• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : مهر كدامين معشوق در پيشاني ماست؟
  • نظرات : 10 خصوصي ، 119 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 

    سوال: تفاوت رب و خدا در چيست؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    اولين فرق بين خداورب اين است كه رب عربي است و خداوند احتمالا فارسي باشد و فرق هاي ديگر ان هم از تعريف واژها به دست مي ايد

    خدا. [ خ ُ ] (اِخ ) نام ذات باري تعالي است همچو «اله » و «ا?

    چون لفظ خدا مطلق باشد بر غير ذات باري تعالي اطلاق نکنند، مگر در صورتي که بچيزي مضاف شود، چون : کدخداي و ده خدا. گفته اند که خدا بمعني خودآينده است چه مرکب است از کلمه ? خود و کلمه ? «آ» که صيغه ?امر است از آمدن و ظاهر است که امر به ترکيب اسم معني اسم فاعل پيدا مي کند و چون حق تعالي بظهور خود بديگري محتاج نيست ، لهذا به اين صفت خواندند. (از غياث اللغات ). پارسيان اطلاق اين لفظ تنها بر خداوند تعالي کنند.

    يكى از اسماى الهي واژه «ربّ» است، هر چند به صورت مفرد استعمال نمى شود و پيوسته به صورت مضاعف مانند( ربُّ العرش ) ،( ربُّ العالمين )، ( ربُّ السّماواتِ والارضِ )، ( ربُّ الناسِ ) ،( ربّ الفَلق ) ، ( ربّكم ) ، ( ربّنا ) و... استعمال مى گردد; ولى در عين حال شايسته است نخست«ربّ» به صورت مستقل مورد بحث قرار گيرد.

    ابن فارس مى گويد: ربّ به معنى مالك، خالق ، صاحب ، مصلح مى باشد .

    فيروز آبادى مى نويسد: ربّ به معنى مالك ، مستحق، صاحب آمده است.

    لفظ «ربّ» در قرآن و لغت در موارد زير كه همگى ، صورت گسترده يك معنى است بكار رفته است.

    1.تربيت و پرورش ، مانند: ربّ الولد رباه: فرزند را پرورش داد.

    2.مراقبت و اصلاح وضع، : ربّ ضيعته: به اصلاح مزرعه خود پرداخت.

    3.حكومت و سياست، مانند: قد ربّ فلان قومه، ساسهم و جعلهم ينقادون له: برقوم خود حكومت و رياست كرد و آنان را مطيع خود ساخت.

    4.مالك: در حديث وارد شده است كه پيامبر فرمود: أربّ غنم ام ربّ ابل، تو مالك گوسفند هستى يا شتر؟

    5. صاحب: ربّ الدار ، صاحب خانه، در قرآن مى خوانيم: ( فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذا الْبَيْتِ )(صاحب اين خانه را بپرستيد».

    اگر چه اين لفظ (ربّ) در اين موارد و مشابه آنها بكار مى رود ولى اگر دقت كنيم «ربّ» يك معنى بيش ندارد و آن كسى است كه اختيار و تصرف در امور مربوط به شى را داشته باشد. بنابر اين اگر به صاحب مزرعه «ربّ الضّيعة» مى گويند، چون اصلاح و پرورش آن به او مربوط است، و اگر به فرمانروا «ربّ» مى گويند، چون امور كشور و مردم به او تفويض شده است، و اگر به صاحب خانه و مالك يك چيز «ربّ» مى گويند، براى اين كه زمام آن شى و كيفيت تصرف در آن از شئون او است.

    از اين بيان روشن مى شود كه مربى و مصلح و رييس و مالك و صاحب، رويه هاى مختلف از يك واقعيت اند و هرگز نبايد اينها را معانى مختلف شمرد، بلكه معنى «ربّ» كه از ماده «رََبَبَ» گرفته شده، نه «ربّى» همان كسى است كه تدبير و اراده و تصرف در چيزى از آن او باشد و دقت در آيات قرآن نيز همين معنا را مى رساند; مثلاً يوسف، عزيز مصر را كه در خانه او سكونت داشت، «ربّ» خوانده و مى گويد:

    ( ...إِنَّهُ ُ رَبّى أَحْسَنَ مَثْواىَ... ).(

    «او صاحب و اختياردار من است كه از من نگهدارى مى كند».

    همچنين يوسف فرمانرواى مصر را «ربّ» خوانده و به يكى از دو نفرى كه خواب او را تعبير كرد، چنين گفت:

    ( ...أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِى رَبَّهُُ خَمْراً... ).(