• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : راه عاشقي اين گونه است
  • نظرات : 15 خصوصي ، 113 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    چه تنگناي سختي است!

    يک انسان يا بايد بماند يا برود

    و اين هر دو,اکنون برايم از معني تهي شده است

    و دريغ که راه سومي نيست

    ممنونم از حضورتان..

    نااميد نيستم كمي غمگينم.

    سلام دوست عزيز
    مطلب جالبومفيدي رو نگاشتيد
    اميدوارم همه ما وقت كافي براي كسب شناخت ومعرفت صرف كنيم تا به ايمان حقيقي برسيم ايماني كه بر بت پول و مقام غلبه كنه
    ممنون از حظورتان وابراز لطفتان

    سلام حاج آقا خوفي عسيسم

    به منم سر بزن حاجي خوشكله خواستي بگو تا لينكت كنم

    سلام

    ممنونم از حضورتون

    خوشحالم.خيلي. فکر نميکردم بهم سر بزني. 

    من در ايران نيستم. اينجاها (هر جايي که آسمان آبيست) حتا در بين ايرانيها متاسفانه نماز کمرنگه. اميدوارم در مورد فلسفه نماز بيشتر بنويسيد. ازتون ممنونم. مرسي

    سلام
    ممنونم
    اللهم عجل لوليک الفرج
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 
    سوال:راه ورود به بهشت با فرض اين كه ما گنه كار هستيم را بيان فرماييد:«

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت :

    انسان جايز الخطا است و اگر گناهي انجام داد بايد توبه كند و براي اين كه رضايت خداوند را به دست بياورد بايد تلاش كند اما اگر گناهي از او سر زد بايد توبه كند و ان را دوباره تكرار نكند اما من به طور ديگري هم توصيف بهشت و هم راه ورود به ان را در دو مقاله ارائه مي دهم اميد است كه موثر واقع شود:
    اما درباره توصيف بهشت و راه‏هاى ورود به آن:
    1.از نظر قرآن كريم و روايات اسلامى:
    همان طورى كه اهل جهنم به تناسب بدى‏هاى‏شان سختى و عذابشان گوناگون است؛ اهل بهشت نيز به فراخور اعمال‏شان داراى درجات و كمالات مختلف‏اند. از اين رو بهشت داراى مراتب و درجات متفاوت است: «فأولئك لهم الدرجات العلى»؛ «اهل ايمان و عمل صالح داراى درجات عالى هستند».(10) «والآخره اكبر درجات»؛ «درجات آخرت و برترى‏هايش از اين هم بيشتر است».(11)

    2. با عنايت به مطلب نخست، در بهشت نعمت‏هاى گوناگونى وجود دارد كه اهل ايمان و عمل صالح از آن بهره‏مند مى‏شوند. اما برترين و بهترين لذت‏ها، محبت و خشنودى خداوند متعال است. و به تعبير ديگر هيچ لذتى در بهشت به درجه خشنودى و محبت الهى براى انسان بهشتى شادى بخش نيست و حتى لذتهاى ديگر در پرتو اين لذت ارزشمند مى‏نمايد.قرآن در آيات متعددى بدان اشاره مى‏كند كه در اينجا به ذكر يك آيه مى‏پردازم:
    «وعد الله المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و مساكن طيبة و جنات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظيم»؛ «خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ‏هايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند، و مسكن‏هاى پاكيزه اى در بهشت‏هاى جاويدان [نصيب آنان ساخته‏] و [خوشنودى‏] و رضاى خدا [از همه اينها] برتر است و پيروزى بزرگ همين است»(12)
    البته اين لذت و رضوان الهى، از آن كسانى است كه در دنيا همه اعمال خود را بر پايه رضاى خداوند قرار داده باشند، يعنى، عبادات‏شان بر اصل حب و حمد الهى استوار شده باشد. چنان كه در كلام نورانى امير مؤمنان‏عليه السلام آمده است:
    «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد، و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار»؛ «همانا گروهى خدا را به انگيزه بهشت مى‏پرستند كه اين عبادت تاجران و سوداگران است، و گروهى نيز خدا را به جهت هراس و عذاب جهنم عبادت مى‏كنند كه اين شيوه بردگان است، و نيز گروهى خدا را به خاطر شكر و سپاسش مى‏پرستند كه اين شيوه عبادت آزادگان است».(13) امام على عبادت خود را از نوع گروه سوم مى‏داند و مى‏فرمايد:
    «الهى ما عبدتك خوفا من عقابك و لا طمعا فى ثوابك و لكن وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك»؛ «معبودا! هيچ گاه تو را به جهت ترس از عذاب و يا طمع به پاداش نپرستيدم؛ بلكه چون تو را شايسته عبادت يافتم، بندگى مى‏كنم».(14)

