• وبلاگ : راه فضيلت
  • يادداشت : خلوت!!! ...فراموش نكن خدا و اوليا مي بينند
  • نظرات : 26 خصوصي ، 217 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواب نويسنده به يك كاربر محترم 
    سوال:با توجه به اين كه زنان جامعه امروز از لحاظ اقتصادي و اجتماعي خيلي شكوفا و در سطح بالايي هستند باز هم اين اشكال نمي‌باشد كه مردان بتوانند چند همسر داشته باشند؟

    نتيجه تحقيق نويسنده وبلاك راه فضيلت:

    اسلام تعدد زوجات را بدون قيد و شرط و نامحدود قبول ندارد. با بررسي وضع محيط هاي مختلف قبل از اسلام به اين نتيجه مي‏رسيم كه تعدد زوجات به طور نامحدود، امر عادي بوده و قبل از اسلام جريان داشته؛ تعدد زوجات از ابتكارات اسلام نيست، بلكه دين آن را در چارچوب ضرورت‏هاي زندگي انسان محدود ساخته و براي آن قيد و شرايط سنگين قرار داده است.

    قوانين اسلام براساس نيازهاي واقعي بشراست، نه احساسات، زيرا ممكن است هر زني از آمدن رقيب (در زندگي ناراحت بشود، ولي وقتي مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به كنار بگذاريم، فلسفه تعدد زوجات روشن مي‏شود. هيچ كس نمي‏تواند انكار كند كه مردان در حوادث گوناگون زندگي، بيش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث ديگر، قربانيان اصلي را آن‏ها تشكيل مي‏دهند.

    نيز نمي‏توان انكار كرد كه بقاي غريزه جنسي مردان از زنان طولاني‏تر است، زيرا زنان در سن معيني، آمادگي جنسي خود را از دست مي‏دهند، در حالي كه در مردان چنين نيست.

    هم چنين زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتي از دوران حاملگي، عملاً ممنوعيت آميزش دارند، در حالي كه در مردان اين ممنوعيت وجود ندارد.

    از همه گذشته زناني هستند كه به علل گوناگوني همسران خود را از دست مي‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها بايد براي هميشه بدون همسر باقي بمانند.

    با درنظر گرفتن اين واقعيت‏ها در اين گونه موارد (كه تعادل ميان مرد و زن به هم مي‏خورد) ناچاريم يكي از سه راه ذيل را انتخاب كنيم.

    أ) مردان تنها به يك همسر در همه موارد قناعت كنند و زنان بيوه تا پايان عمر بدون همسر باقي بمانند و تمام نيازهاي فطري و خواسته‏هاي دروني و احساسي خود را سركوب كنند.

    ب) مردان فقط داراي يك همسر قانوني باشند، ولي روابط آزاد و نامشروع جنسي را با زناني كه بي شوهر مانده‏اند، به شكل معشوقه برقرار سازند.

    ج) كساني كه قدرت دارند بيش از يك همسر را اداره كنندو از نظر جسمي و مالي و اخلاقي مشكلي براي آن‏ها ايجاد نمي‏شود، نيز قدرت بر اجراي كامل عدالت ميان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود كه بيش از يك همسر انتخاب كنند.

    حال اگر بخواهيم راه اول را انتخاب كنيم، بايد گذشته از مشكلات اجتماعي كه به وجود مي‏آيد، با فطرت و غرائز و نيازهاي روحي و جسمي بشر به مبارزه برخيزيم. هم چنين عواطف و احساسات اين گونه زنان را ناديده بگيريم اما اين مبارزه‏اي است كه پيروزي در آن نيست. به فرض كه اين طرح عملي بشود، جنبه‏هاي غير انساني آن بر هيچ كس پوشيده نيست.

    تعدد همسر را در موارد ضرورت نبايد تنها از دريچه چشم همسر اول مورد بررسي قرار داد، بلكه از دريچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضيات اجتماعي بايد مورد مطالعه قرار داد. آن‏ها كه مشكلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مي‏كنند، كساني هستند كه يك مسئله سه زاويه‏اي را تنها از يك زاويه نگاه مي‏كنند، زيرا تعدد همسر هم از زاويه ديد مرد و هم از زاويه ديدهمسر اول، نيز از زاويه ديد همسر دوم بايد مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در اين باره قضاوت كنيم.

