• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : لحظاتي با معشوق در كنار حضرت عزرائيل
  • نظرات : 20 خصوصي ، 107 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    بسيار زيبا
    ممنون که بهم سر مي زنيد و نظر ميديد . بله مشکل ما اينه که به ديروز ها فکر مي کنيم و حال رو از دست داديم .
    احسنت به شما و هزار درود و آفرين به مولايمان امام صادق عليه السلام.
    سلام بگو ببينم جدي ميگي يا سرکار گذاشتي مارو؟

    به نام خدا

    سلام

    يه جراحي كوچيك رو پام انجام دادم زياد نمي تونم بيام بيرون از طرفي اينترنت پر سرعت خونه رو هم تا يكي دو هفته ديگه راه مي ندازم از خجالتتون در ميام بابت سر زدن به وبلاگ

    ممنون از ارسال نظرتون

    يا علي

    سلام ممنون

    زندگي سخت نيست ما سختش مي کنيم دلها تنگ نيست ما تنگش مي کنيم عشق قشنگ نيست ما رنگش مي کنيم دل هيچ کس سخت نيست ما سنگش مي کنيم ماه را هدف قرار بده تا اگر هم به خطا رفتي جايي ميان ستارگان سر دراوري

    سلام آقا سجاد من آپ هستم

    وقت کرديد خوشحال ميشم

    + zakhmedell 

    سلام داداش سجاد

    اينم تقديم شما سرور گرامي

    کزروس به کورش بزرگ گفت : چرا از غنيمت هاي جنگي چيزي را براي خود بر نمي داري و همه را به مردم و سربازانت مي بخشي ؟!

    کورش گفت اگر غنيمت هاي جنگي را نمي بخشيديم الان دارايي من چقدر بود؟

    گزروس عددي را با معيار آن زمان گفت ...

    سپس کورش يکي از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش براي امري به مقداري پول و طلا نياز دارد !

    سرباز در بين مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانيد...

    مردم هرچه در توان داشتند براي کورش فرستادند !

    وقتي که مالهاي گرد آوري شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسيار بيشتر بود ...!

    کورش رو به کزروس کرد و گفت : ثروت من اينجاست.اگر آنها را پيش خود نگه داشته بودم ، هميشه بايد نگران آنها مي بودم .

    زماني که ثروت در اختيار توست و مردم از آن بي بهره اند مثل اين مي ماند که تو نگهبان پولهايي که مبادا کسي آن را ببرد ...


    جمله روز : يکي از شاگردان سقراط از وي پرسيد: ازچه رو هرگز اندوهگينت نديده ام؟ گفت از آن رو که چيزي را مالک نيستم که عدمش اندوهگينم کند...

    منم اميدوارم........ممنون

    سلام عزيزم

    ممنون كه اومدي پشم

    سلام برادر عزيز

    خسته نباشي.

    داستان درس آموزي بود.

    انشاءالله هميشه در سايه سار ولايت باشيم.

    سلام ..........

    متن زيبايي بود ........

    من آپم ...........

    حتما بهم سر بزنيد ..........

    ممنون كه بهم سر مي زنين . خوبه كه اينجا اين چيزهارو مي نويسين و به نظر من جنگ نرم يعني همين نه قيلتر كردن چند تا سايت كه فيلترشكن ها كار رو حلي مي كنن .
    ======================[گل]
    =======================[گل]
    ========================[گل]
    =========================[گل]
    ==========================[گل]
    ===========================[گل]
    ============================[گل]
    آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند.
    سلام مهربونم

    آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

    دوست داشتي ميتوني به وبلاگ خودت بيايي
    ============================[گل]
    ===========================[گل]
    ==========================[گل]
    =========================[گل]
    ========================[گل]
    =======================[گل]
    ======================[گل]
    هميشه سبز باش تا جوان باشي(شهرامي)[گل]
    ========================
    لوگوي حمايت از مدير بلاگفا يادت نره.کليک کن ببين چه اتفاقايي افتاده[ناراحت]
    آپم..............
    ممنون كه سر زدين.قدم رنجه فرموديد.واي اين داستان يلي با حال بود.
     <      1   2   3   4   5    >>    >