    در روايات امامان معصوم نيز محبت و خشنودى خداوند به عنوان پاك‏ترين و زيباترين لذت اهل بهشت خوانده شده است. امير مؤمنان‏عليه السلام در بيان علت آن مى‏فرمايد: اهل بهشت هنگامى كه با نعمت‏هاى گوناگون در بهشت روبه رو مى‏شوند، دل‏هايشان چنان از وجد و سرور افروخته مى‏گردد كه زبان به سپاس و شكر الهى مى‏گشايند و همه آن نعمت‏ها را در برابر رضوان خداوند ناچيز مى‏نگرند و هدف نهايى را در اين مى‏دانند كه قرآن بازگو مى‏فرمايد: «و آخر دعويهم ان الحمد لله رب العالمين»؛ «و آخرين سخنان اهل بهشت اين است كه حمد مخصوص پروردگار عالميان است»(15)
    امام سجادعليه السلام نيز با تكيه بر بيان قرآن مى‏فرمايد: «خداوند به اهل بهشت در بهشت مى‏فرمايد: بهترين لذت براى شما، رضايت و محبت من است».(16)

    از آنجا كه در قيامت، آدمى هم روح دارد و هم جسم - البته روح و جسم متحول شده و مناسب با سنخ و قوانين و سنن آن عالم - عذاب جهنم و نعمت بهشت هم به روح تعلق دارد و هم به جسم و اين مطلب را آيات و روايات تاييد مى‏كنند.

    11) اسراء (17)، آيه 22.
    12) توبه (9)، آيه 72.
    13) نهج البلاغه، حكمت 237؛ اصول كافى، ج‏2، ص‏68، ح‏5.
    14) بحارالانوار، ج‏41، ص‏14.
    15) يونس (10)، آيه، 10.
    16) ميزان الحكمه، ج‏1، ص‏433، باب 557، ح‏26137