    اگر راه دوم را انتخاب كنيم، بايد فحشا را به رسميت بشناسيم. تازه زناني كه به عنوان معشوقه مورد بهره برداري جنسي قرار مي‏گيرند، نه تأمين دارند و نه آينده‏اي. چنان كه شخصيت آن‏ها پايمال شده است. اين‏ها اموري نيست كه انسان آگاه آن را تجويز كند.

    بنابراين تنها راه سوم مي‏ماند كه هم به خواسته‏هاي فطري و نيازهاي غريزي زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابساماني زندگي اين دسته از زنان بركنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بيرون برد.

    در واقع قانون تعدد زوجات از يك طرف از رابطه بي حد و حصر و بدون ضابطه مردان و زنان جلوگيري مي كند و مرد را ملزم مي سازد كه تنها در صورت وجود شرايط خاص به ازدواج مجدد روي آورد و در ضمن او را ملزم مي سازد كه حقوق زن را رعايت نموده ونمي تواند ارتباط آزاد با يك زن داشته باشد، مگر آنكه حقوق و مزاياي آن زن را به عنوان يك همسر قانوني و شرعي در نظر داشته يا پرداخت نمايد.

    و از طرف ديگر براي زنان اين فرصت را فراهم مي آورد كه در صورت برتري جمعيت آنان نسبت به مردان ، امكان ازدواج براي همه فراهم باشدو تن به روابط آزاد و بي حد و حصر و.. ندهند ، يا در صورت وجود همسري كه متناسب با شرايط او است و زن هم دارد ، با او ازدواج نمايد.

    در پايان دو نكته را ذكر مي‏كنيم:

    1 - جواز تعدد زوجات با اين كه در بعضي موارد يك ضرورت اجتماعي است و از احكام مسلم اسلام محسوب مي‏شود، اما شرايط آن با گذشته تفاوت بسيار كرده است، زيرا زندگي درگذشته، يك شكل ساده داشت و رعايت عدالت بين زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمي‏آمد، ولي در زمان ما بايد كساني كه مي‏خواهند از اين قانون استفاده كنند، مراقب عدالت همه جانبه باشند. اگر قدرت بر اين كار دارند، چنين اقدامي بنمايند. اساساً اقدام به اين كار از روي هوي و هوس نبايد باشد.

    2 - تمايل پاره‏اي از مردان را به تعدد همسر نمي‏توان انكار كرد. اين تمايل اگر جنبه هوس داشته باشد، مورد تأييد نيست، اما گاه عقيم بودن زن و علاقه شديد مرد به داشتن فرزند، اين تمايل را منطقي مي‏كند، يا گاهي بر اثر تمايلات شديد جنسي و عدم توانايي همسر اول براي برآوردن خواسته عزيزي، مرد خود را ناچار به ازدواج دوم مي‏بيند. حتي اگر از طريق مشروع انجام نشود، از طريق نامشروع اقدام مي‏كند. در اين گونه موارد نمي‏توان منطقي بودن خواسته مرد را انكار كرد.(1)

    نكته ديگر آنكه دين اسلامقانون تعدد زوجات را به طور وجوب وضع نكرده است. در واقع تعدد زوجات در اسلام يك قاعده نيست، بلكه يك استثنا است و تنها حكم به جواز داده شده، نه الزام؛ يعني براي برخي كه مشكلاتي پيش آمده و مجبور به ازدواج مجدد هستند، اجازه داده شده است، چنان كه براي آن شرطي گذاشته شده و آن اطمينان مرد به اين است كه مي‏تواند ميان زنان به عدالت عمل كند، اما اگر مرداني باشند كه بدون توجه به اين شرط و بدون توجه به سعادت خود و خانواده و فرزندان، در پي ازدواج مجدد باشند ازدواج دوم روا نيست، مثلاً هدفشان شهوت باشد و زن در نظرشان مفهومي جز موجودي كه براي لذت و شهوت آفريده شده نباشد. اسلام با اين افراد كاري ندارد و ازدواج بيش از يك زن را به آن‏ها اجازه نمي‏دهد.(2)

    پي‌نوشت‌ها:
    1. تفسير نمونه، ج‏3، ص 256 - 260؛ مجموعه آثار، مطهري، ج‏19، ص 357 - 361.
    2. الميزان، ج‏4، ص 319.