• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : راه عاشقي اين گونه است
  • نظرات : 15 خصوصي ، 113 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 
    قسمت سوم پاسخ سوال تقاوت زن و مرد در ارث و مسائل ديگر:

    نقد نظريه «تشابه مكانيكى مرد و زن»
    به نظر ما، مشروعيت نظام حقوقى به ابتناء آن بر مصالح و مفاسد نفس‏الأمرى است نه بر آراء و اميال مردم و لذا نظام حقوقى مطلوب بايد با توجه به واقعيات زيست‏شناختى و روان‏شناختى و جامعه‏شناختى، همه اوضاع و احوال و شرايط را در نظر بگيرد، در تعيين حقوق و تكاليف بايد در نظر گرفتن موارد اشتراكى، حقوق و تكاليف مشترك، و در موارد متفاوت هرگاه تفاوت‏ها به نحوى باشد كه موجب تفاوت در مصالح و مفاسد نفس‏الأمرى شود، حقوق و تكاليف متمايز جعل شود.


    اشتراك تكوينى و تشريعى زن و مرد در قرآن‏
    اسلام بر خلاف آنچه در تاريخ و فرهنگ قرن‏هاى پيشين غرب و شرق گذشته است، على الاصول، زن و مرد را در امتيازات تكوينى و تشريعى، يكسان دانسته است. چند نمونه از اين موارد، عبارتند از:
    1. تساوى در ماهيت انسانى و لوازم آن، (نساء، آيه 1، شورى، آيه 11، حجرات، آيه 13، اعراف، آيه 189 و...).
    2. تساوى در راه تكامل انسانى و قرب به خدا و عبوديت، (نساء، آيه 124، نحل، آيه 97، توبه، آيه 72، احزاب، آيه‏35).
    3. تساوى در امكان انتخاب جناح حق و باطل، كفر و ايمان، (توبه 67 و 68، نور، آيه 26، آل عمران، آيه 43 و...).
    4. اشتراك در اكثر قريب به اتفاق تكاليف و مسؤوليت‏ها، گرچه به لحاظ فرهنگ محاوره‏هاى احيانا به صيغه مذكر بيان شده‏اند، (بقره، آيه 183، نور، آيات 2، 31، 32؛ مائده، آيه 38 و...).
    5. استقلال اجتماعى، سياسى و اعتقادى زنان و حق مشاركت، (ممتحنه، آيات 12، 10 و...).
    6. استقلال اقتصادى زنان، حال آنكه غرب تا چند دهه پيش زن را مالك هيچ چيز نمى‏دانست، (نساء، آيه 33).
    7. برخوردارى مادران از حقوق خانوادگى نظير پدران،؛ بلكه حق مادر با توجه به زحمات و تكاليف و مسؤوليت‏هايش احيانا بيشتر است، (عنكبوت، آيه 8؛ اسراء، آيات 23 و 24؛ بقره، آيه 83؛ مريم، آيه 14؛ انعام، آيه 151، نساء، آيه 36؛ لقمان، آيات 15 و14؛ احقاف، آيه 15) و ده‏ها مورد ديگر.