    وصيف بهشت و جهنم و راه هاي ورود به آن

    يكم. از نظر قرآن كريم و روايات اسلامى، همان طورى كه اهل جهنم به تناسب بدى‏هاى‏شان سختى و عذابشان گوناگون است؛ اهل بهشت نيز به فراخور اعمال‏شان داراى درجات و كمالات مختلف‏اند. از اين رو بهشت داراى مراتب و درجات متفاوت است: (فأولئك لهم الدرجات العلى)؛ «اهل ايمان و عمل صالح داراى درجات عالى هستند».طه (20)، آيه 75. (والآخره اكبر درجات)؛ «درجات آخرت و برترى‏هايش از اين هم بيشتر است».اسراء (17)، آيه 22.
    دوم. با عنايت به مطلب نخست، در بهشت نعمت‏هاى گوناگونى وجود دارد كه اهل ايمان و عمل صالح از آن بهره‏مند مى‏شوند. اما برترين و بهترين لذت‏ها، محبت و خشنودى خداوند متعال است. و به تعبير ديگر هيچ لذتى در بهشت به درجه خشنودى و محبت الهى براى انسان بهشتى شادى بخش نيست و حتى لذتهاى ديگر در پرتو اين لذت ارزشمند مى‏نمايد. قرآن در آيات متعددى بدان اشاره مى‏كند كه در اينجا به ذكر يك آيه مى‏پردازيم:
    (وعد الله المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و مساكن طيبة و جنات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظيم)؛ «خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ‏هايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند، و مسكن‏هاى پاكيزه اى در بهشت‏هاى جاويدان [نصيب آنان ساخته‏] و [خوشنودى‏] و رضاى خدا [از همه اينها] برتر است و پيروزى بزرگ همين است»توبه (9)، آيه 72.
    البته اين لذت و رضوان الهى، از آنِ كسانى است كه در دنيا همه اعمال خود را بر پايه رضاى خداوند قرار داده باشند، يعنى، عبادات‏شان بر اصل حب و حمد الهى استوار شده باشد. چنان كه در كلام نورانى امير مؤمنان(ع) آمده است:
    «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد، و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار»؛ «همانا گروهى خدا را به انگيزه بهشت مى‏پرستند كه اين عبادت تاجران و سوداگران است، و گروهى نيز خدا را به جهت هراس و عذاب جهنم عبادت مى‏كنند كه اين شيوه بردگان است، و نيز گروهى خدا را به خاطر شكر و سپاسش مى‏پرستند كه اين شيوه عبادت آزادگان است».Vنهج البلاغه، حكمت 237؛ اصول كافى، ج‏2، ص‏68، ح‏5. امام على عبادت خود را از نوع گروه سوم مى‏داند و مى‏فرمايد:
    «الهى ما عبدتك خوفا من عقابك و لا طمعا فى ثوابك و لكن وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك»؛ «معبودا! هيچ گاه تو را به جهت ترس از عذاب و يا طمع به پاداش نپرستيدم؛ بلكه چون تو را شايسته عبادت يافتم، بندگى مى‏كنم».بحارالانوار، ج‏41، ص‏14.
    در روايات امامان معصوم نيز محبت و خشنودى خداوند به عنوان پاك‏ترين و زيباترين لذت اهل بهشت خوانده شده است. امير مؤمنان(ع) در بيان علت آن مى‏فرمايد: اهل بهشت هنگامى كه با نعمت‏هاى گوناگون در بهشت روبه رو مى‏شوند، دل‏هايشان چنان از وجد و سرور افروخته مى‏گردد كه زبان به سپاس و شكر الهى مى‏گشايند و همه آن نعمت‏ها را در برابر رضوان خداوند ناچيز مى‏نگرند و هدف نهايى را در اين مى‏دانند كه قرآن بازگو مى‏فرمايد: (و آخر دعويهم ان الحمد لله رب العالمين)؛ «و آخرين سخنان اهل بهشت اين است كه حمد مخصوص پروردگار عالميان است»يونس (10)، آيه، 10.
    امام سجاد(ع) نيز با تكيه بر بيان قرآن مى‏فرمايد: «خداوند به اهل بهشت در بهشت مى‏فرمايد: بهترين لذت براى شما، رضايت و محبت من است».ميزان الحكمه، ج‏1، ص‏433، باب 557، ح‏2613.
    نكته پايانى آنكه قرب الهى - كه موجب رضا و رضوان عظيم خداوند است - در واقع بالاترين كمالى است كه فطرت انسان در پى آن مى‏رود. پس همان طورى كه ارتباط با خدا در دنيا، زندگى آدمى را در همه ابعادش آرامش بخش مى‏كند؛ در آخرت برترين آرزوها همين رضايت الهى است كه هر نعمت ديگرى در پرتو آن لذت آفرين خواهد بود. راه رسيدن به بهشت نيز چيزى جز كسب رضايت الهى از طريق اطاعت پروردگار و ترك معاصى نيست
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 
    قسمت دوم پاسخ سوال وظيفه منتظر امام زمات:

