وبلاگ :
راه فضيلت
يادداشت :
راه عاشقي اين گونه است
نظرات :
15
خصوصي ،
113
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
جواب نويسنده به يك كاربر محترم
قسمت دوم پاسخ سوال تفاوت زن و مرد در ارث و ديگر مسائل:
ب. اسلام به زن استقلال اقتصادى داد و او را در تصرف دارايى خود استقلال بخشيد.
ج. علاوه بر استقلال اقتصادى، اسلام در هيچ شرايطى زن را موظف به تأمين نيازمندىهاى خود و خانواده قرار نداده است. بنابراين دارايىهاى خود را در هر راه مشروعى مىتواند صرف كند و در عين حال براى رفع نيازمندىهاى خود تأمين جداگانه دارد؛ يعنى، نفقه او در هر حال بر عهده مرد است و اگر خودش نيز درآمد اقتصادى داشته باشد مالك شخصى آن درآمدها است و موظف نيست كه آنها را در جهت نيازمندىهاى خانواده و يا حتى نيازمندىهاى خود صرف كند، ليكن مرد در هر حال موظف است كه نيازهاى زن را تأمين نمايد، بنابراين شرايط جديد زندگى با احكام اسلام هيچ تعارضى ندارد.
ه. اسلام دو حق اقتصادى براى زن بر عهده مرد قرار داده است:
1. مهريه؛ كه افزون بر اصل مهريه، حق تعيين ميزان آن نيز به دست خود زن مىباشد.
2. نفقه؛ نفقه و تأمين مالى نيازمندىهاى زن در زندگى نيز بر عهده مرد است.
اما در كشورهاى غربى و داراى نگرش فمينيستى كه در تبليغات پرهياهوى جهانى خود را بزرگترين حاميان حقوق زن قلمداد مىكنند، چه مىگذرد؟ در آنجا:
اولاً. چيزى به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نيز مجبور است براى تأمين معاش خود به تلاش و فعاليت بپردازد. در حالى كه در حقوق اسلامى زن اگر كارى هم بكند، درآمد بالايى نيز كسب كند دارايىاش براى خودش محفوظ است و تأمين نيازمندىهاى او بر عهده مرد است.
ثانياً. در جهان غرب شخص مىتواند با وصيت خود، شخص واحدى را وارث تمام دارايى خود بگرداند و اندكى از آن را به زن ندهد. شگفت اينجا است كه در موارد متعددى ديده شده است كه ثروتمندان بزرگى تمام دارايى خود را طبق وصيت براى گربه يا سگ خود به ارث نهادهاند و تمام اعضاى خانواده را از آن محروم ساختهاند! در حالى كه در حقوق اسلامى ميراث ميت براساس حكم معين الهى تقسيم و توزيع مىشود و كسى نمىتواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد. بنابراين اگر مشاهده مىشود كه در مواردى در حقوق اسلامى ديه و يا ميراث زن نصف مرد مىباشد ازاينرو است كه مرد بايد دارايى خود را براى زن به مصرف برساند، در حالى كه چنين وظيفهاى براى زن مقرر نشده است. علامه طباطبايى در تفسير گرانسنگ «الميزان» مىنويسد: «نتيجه اين گونه تقسيم ارث بين مرد و زن آن است كه در مرحله «تملك»، مرد دو برابر زن، مالك مىشود. ولى در مرحله «مصرف»، هميشه زن دو برابر مرد بهره مىبرد. زيرا زن، سهم و دارايى خود را براى خود نگه مىدارد ولى مرد بايد نفقه زن را نيز بپردازد و در واقع نيمى از دارايى خود را صرف زن مىكند». الميزان فى تفسير القرآن، ج 4، ص 215.
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
الف. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام؛
ب. جوادى آملى، عبدالله، زن در آيينه جمال و جلال؛
پ. كمالى، سيدعلى، قرآن و مقام زن؛
ت. مهرپور، حسين، بررسى ميراث زوجه در حقوق اسلام و ايران؛
ث. صبحى محمصانى، قوانين فقه اسلامى، ج 1 ترجمه: جمالالدين جمالى محلاتى
ج. الهامى، داود، روشنفكر و روشنفكرنما؛
ح. ربانى خلخالى، زن از ديدگاه اسلام؛
خ. محمدرضا زيبايىنژاد - محمد تقى سبحانى، درآمدى بر نظام شخصيت زن در اسلام.
تشابه و يكنواختى كامل در حقوق زن و مرد!
يكى از محورىترين آرمانهاى فمنيسم، اصل برابرى كامل و يكنواخت و به دور از هر گونه تفاوت بين حقوق زنان و مردان است. «جان استوارت ميل» در كتاب فرمانبردارى زنان (subjection of wemen The) مىنويسد: «اصل حاكم بر روابط ميان دو جنس، خطا است. اصل برابرى كامل را بايد جايگزين اين اصل نمود.» استيفن استارس؛ اتخاذ موضع، ديدگاههاى متعارض در مباحث اخلاقى بحثانگيز، به نقل از تازههاى انديشه، ش 2، ص 51.
مونيك ويتيگ (Monique Wittig) يكى از معروفترين صاحب نظران راديكال فمنيست در سال 1979) در مقالهاى تحت عنوان «انسان، زن به دنيا نمىآيد» مىنويسد: «مقولات مرد و زن، چيزى جز جعليّات، كاريكاتورها و ساختههاى فرهنگى نيست، زنان يك طبقهاند، زن نيز مانند فرد مقولهاى سياسى و اقتصادى است نه مقولهاى ابدى... بنابراين هدف مبارزه ما سركوب مردان به عنوان يك طبقه است» مجله زنان، شماره 31، ص 42.
سوسيال فمنيستها نيز با تعميم اين شعار راديكال فمنيستها كه «امر شخصى، سياسى است Personal is Politicalبه اين نتيجه رسيدند كه تمايز عمومى / خصوصى، پديدهاى است كه اساساً جنبه تجويزى و تحميلى داشته و در قرن نوزدهم به شيوههاى مختلف جهت منطقى جلوه دادن استثمار زنان بكار مىرفت. همان، ص 44.
مضامين شاخص نظريههاى نابرابرى جنسى، اين است كه زنان و مردان، نه تنها در موقعيتهاى متفاوتى قرار گرفتهاند؛ بلكه اين تفاوت با نابرابرى همراه بوده است. ديگر اينكه هر چند زنان از نظر استعدادها و ويژگىهاى فطرىشان با مردان تفاوت دارند اما اين تفاوت طبيعى اهميتى ندارد تا بتوان آنرا مبناى تفاوت اجتماعى زن و مرد قرار داد. بر همين اساس، فمنيستهاى ليبرال براى فعاليتهاى خصوصى و بى اجر و مزد زنان در حريم خانواده، ارزشى قائل نيستند و معتقدند كه مردان از بيشترين پاداشهاى زندگى كه همان پول و قدرت و منزلت اجتماعى است سود مىبرند و مانع راهيابى زنان در عرصه فعاليتهاى عمومى كه منبع بزرگترين پاداشهاى اجتماعى است مىشوند. ريترز جورج، نظريه جامعهشناسى در دوران معاصر، ص 519.