    تفاوت‏هاى ساختارى زن و مرد
    اين بحث، سابقه‏اى حداقل 2400 ساله دارد. افلاطون با اعتراف به ناتوان‏تر بودن نيروهاى جسمى و روحى و عقلى زنان، اين تفاوت‏ها را كمّى دانسته و مدّعى بود كه زنان و مردان داراى استعدادهاى مشابهى هستند و زنان مى‏توانند همان وظايفى را عهده‏دار شوند كه مردان عهده‏دار مى‏شوند و از همان اختياراتى بهره‏مند گردند كه مردان بهره‏مند مى‏گردند. بر خلاف وى، شاگردش ارسطو معتقد بود كه نوع استعدادهاى زن و مرد متفاوت و وظايفى را كه قانون خلقت به عهده هر يك از آنها گذاشته و حقوقى كه براى آنها خواسته، در قسمت‏هاى زيادى با هم تفاوت اصولى دارد. مطهرى، مرتضى؛ نظام حقوقى زن در اسلام، ص 172-170.
    پروفسور «ريك» روانشناس مشهور آمريكايى كه ساليان دراز به تفحص و جستجو در احوال زن و مرد پرداخته و نتايجى را به دست آورده است مى‏گويد: «دنياى مرد با دنياى زن بكلّى فرق مى‏كند، اگر زن نمى‏تواند مانند مرد فكر كند يا عمل نمايد از اين روست... زن و مرد جسم‏هاى متفاوت دارند. علاوه بر اين احساس اين دو موجود، هيچ وقت مثل هم نخواهد بود و هيچگاه يك جور در مقابل حوادث و اتفاقات عكس‏العمل نشان نمى‏دهند، زن و مرد بنا به مقتضيات جنسى رسمى خود، بطور متفاوت عمل مى‏كنند و درست مثل دو ستاره روى دو مدار مختلف حركت مى‏كنند. آنها مى‏توانند همديگر را بفهمند و مكمّل يكديگر باشند ولى هيچگاه يكى نمى‏شوند و به همين دليل است كه زن و مرد مى‏توانند با هم زندگى كنند، عاشق يكديگر شوند و از صفات و اخلاق يكديگر خسته و ناراحت نشوند...». همان (به نقل از مجله زن روز شماره 90، ص 178-176).
    خانم «كليودالسون» مى‏گويد: «به عنوان يك زن روان‏شناس، بزرگترين علاقه‏ام مطالعه روحيه مردهاست. چندى پيش به من مأموريت داده شد كه تحقيقاتى درباره عوامل روانى زن و مرد بعمل آورم، به اين نتيجه رسيده‏ام... خانم‏ها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند. بسيار ديده شده كه خانم‏ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابرى مى‏كنند؛ بلكه گاهى در اين زمينه از آنها برتر هستند. نقطه ضعف خانم‏ها، (اين نقطه ضعف زنان نيست؛ بلكه هدف خلقت اين تفاوتها را ضرورى ساخته است. دانشمند بزرگ، مرحوم «محمد قطب» مى‏گويد: اگر زنان بخواهند مادر باشند بايد احساساتى و عاطفى باشند. و لازمه بقاء نسل آدمى، وجود مادر و روابط جنسى زن و مرد و كاركردهاى اختصاصى آنان است). ر.ك: قطب محمد؛ شبهات حول الاسلام، صص 115-112. فقط احساسات شديد آنهاست. مردان هميشه عملى‏تر فكر مى‏كنند، بهتر قضاوت مى‏كنند، سازمان دهنده بهترى هستند، بهتر هدايت مى‏كنند، پس برترى روحى مردان بر زنان، «برترى» به عنوان يك امتياز ارزشى، به تفاوت‏هاى جسمى و روحى و كاركردهاى اختصاصى زن و مرد بستگى ندارد؛ بلكه بر اساس ايمان و عمل كه جامع آنها تقوى است، مشخص مى‏شود «چيزى است كه طراح آن طبيعت مى‏باشد، هر قدر هم خانم‏ها بخواهند با اين واقعيت مبارزه كنند بى فايده خواهد بود، خانم‏ها به علّت اينكه حسّاس‏تر از آقايان هستند بايد اين حقيقت را قبول كنند كه به نظارت آقايان در زندگى‏شان احتياج دارند... كارهائى كه به تفكر مداوم احتياج دارد، زن را كسل و خسته مى‏كند...». نظام حقوق زن در اسلام، ص 184-183 (به نقل از مجله زن روز، شماره 101).
    «اتوكلاين برگ» نيز با صحه گذاشتن بر تفاوت‏هاى جسمى و روحى و علائق زن و مرد بر اساس داده‏هاى روان‏شناسى مى‏نويسد: «زنان بيشتر به كارهاى خانه و اشياء و اعمال ذوقى علاقه نشان مى‏دهند و بيشتر مشاغلى را مى‏پرستند كه نيازى به جابجا شدن در آنها نباشد و يا كارهائى را دوست مى‏دارند كه در آنها بايد مواظبت و دلسوزى بسيارى خرج داد مانند مواظبت از كودكان و اشخاص عاجز و بينوا... زنها عموما احساساتى‏تر از مردان هستند...». برگ اتو كلاين؛ روان‏شناسى اجتماعى، ترجمه: كاردان على محمد، ج 1، ص 313.
    دكتر «الكسيس كارل» با عميق شمردن اختلافات آفرينش زن و مرد، مى‏گويد: «به علت عدم توجه به اين نكته اصلى و مهم است كه طرفداران نهضت زن فكر مى‏كنند كه هر دو جنس مى‏توانند يك قسم تعليم و تربيت يابند و مشاغل و اختيارات و مسؤوليت‏هاى يكسانى به عهده گيرند... زنان بايد به بسط مواهب طبيعى خود در جهت و سرشت خاص خويش بدون تقليد كوركورانه از مردان بكوشند. وظيفه ايشان در راه تكامل بشريت، خيلى بزرگتر از مردهاست و نبايستى آن را سرسرى بگيرند و رها سازند...». نظام حقوق زن در اسلام، ص 163-131.