    شيعه منتظر بايستى مظهر منتظَر باشد و آثار انتظار را در خود جلوه‏گر سازد؛ به طورى كه وظيفه هر مؤمن در زمان غيبت اين است كه هواهاى نفسانى و انحرافات اخلاقى را با بهره‏گيرى از هدايت الهى كنترل نمايد و بر اساس شريعت رفتار خود را اصلاح نمايد. از جمله رفتارهايى كه نياز به اصلاح دارد، ارتباطات اجتماعى و تعامل با مردم است. زندگى گروهى ايجاب مى‏كند كه حرمت و كرامت هم‏نوعان حفظ شود، و رفق، مدارا، اخوّت و برادرى ميان مردم حاكم باشد، به عبارتى مردم موظّف‏اند روحيه تحمل‏پذيرى خود را بالا برند تا در برخوردها، رفتارى بر اساس كرامت نفس و احساس ارزشمندى و بزرگداشت همنوع از خود بروز دهند؛ و همديگر را همان گونه كه هستند بپذيرند؛ اصلاح را از خود شروع كنند و اگر خداوند توفيقشان داد و اصلاح نفس نمودند، در اصلاح ساير مردم نيز بكوشند!
    ذات نايافته از هستى بخش

    كى تواند كه شود هستى‏بخش؟


    بر اساس آنچه عرض داشتيم يكى از تكاليف دوران غيبت «مهدى‏مدارى» يعنى «حق مدارى» است از يك سو، و پرهيز از هوس‏مدارى است از سوى ديگر؛ هر ابراز محبّت و تنفّرى اگر به پيروى از مولايمان باشد، ارزشمند و قابل اعتناست و اگر از اين ملاك و شاخص برخوردار نيست، نبايد اهميّت داده شود. اگر در جامعه فردى را مى‏بينم كه ساده‏پوش، ساده‏زيست و زاهد است و اين براى ما قابل تحمّل نيست، بايد اين حالت را در خود ريشه‏يابى كنيم؛ اگر احساس ناراحتى ما برخاسته از علل مشكوك است. بايد تحقيق و بررسى شود كه مبادا ساده‏زيستى و زهدمآبى از تكاليف و وظايف يك منتظر بوده و ما نمى‏دانستيم.
    هر فرد مسلمان براى برخوردارى از يك زندگى سالم و پاكيزه (حياة طيبه) مى‏بايست به درجه‏اى از بينش و معرفت متناسب دست پيدا كند. اين دستيابى از طريق الگوهاى واقعى (قرآن، اهل بيت و فقهاى جامع‏الشرايط و مجتهدين) ميسور و ممكن است. حتى اگر مى‏خواهيم رفتار ديگران را تجزيه تحليل نموده و درباره آن‏ها قضاوت نمائيم مى‏بايست در هر موضوعى، بر اساس شناختى كه از طريق الگوهاى فوق مطرح شد، عمل نمائيم تا ره به خطا نرويم. مثلاً در موضوع حجاب و نحوه پوشش قرآن و اهل‏بيت(ع) كليّات و اصول را بيان نموده‏اند و فقها نيز با استفاده از اين اصول، احكام و تكاليف مربوطه را استخراج نموده و در اختيار عموم مردم قرار داده‏اند. از جمله قرآن بر هر مرد و زن واجب كرده است كه چشم از نامحرم بپوشندسوره‏ى نور، آيه‏ى 30 و 31.
    حضرت على(ع) نيز مى‏فرمايند: مَن غضَّ طرفَهُ قَلَّ اَسُفُه و أمِنَ تَلفَههر كس نگاهش را از نامحرم فرو بندد، اندوه خوردنش اندك مى‏شود و از تباه شدن آسوده مى‏گردد؛ غرر الحكم، ج 5، ص 45.
    بر زنان جامعه اسلامى لازم است كه در جامعه طورى رفتار و سلوك نمايند كه اولاً عامل تحريك ديگران نشوند، ثانياً خود را از موقعيت‏هاى تحريك‏آميز دور نگه دارند. هر گونه حضور و ظهور در بين مردم كه مبنى بر جلب توجه و تحريك باشد مذموم و مورد عقوبت است و قطعاً چنين رفتارى مورد رضايت امام عصر(ع) نمى‏باشد.
    در ضمن با مراجعه به رساله‏ى احكام امام خمينى(ره) پى مى‏بريم كه امام راحل درباره نگاه كردن مى‏فرمايند: نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است، و نگاه كردن به صورت و دست‏ها اگر به قصد لذّت باشد حرام است، بلكه احتياط واجب آن است كه بدون قصد لذّت هم نگاه نكند و نيز نگاه كردن زن به بدن مردم نامحرم حرام استمسئله 2433 رساله امام خمينى(ره).
    سخن در اينجاست كه احتياط و مواظبت بر خود بسيار لازم است و اين احتياط‏ها از آن روست كه انسان به خطا و گناه مبتلا نشود، چه بسا انحرافات و سقوط‏هايى كه از يك نگاه نشأت گرفته و منجر به شقاوت و بدبختى گرديده است. پس هر كس كه امكان انحراف و فسادى را احساس مى‏كند بايد بر اساس آن، احتياط نمايد و از شبهه‏ناك و ورطه سقوط بگريزد و اين سفارش دين و عقل مى‏باشد.
    اميد داريم در تمام شئون زندگى شاد و سربلند و پيروز باشيد، اگر مايل بوديد، حالات خود را در مكاتبات بعدى براى ما بنويسيد. «اللهمّ وفّقنا لما تحبّ و ترضى»
    در انتها چند كتاب معرفى مى‏كنيم كه انشاءالله مطالعه مى‏فرمائيد:
    1. خورشيد مغرب، علامه محمد رضا حكيمى.
    2. نقطه‏هاى آغاز در اخلاق عملى، آقاى مهدى كنى.

