي رسيدن به مقاصد و اهداف مادي به او فشار بياورد كه اين كار به زيان مردم است، چنان كه مي فرمايد: "بدانيد رسول خدا ميان شما است. هر گاه در بسياري از امور از شما پيروي كند، به مشقت خواهيد افتاد، ولي خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هايتان زينت بخشيده و كفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است. رشد يافته و هدايت شده كساني هستند كه واجد اين صفات باشند".(7)انسان هنگامي مي تواند به اوج ايمان برسد كه نيرومند ترين علاقة او يعني عشق به خويشتن را تحت الشعاع عشق به ذات خدا و نمايندگان او قرار دهد. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: " سوگند به كسي كه جانم در دست او است! هيچ يك از شما به حقيقت ايمان نمي رسد مگر زماني كه من نزد او محبوب تر از خودش و مالش و فرزندش و تمام مردم باشم".(8)نكتة ظريفي در آية مذكور كه شايسته است در آن دقت شود، اين است كه همة جمله هاي قبل به صورت خطاب است اما جملة پاياني آيه (اولئك هم الراشدون) به صورت غايب است. تفاوت تعبير ظاهراً براي اين است كه نشان دهد: حكم "عاشق خدا، مطيع رهبر است" اختصاص به ياران پيامبر(ص) ندارد، بلكه يك قانون عمومي است.يكي ازعلايم رشد يافتگي در هر زماني اين است كه صفاتي فطرت خويش را با عشق به ايمان، تنفر از كفر و فسق و عصيان و اطاعت و پيروي كامل از رهبري حفظ كند.(9)3- تهجد:عشق وصال بي سحر خيزي نمي شود.عشق وصال داري و شب تا صبح سر بر بستر ناز خوابت آيد؟ زهي خيال باطل ! نشنيده اي كه به كليمش موسي (ع) فرمود: دروغ مي گويد كسي كه گمان برد خدا را دوست دارد، ولي چون تاريكي شب در آيد، خواب را بر حضورم ترجيح دهد".(10)4-خود شناسي:عشق يك ميل دروني است كه براي ظهور و فعليت يافتن، مانند همة اميال دروني نيازمند فضايي مناسب است تا پرورش يابد و شكوفه و گل دهد. اگر چه عشق ريشه در آفرينش انسان دارد ليكن تجلي و ظهور آن وابسته به ميزان شناختي است كه عاشق از كمال معشوق دارد. پس شدت عشق و زياد و كم شدن شعلة آتش درون سوز عشاق به دو عامل بستگي دارد: 1- ميزان كمال كه در معشوق نهفته است و جلوه هايي كه از آن بروز مي كند.2- ظرفيت فكري عاشق و ميزان شناختي كه از معشوق و تجليّات او دارد.بنابراين نخستين گام در شعله ور شدن، آتش عشق، داشتن شناخت درست از كمال و جلوه هاي معشوق است. تحصيل شناخت خدا، براي اكثر افراد بدون خودشناسي و شناخت تجليات خدا ميسر نيست.از اين رو خود آگاهي و خود شناسي برترين شناخت ها دانسته شده است.علي(ع) مي فرمايد: "افضل المعرفة، معرفة الانسان نفسه؛(11) برترين آگاهي ومعرفت آن است كه انسان نفس خود را بشناسد".علامت اين كه انسان خود آگاه گشته و خود را شناخته است، خدا شناسي او است كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: "اعرفكم بنفسه، اعرفكم بربّه؛(12) داناترين شما در خودشناسي، خداشناس ترين شما است".تو كه از نفس خود زبون باشيعارف كردگار چون باشي؟!اي شده در نهاد خود عاجزكي شناسي خداي را؟ هرگز!5- ترك گناه:انساني كه ميخواهد عاشق خدا شود، بايد براي خود بنايي محكم بسازد و اين بنا از اجزايي تشكيل ميشود كه عبارت است از: خودشناسي، تحكيم مباني اعتقادي، مطالعه در مبدأ و معاد، پرهيز كامل از گناهان، توبه بعد از هر گناه، اطاعت از باري تعالي، انجام واجب و ترك محرم مانند:غيبت، دروغ، تهمت، بدزباني، كينه و ديگر گناهان كبيره. اينها مصالحي هستند كه اگر در كنار يكديگر قرار گيرند، به دژ محكمي تبديل ميشوند كه جز عشق نامي ندارد و صاحبش ميزبان معشوقي به نام خدا كه خالق هستي است، خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: "قلب حرم خدا است. در حرم خدا غير خدا را ساكن نكنيد".(13( پس قلب مأمن و مأواي عشق است كه نبايد در آن حرامي وارد شود. حرامي در اين تفسير گناه است، آن هم نه گناه عبوري كه انسان به دليل نسيان وجايز الخطا بودن، آن را انجام ميدهد، بلكه گناهي كه براي سكونت آمده است. پس عشق خيال نيست، آتشي است كه در دل شعله ور ميگردد، تا چيزي محبوب و معشوق انسان شود. وقتي چيزي محبوب ميشود كه از تمام حصارهاي غير پرستي (دنيا و متعلقات آن) بيرون آيد تا جمال محبوبش مكشوف شود. دل جاي دو محبوب نيست، نميتوان هم خدا را دوست داشت و هم خرما را! انسان وقتي ميتواند عاشق خدا شود كه از حصار خود پرستي و دنيا پرستي بيرون آيد، جاذبههاي دنيا آن قدر زياد است كه گاهي از حد شمارش خارج ميشود، ولي همه آنها به يك حصار بسته است و آن چيزي جز تعلق نيست و اگر اين جذبه فروكش كرد، جذبه اصلي نمايان ميشود. پي نوشت ها:1 .محمد باقر مجلسي ، بحار ، ج 70 ، ص 253.2 .همان ، ج 22، ص 341.3 .همان، ج 41، ص 295.4 .مجمع البحرين و مادة عشق.5 .مصباح الشريعه ص7.6 .آل عمران (3) آيه 31.7 .حجرات (49) آيه 7.8 .جمعي از نويسندگان ، تفسير نمونه، ج 17، ص 203.9 .همان.10 .همان، آداب و مراحل سلوك الهي، ج 1 (تخلّي ) ، ص 143، استاد كريم محمود حقيقي.11 .محمد رضا مهدوي كني، نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي ص 54 به نقل از فهرست غرر، ص 387، شمارة 2935.12 .همان.13 .بحار الانوار، ج 67، ص 25، حديث 27