وبلاگ :
راه فضيلت
يادداشت :
راه عاشقي اين گونه است
نظرات :
15
خصوصي ،
113
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
جواب نويسنده به يك كاربر محترم
سوال:
چرا رابطه دختر و پسر از نظر اخلاقي درست نيست، مگر دوستي عيب است؟
نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:
قسمت اول پاسخ
:
مطمئناً رابطه دختر و پسر، يك دوستي ساده مانند دوستي دو دختر يا دو پسر نيست، بلكه در دوستي و ارتباط دو جنس مخالف، پديدهاي وجود دارد كه نبايد آن را ناديده گرفت و آن هم مسئله غرايز جنسي است كه قابل انكار نيست. هرچه سعي شود ناديده گرفته شود، باز نميتوان وجود آن را انكار كرد. به خصوص در مورد دختران و پسران جواناني كه مجرّد بوده و در اوج بلوغ جنسي قرار دارند.
اينكه از نظر اخلاقي يا ديني براي آن حد و مرزي قرار داده شده، به جهت پيامدهاي مختلف آن است.
واقعيت آن است كه غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است كه بسياري از رفتارهاي انساني را شكل ميدهد و به گونههاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام كه يك مكتب جامع است و ميخواهد مردان و زنان مسلمان، از يك طرف روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاك داشته باشند تا بتوانند قلههاي رفيع انساني و رستگاري را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند، بنابراين با حساسيت ويژه، اما واقع بينانه و لحاظ كردن طبيعت و اميال دروني و خواستههاي نفساني انسان، قوانين و احكامي را جهت حفظ و نگه داري فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روي وضع كرده است. از جمله آن احكام، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است. اينها همه به سبب اين است كه اسلام از جانب كسي براي هدايت انسانها فرستاده شده است كه خالق فطرت و غريزه با تمامي استعدادهاي بهينه و ذخيره شده در انسان است.بنابراين هر عاملي كه موجب تحريك انگيزههاي شهواني در جامعه گردد و به آرامش روحي و رواني و عفت عمومي، صدمه وارد كند، مورد تأييد اسلام نيست. اسلام ميخواهد انواع لذتهاي جنسي در محيط و درون خانواده شكل گيرد و از اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوندهاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود.
به جهت همان ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آنكه دختر و پسر(به خصوص پسران) بخواهند، در شرايطي قرار ميگيرند كه حتي اراده خود را از دست ميدهند و ديگر نميتوانند از ارتباط جنسي خود داري كنند و ناخود آگاه و بي آنكه كه بخواهند،كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار ميگيرند و زماني متوجه ميشوند كه كار از كار گذشته است، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است.، پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست ؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت كردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مكاني كه رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است. در آخر اين كه مگر غير از اين است كه تمام روابط جنسي بين دختران و پسران از همين ارتباطهاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ و متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده، بلكه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي و رواني نيز ميشود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، شما در باره طلاقها، فسادهاي جنسي،اعتياد و افسردگيها مقداري تحقيق كنيد، ببينيد نقطه شروع اين نابسامانيها از كجا بوده ؟ بسياري از آنها با يك نگاه ساده يا يك ارتباط كلامي كوچك با نامحرم شروع شده و به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فكر انجاميده و در انتها به قرار و مدار و...
اما مسئله اين است كه چون جوانان و نوجوانان مخصوصا دختران جوان، هنوز به سني نرسيدهاند كه عاقبت برخي از كارها برايشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي كار را كه شيرين است ميبينند و خداي ناكرده به دوستي با پسران نامحرم تن ميدهند و به اين ترتيب وارد دامي ميشوند كه خلاصي از آن بسيار دشوار است. چرا كه اولين مشكل آنها، مشغوليت فكرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس. مشكل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)، مشكل بعدي ازدواج است. آنها اگر بخواهند با همان پسري كه از طريق كوچه و خيابان با او آشنا شدهاند ازدواج كنند هيچ ضمانتي وجود ندارد كه او چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نكند، حتي در دانشگاهها يا محيطهاي كاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است،زيرا چه بسا باعث ايجاد عشقهايي در دل دختران و پسران جوان ميگردد كه به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فكرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق هيچكدام قصه نيست، بلكه واقعيتهايي است كه به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه هايي از آنها آشنا ميشويم. بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشكلات خود را براي ديگران بازگو نميكنند. اگر اين كار را ميكردند درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان ميگشت.
نكته مهم اين است كه وقتي اين مشكلات ريشهيابي ميشوند، غالب آنها از همان نگاههاي كوچك و سخنهاي كوتاه و عشوههايي آغاز ميشوند كه برخي ميگويند، نبايست روي آنها حساسيت نشان داد، اما چه ميتوان كرد كه همين موارد كوچك اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند سر از مشكلاتي بسياريدر ميآورند.
بنابراين احكام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسانهاست و خداوند كه بهتر از هر كس ساختمان فطري انسان را ميشناسد، از روي محبت و به خاطر خود ما اين احكام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احكام.
ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت كارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت بگيريم و به مسايل عميق تر نگاه كنيم و به آنچه از طرف خداوند بزرگ و عالم مطلق بيان شده، توجه بيشتري نماييم.