    سوال:وظيفه منتظران واقعى حضرت مهدى(عج) چيست؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:
    قسمت اول پاسخ:

    سيرت دينى مولايمان حضرت مهدى اين گونه است كه حضرت در برابر جلال خداوند بسيار خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا در وجود او متجلى است و همه وجود او را در خود فرو برده است. مهدى(عج) عادل است و خجسته و پاكيزه، او ذرّه‏اى از حق خود نگذارد. خداوند اسلام را به دست او عزيز گرداند. مهدى(ع) همواره بيم خدا را به دل دارد در زيارت امام زمان(ع) در روزهاى جمعه چنين وارد شده است: السلام عليكم ايها المهذّب الخائف؛ درود بر تو اى پاك شده‏ى هراسان(مفاتيح‏الجنان، ص 96.
    و به مقام تقرّبى كه نزد خدا دارد مغرور نشود.
    شايسته است شيعه و پيرو امام نيز همين‏گونه باشد، يعنى پرواى الهى پيشه كند. اگر قرار است مؤمن ترسى داشته باشد، ترس از او زمانى ممدوح است كه فقط از خداوند بترسد و نيز اين ترس زمانى صادق خواهد بود كه در اعمال و رفتار او ظهور يافته و او را از خطا و گناه باز دارد. اگر براى كسى رسيدن اين مرتبه ممكن نشد، كافى است در نعمت‏هاى الهى كه از آن بهره مى‏برد بنگرد. از جمله اين نعمت‏ها عمر مى‏باشد. گذران عمر به اين معناست كه بايد هر لحظه استعداد و آمادگى لقاء و ديدار محبوب را كسب كرد. آمادگى با ترك محرّمات و انجام واجبات و عمل به شريعت مقدس تحقق مى‏يابد.
    بسى گفتند از عيسى و مهدى

    مجرّد شو، تو هم عيساى عهدى
    ز مهدى گر چه روزى چند پيشى
    بكُش دجّال خود، مهدىّ خويشى
    چو تو، در معرفت، چون طفل مهدى

    چه دانى، قدر علم و فضل مهدى؟

    به نور علم مى‏كن ديده روشن
    كه تا بتوانيش هر لحظه ديدن
    كنز الحقايق، شيخ محمود شبسترى
    بخش دوم) درباره دعا براى فرج حضرت مهدى(عج):
    خود حضرت مهدى(عج) شيعيان و مسلمانان را امر به دعا جهت تعجيل فرج مى‏نمايد: و أكثروا الدّعاء بتعجيل الفرج فانّ ذلك فرجكمبسيار زياد دعا نمائيد جهت تعجيل فرج كه آن فرج شما مى‏باشد. ظهور حضرت براى شخص مؤمن فوائد بسيارى دارد. از قبيل: هدايت، صراط مستقيم، عاقبت به خيرى، ازدياد روزى، عافيت از تمام بلاها و امراض و رسيدن به مقامات معنوى و... . ظهور حضرت زمينه مناسبى براى رشد استعدادها و قابليت‏هاى انسانى است و اين‏طور نيست كه حضرت ابتدائاً به خاطر تقصير يا گناهى شخصى، مؤمنى را مجازات كند! عموم مردم مؤمن مخصوصاً شيعيان، قابليت‏هاى خوبى براى رسيدن به خوبى‏ها و كمالات دارا هستند. حضرت در نهان و آشكار، به شكوفا شدن اين قابليت‏ها و استعدادها كمك خواهد نمود (كما اين كه الان نيز در دوران غيبت كبرى، مردم از هدايت امام بهره‏مند هستند) و در زمان ظهور حضرت، هر كس به اوج مرتبه تربيتى و پرورشى خود خواهد رسيد. پس با اين بيان دعا براى تعجيل فرج دو نتيجه مهم را در بردارد: 1. فرج شخص. 2. فرج كلّى به اين معنا كه حق و حقيقت جهانگير شود و عدالت جهان‏گستر گردد.
    منتظرِ واقعى، محبّ و پيرو منتظر «حضرت قائم(ع)» است:
    حضرت بقية‏الله هوا و هوس را به كانون هدايت الهى بازخواهد گردانديَعطِفُ الهوى عَلَى الهُدى؛ نهج‏البلاغه.

    فداي تو سجاد جون

    . . .. . . . . .*** . . * . . *****
    . . . . . . . . . . .** . . **. . . . .*
    . . . . . . . . . . ***.*. . *. . . . .*
    . . . . . . . . . .****. . . .** . . . ******
    . . . . . . . . . ***** . . . . . .**.*. . . . . **
    . . . . . . . . .*****. . . . . **. . . . . . *.**
    . . . . . . . .*****. . . . . .*. . . . . . *
    . . . . . . . .******. . . . .*. . . . . *
    . . . . . . . .******* . . .*. . . . .*
    . . . . . . . . .*********. . . . . *
    . . . . . . . . . .******* . ***
    *******. . . . . . . . .**
    .*******. . . . . . . . *
    . ******. . . . . . . . * *
    . .***. . *. . . . . . .**
    . . . . . . .*. . . . . *
    . . . . .****.*. . . .*
    . . . *******. .*. .*
    . . .*******. . . *.
    . . .*****. . . . *
    . . .**. . . . . .*
    . . .*. . . . . . **.*
    . . . . . . . . . **
    . . . . . . . . .*
    . . . . . . . . .*
    . . . . . . . . .*
    . . . . . . . . *

    ولي جواب سوالمو كه ازت پرسيدمو نداديآ

    ممنون از حضور پاينده و مستمرتان

    سلام

    از كامنتي كه در وبم گذاشتيد بسيار تعجب كردم!!

    داداش مسعود؟؟؟!!!!!!

    خيلي دوست دارم بدونم ايشون كي هستند كه راه افتادند در همه وبلاگ ها با اسم داش مسعود!!!!! و با آدرس وب من كامنت ميذارند

    لطفا اگر ايشون رو مي شناسيد بخ من خبر دهيد

    ممنون

    سلام متشكرم شما به ما لطف داريد
     <      1   2   3   4   5    >>    >